eitaa logo
محفل شعر و ادب
372 دنبال‌کننده
202 عکس
65 ویدیو
2 فایل
کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد صدنکته از این معنی گفتیم وهمین باشد ارتباط با ما 👈🏼 https://eitaa.com/rmfd6292 لینک دعوت 👇👇 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5976538157359828638.mp3
3.66M
‌ دوش از نظر، خیالِ تو دامن‌کشان ‌گذشت اشک آن‌قدَر دوید ز پی، کز فغان ‌گذشت تا پر فشانده‌ایم، ز خود هم گذشته‌ایم دنیا غمِ تو نیست ‌که نتوان از آن ‌گذشت دارد غبارِ قافله‌ی ناامیدی‌ام از پا نِشَستنی‌ که ز عالم توان‌ گذشت برق و شرار، محملِ فرصت نمی‌کشد عمری نداشتم‌ که بگویم چسان ‌گذشت! تا غنچه دَم زند ز شکفتن، بهار رفت تا ناله گل کند ز جرس، کاروان گذشت بیرون نتاخته‌ست ازین عرصه هیچ‌کس واماندنی‌ست این‌که تو گویی: «فلان ‌گذشت» ای معنی آب شو که ز ننگِ شعورِ خلق انصاف نیز آب شد و از جهان ‌گذشت یک نقطه پل ز آبله‌ی پا کفایت است زین بحر، همچو موجِ ‌گهر می‌توان ‌گذشت گر بگذری ز کشمکشِ چرخ، واصلی محوِ نشانه است چو تیر از کمان‌ گذشت واماندگی ز عافیتم بی‌نیاز کرد بال آن‌قدَر شکست که از آشیان‌ گذشت طی شد بساطِ عمر، به پایِ شکستِ رنگ بر شمع، یک بهار گلِ زعفران ‌گذشت دلدار رفت و من به وداعی نسوختم یارب چه برق بر منِ آتش به جان ‌گذشت؟ تمکین ‌کجا به سعیِ خرامت رضا دهد؟ کم نیست این‌که نامِ توام بر زبان ‌گذشت بیدل! چه مشکل است ز دنیا گذشتنم؟ یک ناله داشتم‌ که ز هفت آسمان‌ گذشت «بیدلِ‌دهلوی» اجرا: نرگس امیرسالاری ‌در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
حیا کو تا زند آبی غبار هرزه تازم را که من گرد هوس می‌گردم و بسیار می‌گردم 🔸حضرت-بیدل دهلوی:«🕊️🌹» 🔹شرح ابیات: ✍️ بیدل در این‌جا می‌گوید: آن حیا و شرم کجاست تا مرا از این میدان هرزگی و بد‌کاری بیرون کند، آن هم هرزگی، که می‌تازد و مدام در حال فعالیت است.از بیت هویداست که مراد از هرزه‌ همان هوس است و این هوس در تقابل با حیا است. ✅ هوس چون تعلق، خانه‌ خرابی و دری را به ارمغان می‌آورد و انسان را از نزدیکی با حضرت باری تعالی دور می‌سازد. بیدل در باب هوس بسیار شعرهای زیبایی، البته با تأمل عرفانی، سروده است. 🦋به سودای هوس عمری درین بازار گردیدم 🦋کنون گرد سرم گردان که من بسیار گردیدم برگرفته از کانال صائب تبریزی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟ ﻣﻦ "ﻣﻮﻟﻮﯼ ﺍﻡ" ، "ﺷﻤﺲ"، ﺍﮔﺮ ﺟﻠﻮﻩ ﻧﻤﺎﯾﯽ! "ﺳﻌﺪﯼ" ﻧﺸﻮﻡ ﺗﺎ ﺩﺭِ ﺑﺴﺘﺎﻥ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ، ﺁﻏﻮﺵ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﺸﺎﯾﯽ! "ﻭﺣﺸﯽ" ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺯ ﺗﻮ ﺟﺎﻣﯽ ﺑﺴﺘﺎﻧﻢ، ﺟﺎﻣﯽ ﺑﺴﺘﺎﻧﻢ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﺎﻫﯽ، ﺑﻪ ﮔﺪﺍﯾﯽ! ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﻮﺑﺎﻥ، ﺗﻮ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺷﻨﯿﺪﻡ، ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﯼ ﻟﻄﻔﺖ ﺷﺪﻩ ﺻﺪ "ﺣﺎﺗﻢ ﻃﺎﯾﯽ"! ﺍﯼ ﺷﺮﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﺗﻮ ﻣِﯽ ﺩﻭﻟﺖ ﻋﺸﺎﻕ، ﺍﯼ ﻗﻨﺪ ﻟﺒﺖ ﻧﺴﺨﻪ ﯼ "ﻋﻄﺎﺭ ﻭ ﺩﻭﺍﯾﯽ"! ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻣﮏ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ ﯼ ﺷﻤﺴﯽ، ﺍﯼ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺁﺗﺸﮑﺪﻩ ﯼ ﻋﻬﺪ ﻫﺨﺎﯾﯽ! ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﻃﻠﺒﺖ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻥ، ﻫﯽ ﻓﺎﻝ ﺯﺩﻡ، ﻓﺎﻝ ﺯﺩﻡ، ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﯾﯽ! "ﺣﺎﻓﻆ" ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ، ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺧﺒﺮﯼ، ﻣﺎﻩ ﺭﻫﺎﯾﯽ! ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﻠﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﭘﯽ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺷﻬﺮﻩ ﯼ ﺷﻬﺮﻡ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯾﯽ! ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﭼﺎﺭﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﯾﺎﺩ ﻧﮑﺮﺩﯼ، ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺳﻔﺮ ﺑﺎ ﻏﺰﻝ ﺗﻠﺦ ﺟﺪﺍﯾﯽ! "ﺍﯼ ﺗﯿﺮ ﻏﻤﺖ ﺭﺍ ﺩﻝ ﻋﺸﺎﻕ ﻧﺸﺎﻧﻪ"، ﺍﯼ ﻣﻨﻈﺮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﮐﺸﮑﻮﻝ "ﺑﻬﺎﯾﯽ"! ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ ﻭ ﺩﻭﺭﯼ، "ﺷﺎﻋﺮ" ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ! ﺧﺎﻝ ﻟﺐ ﺗﻮ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﭘﺮﮔﺎﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﺻﻼ‌ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﯼ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﺎﯾﯽ "ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺷﮑﯿﺒﺎ " در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
به من آهسته بگو عشق سلام چه خبر از غم دنیا دل من خسته نباشی نفست گرم ودلت شاد مبادا که از این رنج برنجی که جهان گشته پر از درد به من آهسته بگو نیست جهان جای قشنگی بگذار هرچه بدی هست در این خاک بماند من و تو رهگذر کوچه ی عشقیم و همین بس که تورا دوست بدارم نکند خسته شوی یا که ببازی من کنار تو نشستم که تو بر عشق بنازی کمکت خواهم کرد که به شکرانه این عشق تو یک کلبه بسازی که در آن بوی خدا هست و این حس سر آغاز قشنگی ایست که آغاز شود بودن و بی عشق نماندن به من آهسته بگو هستی و هستم . ناشناس در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
. هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت یکدم خیال روی توام از نظر نرفت جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت هرکو قتیل عشق نشد چون به خاک رفت هم بی خبر بیامد و هم بی‌خبر برفت در کوی عشق بی سر و پائی نشان نداد کو خسته دل نیامد و خونین جگر نرفت عمرم برفت در طلب عشق و عاقبت کامی نیافت خاطر و کاری بسر نرفت شوری فتاد از تو در آفاق و کس نماند کو چون عُبید در سر این شور و شر نرفت    در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎   
دل رمیده به امید این جهان مگذار به شاخ بی ثمر بیدآشیان مگذار بهشت ،تشنه دیدارخودحسابان است حساب خود زکسالت به دیگران مگذار ترابه چاه خطاسرنگون نیندازد دلیرتوسن گفتارراعنان مگذار اگر به دست ولب خویش دوستی داری به هرچه می رود ازدست،دل برآن مگذار به مهروماه فلک چشم راسیاه مکن به این تنور دل ازبهریک دونان مگذار نفس به کام من ازضعف ،استخوان شده است توهم به لقمه ام ای چرخ استخوان مگذار صلاح درسپر افکندن است عاجز را به انتقام فلک ،تیر درکمان مگذار زدام لاغری این صید رارهایی نیست عبث تو ناوک دلدوز درکمان مگذار عنان سیل سبکروبه دست خودرایی است سخن چو روی دهدمهر بردهان مگذار به لامکان تجردبرآی عیسی وار چومهربیضه درین تیره خاکدان مگذار عزیز مصر به جان می خرد متاع ترا متاع یوسفی خود به کاروان مگذار حریف موجه کثرت نمی شوی صائب قدم زگوشه عزلت به آستان مگذار - غزل شمارهٔ ۴۶۸۷ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
یادِ آن شب که صبا در رهِ ما گل می‌ریخت بر سرِ ما ز در و بام و هوا گل می‌ریخت سر به دامان مَنَت بود و ز شاخٍ گل سرخ بر رخٍ چون گُلت آهسته صبا گل می‌ریخت خاطرت هست که آن شب ،همه شب ،تا دمِ صبح شب جدا ،شاخه جدا ،باد جدا ،گل می‌ریخت نسترن خم شده لعل لب تو  می‌بوسید خضر گوئی به لب آب‌ بقا گل می‌ریخت زلف تو غرقه به گل بود و هر آن‌گاه که من می‌زدم  دست بدان زلف ِ دوتا گل می‌ریخت تو به مه خیره چو خوبانِ بهشتی و صبا چون عروس چمنَت بر سر و پا گل می‌ریخت گیتی آن شب اگر از شادیِ ما  شـاد نبود راستی تا سحر از شاخه چرا گل می‌ریخت ؟ شادیِ عشرتِ ما  باغِ گل‌افشان شده بود که به پای تو و من از همه جا گل می‌ریخت  باستانی_پاریزی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد سیب ها روی خاک غلتیدند چادرش در میان گرد و غبار قبلا این صحنه را ...نمی دانم در من انگار می شود تکرار آه سردی کشید حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه و سراسیمه گریه در گریه پسر کوچکش رسید از راه گفت آرام باش چیزی نیست به گمانم فقط کمی ...کمرم دست من را بگیر گریه نکن مرد گریه نمی کنی پسرم چادرش را تکاند با سختی یا علی گفت و از زمین پاشد پیش چشمان بی تفاوت ما ناله هایش فقط تماشا شد صبح فردا به مادرم گفتم گوش کن صدای روضه کیست وسط کوچه رفتم و دیدم در و دیوار خانه ای مشکی است با خودم فکر میکنم حالا کوچه ما چقدر تاریک است گریه ، مادر ، دوشنبه ، در ، کوچه راستی فاطمیه نزدیک است حمیدرضا برقعی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. آهوی را کَرد صَیّادی شِکار اَنْدَر آخُر کَرَدش آن بی‌زینْهار آخُری را پُر زِ گاوان و خَران حَبْسِ آهو کرد چون اِسْتَمگَران آهو از وَحشت به هر سو می‌گُریخت او به پیشِ آن خَرانْ شب کاه ریخت از مَجاعَت و اِشْتِها هر گاو و خَر کاه را می‌خورْد خوش‌تَر از شِکَر گاه آهو می‌رَمید از سو به سو گَهْ زِ دود و گَرْدِ کَهْ می‌تافت رو هرکِه را با ضِدّ خود بُگْذاشتند آن عُقوبَت را چو مرگ اِنْگاشتند تا سُلَیمان گفت که آن هُدهُد اگر عَجْز را عُذری نگوید مُعْتَبَر بُکْشَمَش یا خود دَهَم او را عَذاب یک عَذابِ سختْ بیرون از حِساب هان کُدام است آن عَذاب؟ ای مُعْتَمَد در قَفَس بودن به غیرِ جِنْسِ خَود زین بَدَن اَنْدَر عَذابی ای بَشَر مُرغِ روحَت بَسته با جِنْسی دِگَر روحْ بازاست و طَبایِعْ زاغ‌ها دارد از زاغان و جُغْدانْ داغ‌ها... مولانا در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران بیداری ستاره در چشم جویباران آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران بازآ که در هوایت خاموشی جنونم فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران ای جویبار جاری زین سایه برگ مگریز کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران گفتی به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند دیوار زندگی را زین گونه یادگاران وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5917746295665067708.mp3
8.98M
بگذار و بگذر حمید مصدق فرشاد جمالی تهمورس پورناظری مرا با سوز جان بگذار و بگذر اسیر و ناتوان بگذار و بگذر چو شمعی سوختم از آتش عشق مرا آتش به جان بگذار و بگذر  دلی چون لاله بی داغ غمت نیست بر این دل هم نشان بگذار و بگذر  مرا با یک جهان اندوه جان‌سوز تو ای نامهربان بگذار و بگذر  دو چشمی را که مفتون رخت بود کنون گوهرفشان بگذار و بگذر  در افتادم به گرداب غم عشق مرا در این میان بگذار و بگذر  به او گفتم "حمید" از هجر فرسود به من گفتا جهان بگذار و بگذر! هفت آذر روزنگار درگذشت حمید مصدق در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام تو فارغی و به افسوس می‌رود ایام
تو نیستی که ببینی عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری‌ست! چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیداست! چگونه جای تو در جانِ زندگی سبز است! هنوز پنجره باز است. تو از بلندی ایوان به باغ می‌نگری. درخت‌ها و چمن‌ها و شمعدانی‌ها به آن ترنم شیرین، به آن تبسم مهر به آن نگاهِ پُر از آفتاب، می‌نگرند. تمام گنجشکان که در نبودن تو مرا به باد ملامت گرفته‌اند؛ تو را به نام صدا می‌کنند! هنوز نقش تو را از فرازِ گنبدِ کاج کنار باغچه، زیر درخت‌ها، لب حوض درون ِ آینه‌ی پاک آب می‌نگرند مشیری در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
حیفم آید که تو را ، جای کنم در دل تنگ یوسفی چون تو ، سزاوار چنین زندان نیست! مراغه‌ای در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
ای که تـو از ظلـم چاهـی می‌‌کنی دان که بهر خویش دامی می‌‌کنی‌‌ گرد خود چون کرم پیله بر متن بهر خود چه می‌‌کنی اندازه کن‌‌ مر ضعیفان را تو بی‌‌خصمی مدان از نبــی ذا جاء نصــر اللـه خــوان‌‌ گر تو پیلی خصم تو از تو رمید نـک جزا طیــرا ابابیلــت رسیــد گر ضعیفی در زمین خواهد امان غـلغــل افـتــد در سپــاه آسمــان‌‌ گر بدندانش گزی پر خون کنی درد دندانـت بگیـرد چـون کنی‌‌ . : ۱. ای کسی که از روی ستم، چاهی برای دیگران حفر می‌کنی. بدان که با این کار، دامی برای خود فراهم ساخته‌ای. ۲. ای ستمگر، تو که مانند کرم، پیرامون خود تارهایی از ستم می‌تنی. این کار را مکن. اگر چاهی از بدی و ستمکاری برای خود می‌تنی. لااقل آنرا زیاد عمیق و مهیب حفر مکن. بلکه اندازه تاب و توان ناچیزت حفر کن. زیرا ستم هر چه بیشتر و سخت‌تر باشد جواب آن نیز متناسب با همان خواهد بود. ۳. خیال مکن که افراد ضعیف همواره تسلیم تو می‌شوند و دست به دشمنی و مقابله به مثل نمی‌زنند. و خیال مکن که ضعیفان بی یار و یاورند. اگر در این باره مرددی برو و از قرآن کریم آیه اذا جاء نصرالله را بخوان. ۴. ای ستمگر، اگر از حیث قدرت، فیل هم باشی. و دشمنانت از بیم تو برمند. منتظر باش که کیفر و جزای تو توسط پرندگانی صورت می‌گیرد که ظاهراً ضعیف و بی‌مقدارند. ۵. صدای مظلوم چنان رساست که هر گاه شخصی ناتوان و ضعیف از خدا طلب امان کند در آسمان طنین می‌افتد و غلغله‌ای در سپاه فرشتگان آسمانی بر پا می‌شود. ۶. اگر مثلاً آدم ضعیفی را با دندانت گاز بگیری و مجروحش کنی. در عوض، دندان تو نیز از درد و آسیب مصون نخواهد ماند. حال که دندان تو نیز به درد دچار خواهد آمد، چه چاره‌ای داری.. خودراقدرت مدان وازحذف دوری بنما که قشنگ شود روح بدرخشان بنما ✍--مولانا در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ماه را می‌شود از حافظه‌ی آب گرفت؟
تا رفت دل از سینه ، به پندم ننهد گوش ! عضوی که ز جا رفته ، به فرمانِ کسی نیست....
در شهر عشــق رسم وفانیست بگذریم یارای گفتـــــن گله هــــا نیست، بگذریم دردیست در دلـم که دوایش نگاه توست دردا که درد هسـت‌و دوا نیست، بگذریم گفتی رقیب با مــن تنهـــا مگر کجاست؟ گفتـم رقیب با تو کجـــا نیست؟ بگذریم ابری که می‌گذشت به آهنگ گریه گفت: دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم» هرچــند دشمنم شده‌ای دوست دارمت بر دوستـان گلایه روا نیست، بگذریم... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست از خانه برون آمد و بازار بیاراست در وهم نگنجد که چه دلبند و چه شیرین در وصف نیاید که چه مطبوع و چه زیباست صبر و دل و دین می‌رود و طاقت و آرام از زخم پدید است که بازوش تواناست از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد تا صنع خدا می‌نگرند از چپ و از راست چشمی که تو را بیند و در قدرت بی چون مدهوش نماند نتوان گفت که بیناست دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشد از بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواست فریاد من از دست غمت عیب نباشد کاین درد نپندارم از آن من تنهاست با جور و جفای تو نسازیم چه سازیم چون زهره و یارا نبود چاره مداراست از روی شما صبر نه صبر است که زهر است وز دست شما زهر نه زهر است که حلواست آن کام و دهان و لب و دندان که تو داری عیش است ولی تا ز برای که مهیاست گر خون من و جمله عالم تو بریزی اقرار بیاریم که جرم از طرف ماست تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد گر سر بنهد ور ننهد دست تو بالاست - غزل ۴۶ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فرق است میان آنکه یارش در بر با آنکه دو چشم انتظارش بر در گاهی جابه‌جا شدن دو کلمه با هم، موقعیت بیرونی و حال موجود فرد را هم تغییر می‌دهد و این نکته‌ای است که استاد سخن، سعدی آن را درمی‌یابد. آنجا که خوب می‌داند میان «در بر بودن» و «(چشم) بر در بودن» چقدر تفاوت وجود دارد دکتر سپیده موسوی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🍃🍃 صدبار قلم تیز شد و خاطره نگذاشت یک جمله شکایت به نگارم بنگارم ... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🍃🍃 لرزدم دست، دهی چون به کفم دامن وصل چون عطا عُمده بوَد، دست گدا می‌لرزد واله_قمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 گفتگویی گلایه مندانه با خدا 🌸 و جواب بی نهایت دلنشین شاعر از زبان خدا به انسان در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این رقص موج زلف خروشنده تو نیست این سیب سرخ ساختگی خنده تو نیست ای حسنت از تکلف آرایه بی نیاز اغراق صنعتی است که زیبنده تو نیست در فکر دلبری ز من بی نوا مباش صیدی چنین حقیر برازنده تو نیست شب های مه گرفته مرداب بخت من ای ماه جای رقص درخشنده تو نیست گمراهی مرا به حساب تو می نهند این کسر شان چشم فریبنده تو نیست ای عمر چیستی که به هر حال عاقبت جز حسرت گذشته در آینده تو نیست... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
جمعه یعنی : عاشــقی شیدا شوی خود به خود در خویشِ خود پیدا شوی جمعـــه یعنی با تمــــــام غربـــتت  بی قــــرار از غربـــــــت مولا شوی « بیقرار » اللهم عجل لوليك الفرج❤️💚