eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
239هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
69 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
وقت است پاگذاری، بر دیده‌ى سفیدم ای خودرویی که یک عمر، بودم در انتظارت ✍️ حیدر جهان‌کهن و حزین لاهیجی 👳 @mollanasreddin 👳
هیچ موجودی به اندازه پاندول ساعت مردد نیست. پرویز شاپور 👳 @mollanasreddin 👳
بنی آدم اعضای یکدیگرند همه عاقلندو براین باورند؛ که یک روز نوبت به ما میرسد که آسان زمان وداع میرسد..! چه بر اوج قله چه چاه عمیق؛ همه بی گمان در صفیم ای رفیق 👳 @mollanasreddin 👳
روزی پادشاهی برای گردش به دشت و صحرا رفت. باغبان پیر و سال خورده ای را دید که مشغول کاشتن نهال درختی بود. پادشاه گفت :" ای پیرمرد، در زمان پیری و سال‌خوردگی، کارهای دوره‌ی جوانی را انجام می‌دهی؟ زمان آن رسیده که علاقه و اشتیاق به کارهای مادّی را رها کنی و کارهای خوب و شایسته ای را انجام دهی تا به بهشت بروی ،تو در این سن و سال نباید درفکر آرزوهای مادّی باشی. تو تا بزرگ شدن درخت و محصول دادن آن، زنده نمی‌مانی و نمی‌توانی از آن بهره‌مند شوی. " باغبان پیر و بی کینه گفت: "انسان‌های قبل از ما زحمت کشیدند و ما از دست رنج آن‌ها استفاده کردیم، پس اکنون ما می‌کاریم تا آیندگان از آن‌ها، بهره ببرند." بکاشتند و بخوردیم و کاشتیم و خورند. 👳 @mollanasreddin 👳
بزرگی می گویـد: نشـانه حرص و طمع در غـذا خوردن این است که: یـک لقمه در دهـان گـذاري و بجوي و لقمه دیگر را آماده سازي و دو چشمت در لقمه دیگر باشد. 👳 @mollanasreddin 👳
حکایتی، قولی، غزلی - فصل ۲.mp3
9.82M
🎙| گشت‌وگذاری در متون کهن نظم و نثر فارسی قسمت ۲ 👳 @mollanasreddin 👳
سلام صبح بخیر 👳 @mollanasreddin 👳
📚داستان کوتاه و پندآموز گویند در عصر سليمان نبی پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد، اما چند كودک را بر سر بركه ديد، پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آن بركه متفرق شدند. همين كه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اينبار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود . پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من مُتصور نيست. پس نزديک شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد. شكايت نزد سليمان برد. پیامبر آن مرد را احضار کرد، محاكمه و به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم داد. 🏷آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت: چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند، بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد! و گمان بردم كه از سوى او ايمنم پس به عدالت نزديكتر است اگر محاسنش را بتراشيد تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند... ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ 👳 @mollanasreddin 👳
بهروز صفرزاده 👳 @mollanasreddin 👳
روزی باشد که دروغ‌ها راست به نظر آید، راست‌ها دروغ ‏روزی باشد که فنا بیاید ‏روزی باشد که دیوارها نایستد ‏روزی باشد که راستی به هزار دست بمیرد ‏روزی باشد که راستی خود را به آتش بیفکند ‏روزی ـ که آن ـ امروز است! 📖‏کتاب نمایشنامه ‌ندبه ⁩ بهرام بیضایی 👳 @mollanasreddin 👳
یک متن خوندم خیلی قشنگ بود، نوشته بود: "من پرندگان غمگین زیادی را دیدم که هنوز پرواز می‌کنند" "اُمید" باید یک‌ همچین چیزی باشه .. 👳 @mollanasreddin 👳