#لطیفه😄😁😊
یه#پیرزن خودشو تو#آینه می بینه میگه#آینه هم#آینه های قدیم!❗️😅😅😅
🌷🌹🌹🌷🌹🌷🌷🌹
✅ #احکام_زبان:
#احکامشرعی🌹🌹🌷🌷🌹
👅بعضیها در#تهمت زدن و#عیب بستن به دیگران مهارت کافی دارند.
اینگونه افراد بیشتر ازاینکه درون نگر باشند و#عیوب خود را اصلاح کنند برون نگر هستند
و مانند#مگس بدنبال نقاط منفی هستند.🗣
خودشان رو#فراموش کردند و همه #مشکلات رو به دیگران نسبت میدهند ⛔️
😎در#مهمانیها خیلی باید مواظب باشیم در مورد دیگران درست و بااحتیاط #قضاوت کنیم.
کوچکترین بدبینی و#تهمت باعث حق الناس است👥
👳 @mollanasreddin 👳
📚 عزل قاضی بخاطر بلندی صدا
ابوالاسود دئلى از ياران مخلص و دوستان صميمى اميرمؤمنان #على عليه السلام بود و در #علم و #عدالت و فضائل اخلاقى ، به سطح عالى #كمال رسيده بود به گونه اى كه حضرت على (ع ) در دوران خلافتش ، او را قاضى منطقه اى قرار داد، ولى پس از مدتى ، على (ع ) او را از مقام #قضاوت ، عزل كرد.
او به حضور على (ع ) آمد پرسيد: ((چرا مرا از مقام قضاوت عزل كردى ، آيا از من #خيانت و انحرافى ديدى ؟!)).
اميرمؤمنان (ع ) در پاسخ او فرمود: نه ، در تو خيانتى نديدم ، ولكن صوتك يعلو صوت الخصمين : ((ولى هنگام قضاوت ، صداى تو بلندتر از صداى دو نفرى است كه براى قضاوت (بين اختلاف و نزاع خود) به حضور تو آمده اند)).
يعنى قاضى نبايد آنچنان بلند، سخن بگويد كه صدايش بلندتر از صداى متهمين باشد، تا مبادا يكنوع تحميل و هراس بر آنها وارد گردد، و در نتيجه آنها در گفتار خود در تنگنا قرار گيرند.
آرى تنها به اين جهت تو را از مقام قضاوت ، عزل كردم !
📚 منبع: داستان دوستان ، جلد 2
👳 @mollanasreddin 👳
#قضاوت
📚وقتی که او مرد...
وقتی که مرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچههای محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بیدرد و بیکس. و این لقب هم چقدر به او میآمد نه زن داشت نه بچه و نه کسوکار درستی.
شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عموجان و دایی جان برایشان گرم نمیشود، تنهایش گذاشته بودند.
وقتی که مُرد، من و سه چهار تا از بچههای محل که میدانستیم ثروت عظیم و بیکرانش بیصاحب میماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایهها بفهمد، شب اول با ترس و لرز زیاد وارد خانهاش شدیم و هر چه پول نقد داشت، بلند کردیم. بعد هم با خود کنار آمدیم که: این که دزدی نیست تازه او به این پولها دیگر هیچ احتیاجی هم ندارد. تازه میتوانیم کمی هم از این پولها را از طرفش صرف کار خیر کنیم تا هم خودش سود برده باشد و هم ما...
اما دو روز بعد در مراسم خاکسپاریاش که با همت ریش سفیدهای محل به بهشت زهرا رفتیم، من و بچهها چقدر خجالت کشیدیم.
موقعی که ١۵٠ بچه یتیم از بهزیستی آمدند بالای سرش و فهمیدیم مرفه بیدرد خرج سرپرستی همه آنها را میداده، بچههای یتیم را دیدیم که اشک میریختند و انگار پدری مهربان را از دست دادهاند از خودمان پرسیدیم: او تنها بود یا ما؟
👳 @mollanasreddin 👳
🔻ماجرای معروف بهلول و بوی غذا
📌مردی فقیر چشمش به مغازه خوراک پزی افتاد تکه نانی را بالای بخاری که از سر دیگ بلند می شد، می گرفت و می خورد. هنگام رفتن صاحب مغازه گفت: تو از بخار دیگ من استفاده کرده ای، باید پولش را بدهی. مردم جمع شدند و مرد از همه جا درمانده، بهلول را دید و او را به قضاوت دعوت کرد.
📌بهلول به آشپز گفت: این مرد از غذای تو خورده است؟ آشپز گفت: نه ولی از بوی آن استفاده کرده است. بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به زمین انداخت و گفت: ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
📌آشپز با تعجب گفت: این چه قسم پول دادن است؟
📌بهلول گفت: مطابق عدالت است. کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند
#عدالت
#قضاوت
👳 @mollanasreddin 👳