اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند
بگرداند مرا آن کس که گردون را بگرداند
اگر این لشکر ما را ز چشم بد شکست افتد
به امر شاه لشکرها از آن بالا فروآید
اگر باد زمستانی کند باغ مرا ویران
بهار شهریار من ز دی انصاف بستاند
شمار برگ اگر باشد یکی فرعون جباری
کف موسی یکایک را به جای خویش بنشاند
مترسان دل مترسان دل ز سختیهای این منزل
که آب چشمه حیوان بتا هرگز نمیراند
رایناکم رایناکم و اخرجنا خفایاکم
فان لم تنتهوا عنها فایانا و ایاکم
و ان طفتم حوالینا و انتم نور عینانا
فلا تستیاسوا منان فان العیش احیاکم
شکسته بسته تازیها برای عشقبازیها
بگویم هر چه من گویم شهی دارم که بستاند
چو من خود را نمییابم سخن را از کجا یابم
همان شمعی که داد این را همو شمعم بگیراند
مولانا
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مـــرا بـه خلســه میبــرد، حضــور نـاگهـانـیات
ســلام و حالپرسی و، شروع خـوشزبــانیات
فقط نه کوچهباغ ما، فقط نه اینکه این محل
احــاطــه کـــرده شهـــــر را، شعــــاع مهـــربـانیات
«کاظم بهمنی»
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
زیر مجموعه ی خودم هستم
مثل مجموعه ای که سخت تهی ست
در سرم فکر کاشتن دارم
گرچه باغ من از درخت تهی ست
عشق ، آهوی تیزپا شد و من
ببر بی حرکت پتوهایم
خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم
نرسیدن رسیدن محض است
آبزی آب را نمی بیند
هرکه در ماه زندگی بکند
رنگ مهتاب را نمی بیند
دوری و دوستی حکایت ماست
غیر از این هرچه هست در هوس است
پای احساس در میان باشد
انتخاب پرنده ها قفس است
وسعت کوچک رهایی را
از نگاه اسیر باید دید
کوه در رشته کوه بسیار است
کوه را در کویر باید دید
گرچه باغ من از درخت تهی ست
در سرم فکر کاشتن دارم
شعر را، عشق را، مکاشفه را
همه را از نداشتن دارم...
#یاسر_قنبرلو
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارساز
حکایتی کوتاه از سنایی غزنوی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مردم بیدرد را پروای اهل درد نیست
مهربانی چشم زنهاراز پرستاران مدار
« #صائب_تبریزی»
میشود اول، ستمگر کشتهی بیدادِ خویش
سیل دائم بر سرِ خود، خانه ویران کرده است
#کلیم_همدانی
#غزه
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
گرامی دار صائب سینه چاکان محبت را
کز این محراب هر کس سر کشد مردود می گردد.
.
*گرامی داشتن: کنایه از ارزش قائل شدن ، احترام گذاشتن
*سینه چاکان محبت : کنایه از عاشقان واقعی که با جان و دل به معشوق خود عشق ورزیده و خریدار مهر و محبت آنها هستند
*محراب : قبله گاه نماز ، استعاره از ابروی معشوق، نوعی از فولاد آبدیده و مرغوب که با آن شمشیر سازند و به آن بلارک گویند.
*سر کشیدن : کنایه از دوری کردن
*مردود گشتن : مورد قبول واقع نشدن ، رفوزه شدن
.
مفهوم بیت:
در این بیت صائب به مخاطبان توصیه می کند که به عاشقان واقعی راه عشق (که برای به دست آوردن مهر و محبت معشوق سینه چاک کردند و حاضرند حتی جان خود را فدا کنند ) ارزش و احترام خاصی قائل بشوند و از آنها الگو بگیرند .
در مصراع دوم صائب به این نکته اشاره می کند که هر کسی که از محراب عشق و محبت روگردانی بکند و از آن سر باز زنَد، از دیدگاه عارفان و عاشقان فردی مردود به حساب می آید. زیرا که استعداد و توانایی داخل شدن در گروه و جرگه ی عاشقان واقعی را ندارد.
با توجه به مفهوم بیت قبلی اگر واژه ی محراب را در معنای ابروی معشوق (که به شکل شمشیر شبیه است) می توان یک برداشت دیگری کرد که اگر عاشق از زیر تیغ آبدارِ معشوق و یا ابروهای محراب شکل او سرش را بدزدد و دوری کند و جرأت و جسارت جانفشانی در پیشگاه او را نداشته باشد ،در واقع در درس عشق و عاشقی واقعی ، مردود می شود و نمی تواند خود را به عنوان یک عاشق پاکباز معرفی بکند.
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🕊
آن روزها رفتند
و گم شدند آن کوچه های گیج
از عطر اقاقی ها
در ازدحام پر هیاهوی
خیابانهای بی برگشت
و دختری که گونه هایش را
با برگهای شمعدانی رنگ میزد،
آه کنون زنی تنهاست..!
#فروغ_فرخزاد
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را
وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را
روی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدن
مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را
ای موافق صورت و معنی که تا چشم من است
از تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی را
گر به سر میگردم از بیچارگی عیبم مکن
چون تو چوگان میزنی جرمی نباشد گوی را
هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوختهست
دوست دارد ناله مستان و هایاهوی را
ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق
کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را
بوستان را هیچ دیگر در نمیباید به حسن
بلکه سروی چون تو میباید کنار جوی را
ای گل خوش بوی اگر صد قرن بازآید بهار
مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را
سعدیا گر بوسه بر دستش نمییاری نهاد
چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را
سعدی
غزل شماره ۲۲
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
رفتم اما دل من مانده برِ دوست هنوز
میبرم جسمی و جان در گرو اوست هنوز
هرچه او خواست ، همان خواست دلم بی کم و کاست
گرچه راضی نشد از من دل آن دوست هنوز
گرچه با دوریِ او ، زندگیم نیست ولی
یاد او می دمدم جان به رگ و پوست هنوز
رشتهی مهر و وفا ، شُکر که از دست نرفت
بر سرِ شانهی من ، تاری از آن موست هنوز
هم مگر دوست عنایت کند و تربیتی
طبع من لالهی صحراییِ خودروست هنوز
با همه زخم که سیمین به دل از او دارد ،
میکشد نعره که آرامِ دلم اوست هنوز ...
#سیمین_بهبهانی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
برگیر مهر از آنکه بکام دل تو نیست
برکن دل از کسی که دلش مایل تو نیست
تا چند گوئیم که بخوبان مبند دل
ناصح ترا چکار، دل من دل تو نیست
دادی نوید وصلم و خرسند نیستم
با یکدیگر یکی، چو، زبان و دل تو نیست
ره در دلش که سخت تر از سنگ خاره است
ای دیده غیر گریه بی حاصل تو نیست
گفتی که نیست جای، کسی را، بمحفلم
غیر از طبیب جای که در محفل تو نیست؟
#طبیب_اصفهانی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
شمعیم و دلی مشعلهافروز و دگر هیچ
شب تا به سحر گریهی جانسوز و دگر هیچ
افسانه بوَد معنی دیدار، که دادند ؛
در پرده یکی وعدهی مرموز و دگر هیچ
حاجی که خدا را به حرم جُست چه باشد ؛
از پارهی سنگی شرف اندوز و دگر هیچ
خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات ؛
مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
روزی که دلی را به نگاهی بنوازند ؛
از عمر حساب است همان روز و دگر هیچ
زین مدرسه هرگز مطَلَب علم که اینجاست ؛
لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ
خواهد بَدَل عمر، بهار از همه گیتی ؛
دیدار رخِ یارِ دلافروز و دگر هیچ
محمدتقی بهار
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5974192774503732350.mp3
3.39M
غزل ۳۹۲ حافظ
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وآنجا به نیک نامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پروریدن
🎙 #محمدرضاکاکائی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
آفتاب مهرباني
سايه تو بر سر من
اي كه در پاي تو پيچيد
ساقه ي نيلوفر من
با تو تنها با تو هستم
اي پناه خستگي ها
در هوايت دل گسستم
از همه دلبستگيها
در هوايت پر گشودن
باور بال و پر من باد
شعله ور از آتش غم
خرمن خاكستر من باد
اي بهار باور من
اي بهشت ديگر من
چون بنفشه بي تو بي تابم
بر سر زانو سر من
بي تو چون برگ از شاخه افتادم
زرد و سرگردان در كف بادم
گرچه بي برگم گرچه بي بارم
در هواي تو بي قرارم
برگ پاييزم
بي تو مي ريزم
نو بهارم كن
نو بهارم
اي بهار باور من!
قیصر امین پور
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
پی به راز سفرم برد و چنان ابر گریست
دید بازآمدنی در پی ِ این رفتن نیست
همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدمشان
مثل این بود به یک رود بگویند: بایست!
مفتضح بودن از این بیش که در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطهای نیست که نیست
در جهان ِتهی از عشق نمیمانم چون
در جهان ِ تهی از عشق نمیباید زیست
دهخدا تجربهی عشق ندارد ورنه
معنی «مرگ»و«جدایی» به یقین هردو یکیست
#کاظم_بهمنی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
برای آرزوهای محال خویش میگریم
اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش میگریم
شب دل کندنت می پرسم آیا باز میگردی؟
جوابت هرچه باشد، بر سوال خویش میگریم
نمی دانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش میگریم
اگر جنگیده بودم، دستِکم حسرت نمی خوردم
ولی من بر شکست بی جدال خویش میگریم
به گردم حلقه می بندند یاران و نمی دانند
که من چون شمع هرشب بر زوال «خویش» میگریم
نمیگریم برای عمر از کف رفتهام، اما
به حال آرزوهای محال خویش می گریم
فاضل نظری
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
علم و ادبست مایه ی عز و شرف
گوهر که نباشد چه گشاید ز صدف
تا فرصت کار هست بی کار مباش
مپسند که بیهوده شود عمر تلف
فضولی بغدادی
4_5926750299464140536.mp3
10.45M
🎼 بیتابی
#علیرضا_قربانی
بی قرار تو ام
و در دل تنگم گِله هاست
آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ
مهتاب که افتاده در آب
دردلم هستی و بین منو تو فاصله هاست
آسمان با قفس
تنگ چه فرقی دارد؟
«بال» وقتی قفس پَر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه
مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت
از مسئله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست..
#فاضل_نظری
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
گفتهای هر جا ببینم من فلان را ، میکُشم
خوش نویدی دادهای اما نمیآری بهجا !
#وحشی_بافقی
تو را با غیر میبینم،صدایم در نمیآید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید
نشستم،باده خوردم،خون گرستم،کنجی افتادم
تحمل میرود اما شب غم سر نمیآید
توانم وصف جور مرگ و صد دشوارتر زان لیک
چه گویم جور هجرت چون به گفتن در نمیآید
چه سود از شرح این دیوانگیها،بی قراریها ؟
تو مه ، بیمهری و حرف منت باور نمیآید
ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور ای زلف
که این دیوانه گر عاقل شود ، دیگر نمی آید
دلم در دوریت خون شد ، بیا در اشک چشمم بین
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمیآید
#مهدی_اخوان_ثالث
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5798406712335532493.mp3
3.87M
وفا نكردي و كردم، خطا نديدي و ديدم
شكستي و نشكستم، بُريدي و نبريدم
اگر ز خلق ملامت، و گر ز كرده ندامت
كشيدم از تو كشيدم، شنيدم از تو شنيدم
وفا نكردي و كردم، خطا نديدي و ديدم
شكستي و نشكستم، بُريدي و نبريدم
اگر ز خلق ملامت، و گر ز كرده ندامت
كشيدم از تو كشيدم، شنيدم از تو شنيدم
كي ام، شكوفه اشكي كه در هواي تو هر شب
ز چشم ناله شكفتم، به روي شكوه دويدم
مرا نصيب غم آمد، به شادي همه عالم
چرا كه از همه عالم، محبت تو گزيدم
چو شمع خنده نكردي، مگر به روز سياهم
چو بخت جلوه نكردي، مگر ز موي سپيدم
بجز وفا و عنايت، نماند در همه عالم
ندامتي كه نبردم، ملامتي كه نديدم
نبود از تو گريزي چنين كه بار غم دل
ز دست شكوه گرفتم، بدوش ناله كشيدم
جواني ام به سمند شتاب مي شد و از پي
چو گرد در قدم او، دويدم و نرسيدم
به روي بخت ز ديده، ز چهر عمر به گردون
گهي چو اشك نشستم، گهي چو رنگ پريدم
وفا نكردي و كردم، بسر نبردي و بردم
ثبات عهد مرا ديدي اي فروغ اميدم؟
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
حاجی رجب از مکه چو برگشت به میهن
آورد دو صد گونه ره آورد به خانه
اشیاء گرانقیمت و اجناس نفیسی
کز حسن و ظرافت همه را بود نشانه
از رادیو و ساعت و یخچال و فریزر
تا ادکلن و حوله و آیینه و شانه
از پرده ی ابریشم و رو تختی مخمل
تا جامه ی مردانه و ملبوس زنانه
در جعبه ی محکم همه را بسته و چیده
تا لطمه نبینند ز آفات زمانه
دیدم که بر آن جعبه نوشته است ظریفی
(مقصود تویی! کعبه و بتخانه بهانه)
#ابوالقاسم_حالت
سوم آذر سالروز درگذشت این شاعر معاصر طنز پرداز در مجله گل آقا
یادش گرامی🌺
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
گذشت جمعه، نشد انتظارمان پایان
و خشک شد همه دنیا نیامدی باران
دوباره بحر دل عاشقان بدون ظهور
گرفت حس غریبی و باز شد طغیان
چه شادمان شب جمعه به انتظارت باز
نیامدی و نشسته به سجده با حرمان
هزار بار ز خود کرده دل سوالی را
چرا نمی رسد این انتظار و غم پایان؟
چرا رخش به رخ ما نمی خورد پیوند؟
خدا نکرده کم از ما نباشد این ایمان
بیا تو حضرت ارباب جای تو خالیست
هزار درد رسیده، بیا تو ای درمان
هزار دیده ی یعقوب انتظارت هست
شفای چشم جهانی چو یوسف کنعان
بیا و نور ببخشا تو ای ذخیره ی نور
به چشمهای همیشه به دیدنت گریان
گذشت جمعه ی دیگر ولی بدان آقا
همیشه منتظریم و همیشه بر پیمان
#امام_زمان
#جمعه
امالبنین_بهرامی (ام.خزان)
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
قسم به عشق که دروازهی سپیدهَدم است
قسم به دوست که با آفتابها، به هم است
قسم به عشق که زیتون باغهای شمال
قسم به دوست که خرمای نخلهای بم است
سپس به جنون_ این رهایی مطلق _
که در طریقت عشّاق اولین قدم است
قسم به عشق و جنون وبه دوست، آری دوست!
که هم عزیزترین هم رساترین قسم است
که زیستن تهی از عشق برزخیست عظیم
که زندگیست به نام ارچه، بدتر از عدم است
مگر نه ماه شب ماست عشق و خود نه مگر
محاق ماه به خیل ستارگان ستم است؟
ببین! که وقت جهانبینی است و جانبینی
کنون که آینهی چشم دوست، جامجم است
#حسین_منزوی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎