eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
241.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
65 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
Develop success from failures. Discouragement and failure are two of the surest stepping stones to success موفقیت را از شکست‌ها بیرون بکشید. نابودی و شکست، دو قدم از گام‌های موفقیت هستند 🙂💚 👳 @mollanasreddin 👳
پادشاهی از عالمی پندي خواست. عالم گفت: اگر می خواهی خداوند از تو خشنود باشد، خلق خدا را بی دلیل مرنجان. 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از شبکه معاشرین
103.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چیست؟ ⁉️ نزدیکی قله کدام است؟ ⁉️ تفاوت پیشرفت جمهوری اسلامی با توسعه سایر کشورها در چیست؟ ⁉️ چطور دیگران را به دعوت کنیم؟ 🔰 فیلم کامل پخش زنده سخنرانی 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir راهبرد طلائی 👇🏻 https://eitaa.com/moasherin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 پویش به عشق امام برای ایران 🔸شما هم می‌تونید با دعوت از اقوام، دوستان، همکاران، هم کلاسی‌ها و اطرافیان به انتخابات تاثیرگذار باشید... ✅ نشر حداکثری 📮 سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | بله
زندان به روزگار شود دلنشین و ما هر روز می‌شویم ز دنیا گزیده‌تر... صائب تبریزی✨ 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از شبکه معاشرین
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ مشارکت در انتخابات 🔹گله مندیم، اما ایستاده ایم؛ تو هم قول بده ما رو یادت نره... راهبرد طلائی 👇🏻 https://eitaa.com/moasherin
زرگری نزد شیخ دانایی رفت و گفت: می‌خواهم زکات مال خود را بپردازم، به چه‌ کسی بدهم؟ شیخ گفت: برو و اولین نیازمندی که در شهر دیدی، زکات مال خود را به او ده. زرگر آمد و پیر نابینایی در کنار خرابات دید که بر زمین نشسته بود. کیسه‌ای از زر زکات مال خود به او داد و نابینا خوشحال شد. روز بعد رفت و دید نابینای دیگری کنار اوست که نابینای زکات بگیر به او می‌گوید: خدا خیر بدهد. دیروز زرگری آمد و کیسه‌ای زر به من داد و من تا صبح به مستی و خوش گذرانی خود پرداختم. زررگر تا این سخن شنید، برآشفت و پیش شیخ آمد و گفت: من از تو خواستم راهی نشان دهی که بتوانم زکات مال خود بپردازم. این چه راهی بود که حرف تو را گوش کردم و مال را یک‌باره به یک خوش گذران دادم! شیخ دیناری به او داد و گفت: حال این یک دینار را ببر و به اولین فقیری که دیدی ببخش. زرگر در راه مردی دید که چهره‌ای شکسته داشت. دینار در کف دست او نهاد. مرد سید علوی بود. شادمان شد و همان‌جا سجده شکری کرد. زرگر به‌دنبال آن مرد علوی راه افتاد. دید در خرابه‌ای رفت و از زیر لباس خود کبوتری مرده را به خرابه انداخت. برگشت و زرگر را دید. زرگر پرسید: این چه بود؟ مرد گفت: فرزندانم سه روز است که گرسنه‌اند و تاب گرسنگی نداشتند. این کبوتر مرده را برای آن‌ها می‌بردم تا بخورند که خدا تو را نزد من حواله کرد و کبوتر را در خرابه انداختم. خدا را هزاران‌ مرتبه شکر. زرگر با چشمانی اشک‌بار نزد شیخ بازگشت و داستان را تعریف کرد. شیخ گفت: دو زکات بود و دو داستان و یک انسان! هرگز در کار خداوند تردید مکن. وقتی می‌خواهی بدانی مالت چقدر حلال است، کافی‌ست نگاه کنی که به دست چه‌ کسی می‌رسد و در چه راهی مصرف می‌شود. 📚 تذکرة الأولیاء 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرض کنید با رأی ندادن من، این حکومت برود، چه کسی خواهد آمد؟ 🔰 در برنامه : ما از نظام امت و امامت، نظام ولایت فقیه دفاع می‌کنیم نه از نظام مشکلات. وقتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام دفاع می کنیم از یک مسئول درجه چندم که فسادی انجام داده دفاع نمی‌کنیم؛ از مظلومیت امیرالمؤمنین دفاع می‌کنیم. 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
مَردی مُصعب نام که از گدایان نامدار و استادان این حرفه بود به نیشابور آمد. هم‌قطارانش او را میهمان کرده و ضیافتی برپا نمودند، و در حین میهمانی از ترفندهای گدایی و حیله‌های استادان این کار سخن به میان آمد که سرسخت‌ترین مردمان را نیز فریب داده و چیزی از آنها گرفته بودند اما این حیله‌ها بر مردم نیشابور کارگر نمی‌افتاد و آنها چیزی به گدایان نمی‌دادند. مُصعب گفت من فردا به گدایی رَوَم و به حیله‌ای، زر و سیم از مردم ستانم که هرگز به ذهن استادان این کار خطور نکرده باشد. به او گفتند فردا در فلان موضع بمناسبتی جمعیتی کثیر از بزرگان و تجار اجتماع خواهند نمود. روز بعد مُصعب در آن موضع حاضر شد و آغاز موعظه کرد و سخنان فصیح و بلیغ بر زبان آورد چنانکه خلایق محظوظ گشتند. آنگاه گفت ای اکابر انام (انسان‌های بزرگان) و ای مشایخ کرام (علمای جوانمرد)، در این ضعیف شکسته نظر کنید. باید به سمع شما رسیده باشد که قـ..وم بنی‌اسـ..رائیل به سبب نقض و خلف وعده، مسخ گشته و قرده (نوعی بوزینه) و خنازیر (نوعی خوک) گشتند. من از نسل آن طایفه‌ام و نشانی دارم که از آباء و اجدادم، میراث به من رسیده! مردم گفتند این چه نشان است؟! مُصعب گفت مانند بوزینه دُمی دراز دارم و تا امروز، حال خود را به کسی نگفته‌ام و خویشتن را رسوا نکرده‌ام، اما امروز احتیاج من به مرتبه کمال رسیده و پریشانی حال به سرحد افراط کشیده؛ می‌خواهم که دُمِ خود را به شما بنمایم، مشروط به آنکه هر یک از اهل این مجلس، مرا رعایتی کنند و عنایتی نمایند، تا من نیز آن امر عجیب و غریب که مورخان در هیچ زمان مانند آن نشان نداده‌اند به شما نشان دهم. آنگاه در میان مردم گشته و از هرکس چیزی گرفته و مبلغ قابل توجهی زر به دست آورد و آن را مضبوط ساخته (تصرف کرده) و گریان شده، گفت ای یاران چون من سِرِ خود را افشا نمودم، از غایت حیا، اعضاء و اجزای من منقلب شده و آن دُم که در پس بود، اکنون در پیش آمده و من می‌دانم که شما در این مجلس به کشف عورتِ من (نشان دادن شرمگاهم) رضا نخواهید داد با اینحال اگر کسی بخواهد آن را به او نشان خواهم داد! حاضران همه در خنده شدند و بر او آفرین کردند و آن مرد بدین تدبیر مبلغی بدست آورد. 📚زینت المجالس فصل پنجم از جزو ششم در ذکر لطائف احوال گدایان، مجدی 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از شبکه معاشرین
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😵‍💫من رأی نمیدم؛ ما می‌خواهیم انقلاب کنیم... 🌀توهم پول نفت‼️چرا ایران نمی‌تواند مثل امارات پیشرفته باشد⁉️ اصلاً سهم مردم از درآمدهای نفتی چقدر است؟ 👈🏻حرف‌هایی بی پایه و اساس که بدون تفکر فقط مثل طوطی از گوینده معاند می‌گیریم و تکرار می‌کنیم❗️ راهبرد طلائی 👇🏻 https://eitaa.com/moasherin