eitaa logo
محفل شعر و ادب
372 دنبال‌کننده
202 عکس
65 ویدیو
2 فایل
کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد صدنکته از این معنی گفتیم وهمین باشد ارتباط با ما 👈🏼 https://eitaa.com/rmfd6292 لینک دعوت 👇👇 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مشاهده در ایتا
دانلود
4_178452279081305154.mp3
10.59M
این جا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است!   اکسیر من! نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است   سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است   تا این غزل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است   گاهی ترا کنار خود احساس می کنم اما چقدر ل خوشی ی خواب ها کم است!   خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است! شعر: آواز: ❤️💫 آهنگساز: در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ میلاد بانوی دوعالم حضرت فاطمه (س ) **** جهان به یمن وجود تو محترم شده است برای توست اگر عاشقی عَلَم شده است تو عطر یاس، تو عطر بهشت  معشوقی به عشق توست اگر قلب من قلم شده است دوباره عطر حضورت رسیده از ملکوت کبوتر دل من راهی حرم شده است ببین که فیض حضور تو در شب میلاد برای شاعر عاشق چه مغتنم شده است تمام عشق و امیدم شده است دیدارت کجاست مرقد پاکت که غرق غم شده است تویی که وارث کوثر شدی و شان نزول جهان به یمن وجود تو محترم شده است در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
سلام صبح ای زیبا سلام ای قدیسه زیبا دو سالی هست که فرزندت سفر رفته است به‌سوی آن افق‌هایی که ناپیدا و جادویی است یادت هست زصبح روشن و سبزت پر نموده بود کیفش را و سوسوی ستارگان و نجوای درون رود با خود برد همو کو در میان جامه‌هایش عطر گل‌های بهاری وطن برداشت من اکنون سخت تنهایم زدود تیره سیگار خود بیزار زمین زیر پایم نیز ز من بیزار و غم‌هایم گنجشک‌های خسته‌ای هستند در جستجوی آشنایی از تو ای مادر من اکنون بر فنون عشق آگاهم زنان سرد کشورهای غربی را حس سیمان را خستگی این تمدن را به خوبی می‌شناسم من و گشته ام هند را و سند را و چین و ماچین را ولی هرگز نبوده هیچ جا معشوقه‌ای تا شانه سازد زلفکانم را و یا شیرین کند کامم به جوزقند بپوشاند برهنگی بگیرد دست من در گاه لغزیدن چو تو مادر چو تو مادر منم فرزند تو آن فرزند کو رفته است بر دریا ولیکن هیچ از خاطر نبرده است طعم جوزقندت را 😢❤ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
1_8627787661.mp3
2.62M
اگر در بازی شطرنج یک مهره ی مؤنث (زن) وجود داشت ، بدون شک پادشاه از عشق جان می باخت! کسی نمی داند چرا در شطرنج ملکه ای نیست و فقط یک شاه دارد؟! شاید برای این که " زن" شایسته نیست بازیچه قرار گیرد...! زن شایسته ی ستایش است؛🌸🍃 روز مادر و‌ روز زن بر تمام زنان و مادران سرزمینم مبارک🌸🌸🌸🌸 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎
آن‌که عاشق‌پیشگان را سرور است بر سر شاهان عالم افسر است دلربا ودلکش ودلدار او ؛ بر تمام دلبران او دلبر است در میان شاهراه زندگی ، رهنما و ره‌گزین و رهبر است هست خوشبختی سلیمان جهان بر سلیمان جهان انگشتراست عاشقی و مهربانی دین او در میانِ عاشقان پیغمبر است در دلِ دریای طوفان‌زای غم کشتی جان و دلم را لنگر است نیست عشقی مثلِ عشقِ پاکِ او جلوه‌ی خورشیدِ مهرِ کوثر است مثلِ شعری نغز و زیبا در دلم در غزل‌ها شاه‌بیت دفتر است مظهرِ لطفِ خداوندِ جهان مادراست ومادراست ومادر است در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
اگر فَلاطُن و سقراط، بوده‌اند بزرگ بزرگ بوده پرستارِ خُردیِ ایشان به گاهواره مادر، به کودکی بس خفت سپس به مکتب حکمت، حکیم شد لقمان چه پهلوان و چه سالک، چه زاهد و چه فقیه شدند یک‌سره، شاگرد این دبیرستان حدیث مهر، کجا خواند طفل بی مادر نظام و امن، کجا یافت ملک بی سلطان... همیشه دختر امروز، مادر فرداست ز مادرست میسر، بزرگی پسران... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
کاسه آبی را به پشتم،مادرم پاشیدو رفت تا که برگردم شنیدم ،از غمم  نالیدو رفت دیده بودم خواب مادر را  شب میلاد من لحظه ای آمد کنارم،صورتم بوسیدو رفت مادرم چندین بهاراست،ازکنارم رفته است مثل مامور از بهشت،آمد مرا زایید و رفت قوم وخویشانم مکرر، این خبر را میدهند مادرت درخواب ما،حال توراپرسیدورفت من به قربانت ،که هرجا رفته ای یاد منی یادتو هرنیمه شب،روی مرا پوشیدورفت شعرزیبایی به عشقش گفته بودم که ندید آمد او  اما شبی بر شعر من  بالید و رفت مادرم رفته ولی،در خاطراتم  مانده است روز مادر،چشم او ،آمد بمن خندیدو رفت به یادِ مادرانی که بار سفربستن و رفتند. در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
حال چشمت خوب باشد حال من هم بهتر است بر لبت گلواژه ی لبخند باشد محشراست جان تازه می دهد دل را نگاهت هر سحر چشم تو با این‌چنین اعجازها پیغمبر است بیت بیت چشمهایت در مضامین خیال بال‌های خسته ی شعر مرا گویی پر است تا شکوفا می‌شود لبخند بر لب های تو مثل گل های بهاری خنده‌هایت دل‌بر است در خرابات دلم در واژه واژه از غزل محفل شعر مرا چشم خمارت ساغر است گفت سعدی این بنی آدم همه یک پیکرند در میان پیکر عالم وجود تو سر است گر چه در فصل خزان خشکیده احساس غزل از حضورت ای بهار من، غزل‌هایم تر است هر کسی را ادعای عاشقی باشد ولی سرفرازِ عاشقانِ هر دو عالم مادر است در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
طوفان شد و باز خاکمان درهم شد دی ماه عزا و غصه و ماتم شد ما زنده به نام حیدر کراریم هرچند ز باغ، لاله‌هامان کم شد (ام.خزان) در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
دامن مادر، نخست آموزگار کودک است طفل دانشور، کجا پرورده نادان مادری
دست هر نا اهل بیمارت کند  سوی مادر آ که تیمارت کند تیمار: غمخواری
داد معشوقه به عاشـق پیغام که کــند مــــادر تو با مــن جــنگ هر کـجا ببیـــندم از دور کـــند چــهره پرچــیـن و جـبین پر آژنــگ با نـــگاه غضــب آلـــوده زنــــد بـــر دل نازک مــن تــــیر خـــدنگ از در خــــانه مـــرا طــرد کـــند همچو سـنگ از دهــن قلماسنگ مادر سـنگ دلـت تا زنده است شهد در کام من و توست شرنگ نشــوم یک دل و یک رنگ تو را تا نســـازی دل او از خـــــون رنـگ گر تو خواهی به وصالم برسی باید این سـاعت بی خوف و درنگ روی و سینه ی تنـــگش بدری دل بـرون آری از آن سینه ی تــنگ گرم و خونین به منـش باز آری تا بـــــرد ز آیــنـه ی قـــلبم زنــــگ عاشــــق بی خرد نا هـــنــجار نه بَل آن فاسق بی عصمت و ننگ حــــرمت مـــادری از یاد بــــبرد مســـت از بـــاده و دیــوانه ز بنگ رفـــت و مــادر را افکند به خاک سیـــنه بــدرید و دل آورد به چــنگ قصد سر منزل معـــشوقه نمود دل مـادر به کفـــــش چون نارنـــگ از قضــــا خورد دم در به زمـــین و انـــدکی رنــــجه شــد او را آرنگ آن دل گرم که جان داشت هنوز اوفـــــتاد از کــــف آن بی فـــرهنگ از زمین باز چو برخاســـت نـمود پــــی برداشــــــتن دل آهـــنـــگ دیـــــد کز آن دل آغشته به خون آید آهســــته بــــرون این آهنگ آه دست پسرم یافت خراش وای پـای پسرم خورد به سنگ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مادری پیر و پریشان احوال عمر او بود فزون از پنجاه زن بی شوهر و از حاصل عمر یک پسر داشت شرور و خودخواه روز و شب در پی اوباشی خویش بی خبر از شرف و عزت و جاه دیده بود او ببر مادر پیر یک گره بسته ی زر، گاه بگاه شبی آمد که ستاند آن زر بکند صرف عمل های تباه مادر از دادن زر کرد ابا گفت: رو ، رو که گناهست، گناه این ذخیره ست مرا ای فرزند بهر دامادی ات ان‌شاءالله حمله آورد پسر تا گیرد آن گره بسته ی زر خواه مخواه مادر از جور پسر شیون کرد بود از چاره چو دستش کوتاه پسر افشرد گلوی مادر سخت چندانکه رخش گشت سیاه نیمه جان پیکر مادر بگرفت بر سر دوش و بیفتاد براه برد در چاه عمیقی افکند کز جنایت نشود کس آگاه شد سرازیر پس از واقعه او تا کند در ته آن چاه، نگاه از ته چاه ، بگوشش آمد ناله ی زار و حزینی ناگاه آخرین گفته ی مادر این بود آه،فرزند! نیفتی در چاه در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5807847200775997654.mp3
1.75M
بیمارم ، مادر جان می دانم ،می بینی می بینم ، میدانی می ترسی ، می لرزی از کارم ، رفتارم ، مادر جان می دانم ، می بینی گه گریم ،گه خندم گه گیجم ،گه مستم و هر شب تا روزش بیدارم ، بیدارم ، مادر جان می دانم ، می دانی کز دنیا ، وز هستی هشیاری ، یا مستی از مادر ، از خواهر از دختر ، از همسر از این یک ، و آن دیگر بیزارم ، بیزارم ، مادر جان من دردم بی ساحل تو رنجت بی حاصل ساحر شو ، جادو کن درمان کن ، دارو کن بیمارم ، بیمارم ، بیمارم ، مادر جان چامه : 🎙 : ۱۳۹۹ خورشیدی _ تهران در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
پدری با پسری گفت به قهر که تو آدم نشوی جان پدر حیف از آن عمر که ای بی سروپا در پی تربیتت کردم سر دل فرزند از این حرف شکست بی خبر از پدرش کرد سفر رنج بسیار کشید و پس از آن زندگی گشت به کامش چو شکر عاقبت شوکت والایی یافت حاکم شهر شد و صاحب زر چند روزی بگذشت و پس از آن امر فرمود به احضار پدر پدرش آمد از راه دراز نزد حاکم شد و بشناخت پسر پسر از غایت خودخواهی و کبر نظر افگند به سراپای پدر گفت گفتی که تو آدم نشوی تو کنون حشمت و جاهم بنگر پیر خندید و سرش داد تکان گفت این نکته برون شد از در «من نگفتم که تو حاکم نشوی گفتم آدم نشوی جان پدر» در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
قلم از خشم لرزید و غزل از بغض گریان شد دوباره دست صهیون از میان خون نمایان شد منافق بزدلانه بر وطن از پشت خنجر زد دوباره بیشه خونرنگ شیران لاله‌باران شد ز کل یوم عاشورا دوباره آیه ای سر زد نشان کل ارض کربلا این بار کرمان شد علمدار رشید عشق برخیز و تماشا کن ز جانبازی مهمانان گلگون تو طوفان شد چنان زخمی زدی بر پیکر دجال این دوران که حتی از مزار و زائرانت هم هراسان شد محب فاطمه بودی که روز عید میلادش ز خون زائران تربت تو عید قربان شد شهادت افتخار ماست که در سالگرد تو بهار رویش دهها سلیمانی در ایران شد 🖤🖤🖤 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
تو بودی که آواز را چیدی از پشت مه تو بودی که گفتی چمن می دود تو گفتی که از نقطه چین ها اگر بگذری به اسرار خواهی رسید تو را نام بردم و ظاهر شدی تو از شعله‌ی گیسوانت رسیدی به من من از نام تو رسیدم به آن شهر پیچیده در گردباد تو گفتی سلام گل و سنگ برخاستند. در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
به ابیاتم نمی‌گنجید، وصف تو فقط گفتم فدای یک نخ چادر نمازت حضرت مادر
خودم چشمت زدم از بسکه بی پروا تورا خواندم لبت مضمون شعرم بود و اسپندی نچرخاندم
نباشد آدمی را هیچ خُلقی بهتر از احسان که بوسد دستِ خود، هر کس که گیرد دستِ سائل را طاعتی بالاتر از دلجویی درویش نیست دست خود بوسید هر کس دست سایل را گرفت مستحب است انسان دست خود را پس از دادن صدقه ببوسد. امام سجاد(ع) بعد از دادن چيزي به سائل، دست مباركش را مي ‏بوييد و مي ‏گفت: «اين دست به دست الهي رسيده»؛ چون خدا فرمود: «هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ». آيا نمى‌دانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مى‌پذيرد و صدقات را مى‌گيرد. آنان كه اين شامه را دارند با بو كردنِ دست، نشانه دست الهي را استشمام مي كنند. در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
حال من خوب است اما با تو بهتر می‌شوم‌ آخ‌... تا می‌بینمت یک جور دیگر می‌شوم‌ با تو حس شعر در من بیشتر گل می‌کند یاسم و باران که می‌بارد معطر می‌شوم‌ در لباس آبی از من بیشتر دل می‌بری‌ آسمان وقتی که می‌پوشی کبوتر می‌شوم‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
با صبوری کارهای مشکل آسان می شود درد چون با صبر معجون گشت ، درمان می شود می شود رحمت ز طینت چون برون کردی غرور این بخار از خاک چون برخاست ، باران می شود یک سخن در هر مذاقی می کند کار دگر از نسیمی گل پریشان ، غنچه خندان می شود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
اگر بر خرد چیره گردد هوا نیابد ز چنگ هوا، کَس رها خردمند کآرد هوا را به زیر بود داستانش چو شیر دلیر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شاهرگ های زمین از داغ باران پُر شده است آسمانا! کاسه ی صبر درختان پُر شده است در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎