فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟بزرگترین خدمات را به مردم کسانی می کنند که فقط برای رضای خدا کار می کنند. ( اخلاص )
شهید مدافع حرم
مرتضی عطایی
🌷🕊
🍃#غذای_روح🍃
🔹صدای اذان رو شنید دست کشید گفت: می رم نماز
اصرار کردم: غذات سرد میشه
تمومش کن
گفت غذای روحم سرد میشه
#سردار_محمود_شهبازی
🌷🕊
🍃رفته بودم بعلبک تا مصطفی را ببینم. آنجا هتلی در اختیار امام موسی صدر بود.
🍃امام گفت: برو ببین مصطفی کجاست؟
چون هتل در اختیا رامام بود، همه اتاق ها را گشتم؛ اما پیدایش نکردم. وقتی به امام گفتم که پیدایش نکردم، گفت: مصطفی که روی تخت نمی خوابد. برای پیدا کردن او باید روی نیمکت ها و یا در بین افردی که روی زمین خوابیده اند، جستجو کنی.
✨راست می گفت. بالاخره یافتمش. روی زمین دراز کشیده بود و کتش هم انداخته بود روی صورتش.
#شهید_مصطفی_چمران
#سیره_اخلاقی_شهدا
#گذشتن_از_خواب_و_استراحت
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
راوی: سید محمد غروی
#کتاب_چمران_مظلوم_بود ؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: هفتم- زمستان ۱۳۹۳؛ صفحه 25.
📜#وصیت_شهید
🍃هنگامی که به مزار من می آیید ، قبل از هر کاری ، لحظه ای برای هدفی که من انتخاب کرده ام و پا در آن گذاشته ام ، تفکر و تعمق کنید.....
#شهیدرمضانعلی_طلبی
🌷🕊
آقای نوار کاست: توسل کردم و هیچ وقت لو نرفتم
«عباسعلی محمدی» گلبانگ محمدی در گفتگو با فارس:
🔹نوارهای امام را در سطل نوارهای بلااستفاده مقابل مغازه می ریختم تا کسی مشکوک نشود.
🔹رشته کار را به حضرت ابا عبدالله (ع) میسپردم و به او توسل میکردم. کارهای خطرناکی انجام میدادم، هیچ گاه لو نرفتم.
🔹بیش از ۲۰۰۰ برنامه را پوشش دادم و ضبط کردم.
🔹اثری از خیلی از این مجالس در اینترنت نیست، اما تلاشی هم برای حفظ و توزیع این آرشیو انجام نمی شود.
🔹به دلیل پرستاری از همسرم همه ۱۸۰۰۰ نوار کاست را به سازمان تبلیغات اسلامی دادم و خبری از آنها ندارم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نوجوان پاکستانی کتاب
🌷 «سلام بر ابراهیم» 🌷
را در انگلیس ترجمه کرد
✨اخلاق عملی یعنی این:
🍃خیلی از رفقایم را میدیدم که به خاطر دوستانشان از خدا دور شده بودند و دستورات خدا رو زیر پا میگذاشتند.
🍃تفاوت ابراهیم با بقیه این بود که برای دوستانش خیلی دل میسوزاند و برای هدایت آن ها تلاش میکرد. چند نفر از دوستانش شب ها سر کوچه آتش روشن میکردند و دور آن جمع میشدند و سر و صدای آنها مردم را اذیت میکرد.
🌷ابراهیم شب های متوالی کنار آنها مینشست و آن ها را راهنمایی میکرد. و این کار کم کم باعث شد دیگر آنجا ننشینند و پایشان به مسجد باز شود.
📚سلام بر ابراهیم۲