✍🏻خیلی متن قشنگیه
ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎیﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ
ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ.
ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ
ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ،
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ :
"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ"
ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡﮔﻔﺖ:
ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ ﻣﯿﻔﺮﻭﺧﺘﻢ..........
ﺣﺎﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ .
ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ :
"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ"
گر به دولت برسی، مست نگردی مردی
گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی مردی...
👳 @mollanasreddin 👳
ﯾﻪ ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ ﺩﮐﺘﺮﺍﯼ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﻣﺤﺾ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﮐﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺁﮔﻬﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻣﯿﺸﻪ.
ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﮐﻼﺱ ﺳﻮﺍﺩﺁﻣﻮﺯﯼ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ. ﺍﻭﻧﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻟﻮ ﻧﺮﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ.
ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪ ﻣﻌﻠﻢ ﮐﻼﺱ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺻﺪﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺷﮑﻠﯽ ﺭﺳﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ:
ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺍﯾﻨﺮﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻦ!
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺟﺰ ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﮔﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﻪ ﻟﻮ ﺑﺮﻩ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩ ﻋﻘﺐ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻠﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺮﺳﻮﻧﻪ؛
ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺭﻓﺘﮕﺮﻫﺎ ﯾﮏ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﮕﻦ :
ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻟﺸﻮ ﺑﮕﯿﺮ !
👌ﺣﮑﺎﯾﺘﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺩﮐﺘﺮ ﻧﺎﺻﺮ ﮐﺎﺗﻮﺯﯾﺎﻥ
👳 @mollanasreddin 👳
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی
چه آغوشی؟
چه امّیدی به این احساس تو خالی؟
کبوتر با کبوتر مانده اما از سر اجبار
در این دنیای تودرتو،
تو دیگر از چه مینالی؟
یکی را دوستش داری که او دنبال غیر از توست
کجا دیدی جهانی را به این شوریده احوالی؟
کلاغِ آخرِ قصه هنوزم مانده در راهست
برای آخری زیبا، دگر پیدا چه تمثالی؟
بمان تنها که تنهایی به این تن ها شرف دارد
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی...
👳 @mollanasreddin 👳
📝
دلداده را ملامت گفتن چه سود دارد
میباید این نصیحت کردن به دلستانان
#سعدی
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کلیپ داستانی
همه چیز دست خداست
👳 @mollanasreddin 👳
#آیا_می_دانستید 💡
اصطلاح "حاجی ، حاجی مکه " هنگامی به کار می رود که دوست و آشنایی پس از مدت زمان طولانی به دیدن دوستان و بستگانش بیاید .
درگذشته بیشتر حاجیان برای رفتن به سفر حج ناگزیر به طی کردن یک مسیر طولانی بودند و در این راه خطرات زیادی مانند گردبادهای سخت و دستبرد راهزنان و.. وجود داشت و معمولا راه را نیز با اسب ، قاطر و شتر می پیمودند ، به همین دلیل سفرشان گاهی دو سال به درازا می کشید ، از این رو اغلب مردم از مسافرت دوباره به عربستان و زیارت کعبه چشم پوشی می کردند و امکان دیدار دوباره با حاجیان سفر قبلی امری بسیار نادر بود.
از این رو حاجیان ایرانی که از گوشه و کنار کشور پهناور ایران که در مکه با یکدیگر آشنا میشدند، چون امکان دیداری را در خود ایران نداشتند، پس از پایان مراسم حج و هنگامی که آهنگ بازگشت به ایران و زادگاه خود را می کردند، گاه به شوخی و گاه به جد به یکدیگر می گفتند : « حاجی حاجی مکه »، یعنی دیگر امکان دیداری میان ما به دست نمی آید مگر آن که دست تقدیر و سرنوشت دوباره ما را عازم سفر حج کند و ما بتوانیم دوباره یکدیگر را در مکه ببینیم.
👳 @mollanasreddin 👳
انـسان تمام خـوبـی هـا را بـا
یک بـدی فـرامـوش میکند
و خـدا تـمام بـدی هـا را بـا
یک خـوبـی فـرامـوش میکند
یـاد بـگـیریـم که گـاهـی مـثـل
خـدا بـاشیـم.☘
سلام صبحتون شاد🌹
👳 @mollanasreddin 👳
انـسان تمام خـوبـی هـا را بـا
یک بـدی فـرامـوش میکند
و خـدا تـمام بـدی هـا را بـا
یک خـوبـی فـرامـوش میکند
یـاد بـگـیریـم که گـاهـی مـثـل
خـدا بـاشیـم.☘
سلام صبحتون شاد🌹
👳 @mollanasreddin 👳
📚#داستان
در زمان حضرت موسے (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود
عروس مخالف مادر شوهـر خود بود...
پسر به اصرار عروس مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد
تا مادر را گرگ بخورد...
مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت
به موسے (ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن...
مادر با چشمانی اشڪ بار و دستانے لرزان
دست بہ دعا برداشت
و میگفت: خدایا...!
ای خالق هـستے...!
من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم
فرزندم جوان است و تازه داماد تو را بہ بزرگیات قسم میدهـم...
پسرم را در مسیر برگشت بہ خانه اش از شر گرگ در امان دار ڪہ او تنهـاست...
ندا آمد: ای موسے(ع)...!
مهـر مادر را میبینے...؟
با اینکه جفا دیدہ ولے وفا میکند...
بدان من نسبت به بندگانم از این پیرزن نسبت به پسرش مهـربانترم...!!!👏
👳 @mollanasreddin 👳
📚بیخیال
غصهی چی را میخوری
که چرا رفاه و ثروت بیشتری نداری؟این غصه خوردنت فایدهای هم دارد؟با همینی که داری دلخوش باش،آرام و صبور و پر تلاش که باشی،به بیشترش هم میرسی.
غصه میخوری که چرا مشکلات و گرفتاریها سمت تو هجوم آوردهاند؟ صبور باش و در همه حال به این فکر کن که اوضاع آنقدرها هم بد نیست،که میشد بدتر از این هم باشد
غصه میخوری که چرا آدمهایی که رویشان حساب میکردی،به اعتماد و احساست پشت پا زدند؟قحطی آدم است مگر؟صبور باش! آدمهای بهتری را ملاقات خواهیکرد،دنیا پر است از آدمهای خوبی که هنوز با آنها ملاقات نکردهای...
بیخیال باش جانم،دنیا که با غصه خوردن من و تو تغییر نمیکند
چرخ گردون دارد بدون توقف میگردد، بالا دارد،پایین دارد،روزهای بد دارد و روزهای خوب،
درست میشود همه چیز به مرور،
غصهاش را نخور...
👳 @mollanasreddin 👳
📚راز بی اخلاقی مسلمانان از زبان خواجه نصیرالدین
در بغداد هر روز بسیار خبرها می رسید از دزدی، قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود.
روزی خواجه نصیرالدین مرا گفت: می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند؟
من بدو گفتم:
بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم.
خواجه نصیرالدین فرمود:در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان"اما" و"اگر" دارد.
در اسلام تو را می گویند:دروغ نگو، اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست.
غیبت مکن، اما غیبت انسان بدکار را باکی نیست.
قتل مکن، اما قتل نامسلمان را باکی نیست.
تجاوز مکن، اما تجاوز به نامسلمان را باکی نیست.
و این"اما" ها مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند.
این است راز نابخردی مسلمانان.
📚«اخلاق ناصری»شمس الدین محمد جویی
👳 @mollanasreddin 👳
#آیا_می_دانستید 💡
اصطلاح "کلک خوردن "را بسیار شنیدیم که به معنای فریب خوردن است حال ببینیم این کلک چیست؟!
استان مازندران در فصل پاییز و زمستان میزبان پرندگانی است که از شمال اروپا به سمت مناطق گرمتر در حال مهاجرت هستند، و معمولا در مرداب ها و آب بندان های کوچک این استان ساکن می شوند. گوشت این پرندگان لذیذ و بسیار گران است در نتیجه هر ساله صیادان فصلی این پرندگان را شکار می کنند.
صیادان می دانند که با یک تیر فقط می توانند یک پرنده را صید کنند به همین دلیل برای آنکه تعداد بیشتری پرنده را صید کنند، معمولا حوضچه های مصنوعی درست می کنند و اطراف آنرا با نی و چوب می پوشانند تا جای مناسبی برای سکونت به نظر آید، اما این حوضچه ها فقط یک راه ورودی دارند و در سطح آنها تور مستحکمی پهن شده است که به محض ورود پرندگان که معمولا مرغابی های وحشی هستند این تور بر سر آنها می افتد و مدخل ورودی هم بسته می شود این گونه پرندگان در دام می افتند، در زبان مازندرانی به این حوضچه ها "کلک"می گویند.
بد نیست بدانیم گاهی برای آنکه این کلک ها جای امن تری برای پرندگان به نظر آید ، صیادان از مرغابی های دست آموزی و تربیت شده ای استفاده می کنند که وقتی آنها را در این حوضچه ها رها می کنند و با ایجاد سروصدا موجب جلب نظر پرندگان وحشی می شوند ،که به اصطلاح به این شیوه صید "کلک مرغابی "می گویند.
👳 @mollanasreddin 👳