eitaa logo
محفل شعر و ادب
372 دنبال‌کننده
202 عکس
65 ویدیو
2 فایل
کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد صدنکته از این معنی گفتیم وهمین باشد ارتباط با ما 👈🏼 https://eitaa.com/rmfd6292 لینک دعوت 👇👇 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مشاهده در ایتا
دانلود
نفست شکفته بادا و                       ترانه ات شنیدم                                             گل آفتابگردان! نگهت خجسته بادا و                       شکفتن تو دیدم                                             گل آفتابگردان! به سحر که خفته در باغ، صنوبر و ستاره، تو به آب ها سپاری همه صبر و خواب خود را و رصد کنی ز هر سو، ره آفتاب خود را. نه بنفشه داند این راز، نه بید و رازیانه دم همتی شگرف است تو را درین میانه تو همه در این تکاپو                       که حضور زندگی نیست                                             به غیر آرزوها و به راه آرزوها،                       همه عمر،                                             جست و جو ها. من و بویه‌ی رهایی، وگرم به نوبت عمر، رهیدنی نباشد تو و جست و جو وگر چند، رسیدنی نباشد. چه دعات گویم ای گل! تویی آن دعای خورشید که مستجاب گشتی شده اتحاد معشوق به عاشق از تو، رمزی نگهی به خویشتن کن که خود آفتاب گشتی! استاد در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست بر خودم گریه همی‌آید و بر خنده تو تا تبسم چه کنی بی‌خبر از مبسم دوست ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست گو کم یار برای دل اغیار مگیر دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست تو که با جانب خصمت به ارادت نظرست به که ضایع نگذاری طرف معظم دوست من نه آنم که عدو گفت تو خود دانی نیک که ندارد دل دشمن خبر از عالم دوست نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی تا غباری ننشیند به دل خرم دوست هر کسی را غم خویشست و دل را همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎 ‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌       ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سخن ماند از عاقلان یادگار ز سعدی همین یک سخن یاد دار گنهکار اندیشناک از خدای به از پارسای عبادت نمای بوستان سعدی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎 ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌      
تو از کوتاه بینی ها اجل را دور می دانی و گرنه غایبی از مرگ حاضر تر نمی باشد (صائب)
حالا که من از چند جهت بی‌کس و کارم تنها تو مرا شانه‌شو تنها نگذارم جز یاد تو بیرون نزند از دل و جانم شک داری اگر، سینه‌ی خود را بفشارم خردش کن و آتش بزن و دور بینداز دل جایت اگر نیست، پس آید به چه کارم؟ از این‌همه تشبیه روان، رود شدم تا اندوه تو را بر دل دریا بسپارم جز من چه کسی با تو یکی‌هست؟ منی که جز پیرهنت با بدنت مرز ندارم کارم شده از دوری تو هر شب و هر روز هم‌دوش غم عشق تو حسرت بشمارم آتش بکشم خاکِ به سر ریخته‌ام را یک روز اگر بگذری از روی مزارم فانوسم و در عشق تو با شعله نشستم ای آتشِ جانسوز تو را شکرگزارم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🌸صبح یعنی یـک سـلام ناب ناب 🕊صبح یعنی دست دادن باآفتاب 🌸صبــح یعنی عطرخوب رازقی 🕊صبح یعنی حس خوب عاشقی ســـــــلام صبـح زیباتون بــخیر 💞 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
سلام و صد سلام ای ماهِ مه رو دلت پاک و روان ، چون آبِ در جو پگاهت پر فروغ و طالعت نیک سرازیرت شود نیکی ز هر سو « بیقرار » در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
از صدای  پر مرغان سحر لاله از خواب گران,دیده گشود اولین پرتو سیمایی صبح بوسه بر گنبد مینا زده بود فریدون_مشیری
4_5906842868349147156.mp3
3.63M
غزل ۳۳۹ حافظ خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم سزای تکیه گهت منظری نمی‌بینم منم ز عالم و این گوشه معین چشم بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو ز گنج خانه دل می‌کشم به روزن چشم سحر سرشک روانم سر خرابی داشت گرم نه خون جگر می‌گرفت دامن چشم نخست روز که دیدم رخ تو دل می‌گفت اگر رسد خللی خون من به گردن چشم به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش به راه باد نهادم چراغ روشن چشم به مردمی که دل دردمند حافظ را مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم 🎙 هشتم آبانماه ۱۴۰۲ خورشیدی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
یکی از قشنگترین های زنده یاد قیصر امین‌پور ای درخت آشنا! شاخه های خویش را  ناگهان کجا جا گذاشتی؟ یا به قول خواهرم فروغ: «دست‌های خویش را در کدام باغچه عاشقانه کاشتی؟!» این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد : چشم‌های من به جای دست‌های تو...! من به دست تو آب می‌دهم، تو به چشم من آبرو بده... من به چشم‌های بی قرارِ تو قول می‌دهم‌: ریشه‌های ما به آب، شاخه‌های ما به آفتاب می‌رسد، ما دوباره سبز می‌شویم •••! ۸ آبان سالروز درگذشت در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
گرفته‌تر ز خزانِ دلم خزانے نیست ستاره‌بارتر از چشمم آسمانے نیست بہ حجم تنگ‌دلی‌هاے آفتابے من مدار حوصلهٔ هیچ ڪهڪشانے نیست سزاے پاڪی‌ات اے اشڪ! آستینے نیست بہ سربلندی‌ات اے عشق! آستانے نیست مرا ڪہ شانه‌ام از حمل آفتاب خم است بہ جز پناہ دو دست تو سایبانے نیست بہ سوگوارے این چشم‌هاے سرگردان به‌غیر چشم سیاہ تو نوحه‌خوانے نیست به‌غیر تسلیت چشم‌هاے دل‌سوزت مرا نیاز تسلے بہ هم‌زبانے نیست قیصر_امین‌_پور در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا عاقلان را نصیحت کنیم بیایید از عشق صحبت کنیم تمام عبادات ما عادت است به بی‌عادتی کاش عادت کنیم چه اشکال دارد پس از هر نماز دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟ به هنگام نیّت برای نماز به آلاله‌ها قصد قربت کنیم چه اشکال دارد که در هر قنوت دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟ چه اشکال دارد در آیینه‌ها جمال خدا را زیارت کنیم مگر موج دریا ز دریا جداست چرا بر یکی حکم کثرت کنیم پراکندگی حاصل کثرت است بیایید تمرین وحدت کنیم وجود تو چون عین ماهیت است چرا باز بحث اصالت کنیم اگر عشق خود علت اصلی است چرا بحث معلول و علت کنیم بیا جیب احساس و اندیشه را پر از نقل مهر و محبت کنیم پر از گلشن راز، از عقل سرخ پر از کیمیای سعادت کنیم بیایید تا عینِ عین القضات میان دل و دین قضاوت کنیم اگر سنت اوست نوآوری نگاهی هم از نو به سنت کنیم مگو کهنه شد رسم عهد الست بیایید تجدید بیعت کنیم برادر چه شد رسم اخوانیه؟ بیا یاد عهد اخوت کنیم بگو قافیه سست یا نادرست همین بس که ما ساده صحبت کنیم خدایا دلی آفتابی بده که از باغ گل‌ها حمایت کنیم رعایت کن آن عاشقی را که گفت: «بیا عاشقی را رعایت کنیم» 🖊🎙قیصر امین‌پور در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
منعم مکن از دیدن قد و رخ و چشمش من انس به سرو و گل و بادام گرفتم " شاطر‌ عباس صبوحی" - دوره‌ی قاجار شاعر چنان به دیدار قد رعنا، چهره‌ی زیبا و چشم جذّاب معشوق الفت و خو گرفته است که فراق این همه زیبایی برایش امکان‌پذیر نیست. او از ملامت‌گران می‌خواهد که او را برای دیدن این همه زیبایی منع نکنند؛ چرا که شاعر چنان به مشاهده‌ی آن‌ها انس پیدا کرده است که بدون یار زنده نیست و مُرده‌ متحرک است. زنده بودن و طراوت و شادابی او تنها با دیدن معشوق مقدور است. سعدی می‌گوید: از دَر درآمدی و من از خود بِه در شدم گویی کَز این جهان بِه جهان دِگر شدم گفتم ببینمش مَگَرم دردِ اشتیاق ساکن شود، بدیدم و مشتاق‌تر شدم عباس رسولی املشی یکشنبه ۷ / ۸ / ۱۴۰۲ - لنگرود ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
آنچه نیکی میکنی، پیش کسی اظهارش مکن گر خدا داند بس است، کالای بازارش مکن سخن زیبا همیشه بوی باران می دهد بسپار در دفتر دل، خط دیوارش مکن وعده گر دادی، همیشه بر سر قولت بمان چونکه نتوانی، بگو، دیگر امیدوارش مکن ای که از روی لجاجت زود قضاوت میکنی بیگناه را همچو منصور بر سر دارش مکن روح پاک و جسم سالم بهر ما یک نعمتیست پس بیا با کینه و حسرت بیمارش مکن ناشناس در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
همچون حکیمان بر این باور است که هر نغمه‌ و آوازی‌ که‌ بشر می سازد و به‌ نوا در می‌آورد انعکاسی‌ از طنین‌ نغمه‌های‌ کُرات‌ و کهکشان ها‌ و در نهایت‌ بانگ‌ و پژواکی‌ از ذات‌ الاهی‌ است: پس‌ حکیمان‌ گفته‌اند این‌ لحن‌ها از دَوار چرخ‌ بگرفتیم‌ ما بانگ‌ گردش‌های‌ چرخ‌ است‌ اینکه‌ خلق‌ می‌سرایندش‌ به‌ طنبور و به‌ حَلق‌ ما همه‌ ابنای‌ آدم‌ بوده‌ایم‌ در بهشت‌ این‌ لحن‌ها بشنوده‌ایم‌ سماع و بطورکلی موسیقی از نگاه مولانا دل‌پرور و جان‌بخش است، مگر نه این است که در "یوم‌النشور" با بانگ شیپورِ [نوعی آلت موسیقاری] اسرافیل مردگان از خواب گران برمی‌خیزند و بسوی حق روانه می گردند: سازد اسرافیل روزی ناله را جان دهد پوسیده ی صدساله را نکته ی اصلی اینجاست که همه ی این آواز ها و نواها(چه نواهایی که در طبیعت به گوش می رسد و چه آوازهایی که از حلقوم این و آن برمی‌خیزد)، همگی متعلق به خالق آوازهاست: مطلق این آوازها از شَهْ بوَد گرچه از حلقوم عبدالله بود در جای دیگر از مثنوی می‌گوید: پس غذای عاشقان آمد سماع که در او باشد خیال اجتماع "خیالِ اجتماع" یعنی انگیزه ی اتحاد با محبوب. کسانی چون مولانا و حافظ بر آن بوده‌اند که با زبان، چه فارسی، چه ترکی، چه عربی، و... نمی‌توان اسرار و رازها را به گوش جان اهلش رساند مگر از طریق زبان موسیقی. بنابراین ایشان زبان موسیقی را زبان رمز و راز می‌دانستند: رباب" و "چنگ" به بانگ بلند می گویند که گوش هوش به پیغام "اهل راز" کنید (حافظ) ▪️ برگرفته از کانال گل‌های معرفت | حسین مختاری در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
لاابالی چه کُنَد دفتر ِ دانایی را طاقت ِ وعظ نباشد سَر ِ سودایی را آب را قول ِ تو با آتش اگر جمع کُنَد نتواند که کُنَد عشق و شکیبایی را دیده را فایده آن است که دلبر بیند و ر نبیند چه بوَد فایده بینایی را عاشقان را چه غم از سرزنش ِ دشمن و دوست یا غم ِ دوست خورد؟ یا غم ِ رسوایی را؟ همه دانند که من سبزه‌یِ خط دارم دوست نه چو دیگر حَیَوان، سبزه‌یِ صحرایی را من همان روز دل و صبر به یغما دادم که مُقیَّد شدم آن دلبر ِ یغمایی را سرو بُگذار! که قدّی و قیامی دارد گو ببین آمدن و رفتن ِ رعنایی را گر برانی نروَد و ر بروَد باز آید ناگزیر است مگس دکه‌یِ حلوایی را بر حدیث ِ من و حُسن ِ تو نیَفزاید کس حد همین است سخن‌دانی و زیبایی را سعدیا! نوبتی امشب دهل ِ صبح نکوفت یا مگر روز نباشد شب ِ تنهایی را در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
پدرم یک درخت افتاده ست گاه شاتوت میدهد بدنش شب به شب در میان سوزش تب بوی باروت میدهد بدنش سرفه افتاده است توی گلوش سرفه فریاد میزند بس نیست؟؟!! سعی دارد به او بفهماند جنگ یک واژه ی مقدس نیست جنگ یعنی جراحتی که هنوز تازه تر.. بعد ِ سالها خونی ست گرچه این باغ زنده است اما همه ی پرتقال ها خونی ست از کبودی ِ تیر و ترکش ها پدرم خوشه خوشه انگور است از شهادت شراب می نوشد پدرم انفجار یک نور است... ناگهان سوت میکشد کتری پدرم اشتباه میگیرد ناگهان داد میزند امداد پشت پشتی پناه میگیرد جامدادی مُسلسلش شده است پوکه خودکار روی میز افتاد موجها در سرش تکان خوردند پدرم روی خاکریز افتاد پدرم پیش چشمهای همه شد کبوتر به آسمان پر زد بعد از آن در یتیم خانه مان گاه گاهی فقط خدا سر زد پدرم تا شهید شد گفتم موی مادر سپید خواهد شد شک ندارم که سالگرد پدر مادرم هم شهید خواهد شد تقدیم به تمام‌ پدران❤️ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
حکایتِ بارانِ بی امان است این گونه که من دوستت می‌دارم ... شوریده وار و پریشان باریدن بر خزه ها و خیزاب‌ها به بی‌راهه و راه‌ها تاختن بی‌تاب ٬ بی‌قرار دریایی جستن و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن و تو را به یاد آوردن حکایت بارانی بی‌قرار است این گونه که من دوستت می‌دارم ... "محمد شمس لنگرودی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
وای باران...! شیشه ی پنجره را باران شست...! وای باران پَر مرغان نگاهم را شست...! از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست...؟؟! مصدق در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
‍ ‍ ‍ سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ یا چو شیرین سخنت، نخل شکرباری هست؟ یا چو بستان و گلستان ِ تو گلزاری هست هیچم ار نیست تمنای توام باری هست مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست بی گلستانِ تو در دست به جز خاری نیست به ز گفتار تو بی شائبه گفتاری نیست فارغ از جلوه ی حُسنت در و دیواری نیست ای که در دارِ ادب ،غیر تو دیٌاری نیست گر بگویم که مرا با تو سر و کاری هست در و دیوار گواهی بدهد کاری نیست روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم نزد اعمی، صفتِ مهر منوّر نکنم صبر بر جور ِ رقیبت چه کنم گر نکنم همه دانند که در صحبتِ گُل، خاری هست سعدیا نیست به کاشانه ی دل غیر تو کس تا نفس هست به یاد تو برآریم نفس ما به جز حشمت و جاه تو نداریم هوس ای دم گرم تو آتش زده،در ناکس و‌کس نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس که چو من سوخته در خِیل تو بسیاری هست راستی دفترِ سعدی به گلستان ماند طیّباتش به گل و لاله و ریحان ماند اوست پیغمبر و آن نامه به فرقان ماند وان که او را کند انکار، به شیطان ماند عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند داستانی است که بر هر سر ِ بازاری هست # زنده یاد ملک الشعرای بهار در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
در زلف ناامیدی روی امید باشد صبح امید یعقوب چشم سفید باشد بید از ثمر نظر بست وصل نبات دریافت عاشق ز ترک لذت چون ناامید باشد در روستای مشرب هرروز روز عیدست در شهربند مذهب سالی دو عید باشد برخانه وجودم از دل زده است گردون قفلی که آه وفریادآن را کلید باشد عاشق نمی توان گفت دیوانه مشربان را هرکس به خون نغلطید اینجا شهید باشد از جوی شیرشستیم دست امیدواری تا چندقاصد مااین پی سفیدباشد دوران ناامیدی سرحلقه امیدست صائب ز ناامیدی چون ناامید باشد
▫️ عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم تقویم‌ها گفتند و ما باور نکردیم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم کاش میشد که شما نیز خبردار شوید لحظه ای از من و از درد کهنسال دلم از سرم آب گذشته ست مهم نیست اگر غم دنیای شما نیز شود مال دلم عاشق نان و زمین نیستم این را حتما بنویسید به دفترچه اعمال دلم آه! یک عالمه حرف است که باید بزنم ولی انگار زبانم شده پامال دلم مردم شهر !خداحافظتان من رفتم کسی از کوچه غم آمده دنبال دلم زنده یاد در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
آسوده‌دلا حال دل زار چه دانی؟ خونخواریِ عشّاق جگرخوار چه دانی؟ شب تا به سحر خفته به خلوتگه نازی بیخوابیِ این دیدهٔ بیدار چه دانی؟ هرگز نخلیده به کف پای تو خاری آزردگیِ سینهٔ افگار چه دانی؟ ای فاخته! پروازکنان بر سرِ سروی درد دل مرغان گرفتار چه دانی؟ کار دلِ رندان بلادیده بوَد عشق ای زاهد مغرور تو این کار چه دانی؟ نادیده ز خاک ره او کُحلِ بصیرت با بی‌بصری لذّت دیدار چه دانی؟ «جامی» تو و جام می و بیهوشی و مستی راه و روش مردم هشیار چه دانی؟ دیوان ، جلد اول، فاتحة‌الشباب، غزل ۹۹۲ مقدمه و تصحیح: اعلاخان افصح‌زاد دفتر نشر میراث مکتوب ۱۳۷۸ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
چون برگ که میل پرگشودن دارد چون باد که شوق دل ربودن دارد باطعم انار و خش خش پرسه ی تو زیبایی    پاییز،     سرودن     دارد « شهراد ميدرى» در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎