نمیخواهم بگویم ۱۳آبان روز شهادت حسین فهمیده نیست که روز شهادت ۸آبان و سیزدهم را روز گرامیداشت این رهبر سیزده ساله نهادند.
کار به تجمع ۱۳ آبان دانشآموزان سال ۵۷ هم ندارم که همقرار شدند ساعت ۱۱ جلوی دانشگاه تهران علیه رژیم، تظاهرات کنند. آخر سر هم ۶۵ شهید و دهها راهی بیمارستان شدند.
این را هم نمیخواهم بگویم که سال ۵۸ سفارت آمریکا تبدیل شده بود به تفالهدان ساواک. جوری که بازار کودتا علیه انقلاب و تهدید جان امام، درونش داغ داغ بود.
مگر به ما ربطی دارد که دانشجویان نترس و انقلابی به تنشان جا نرفت و همپیمان شدند تا چهار ستون بدنشان سالم است چهار دیواری این سفارت را پایین بیاورند.
(مینویسم سفارت بخوانید تفالهدان ساواک یا همان لانه جاسوسی)
اما فقط و فقط می خواهم بگویم کدام عقل سلیمی میپذیرد قانونی که به نفع کشورت و منافع ملیت و مردمت نیست را تصویب کنی. حماقت محض است که این اسدالله علم کرد.
آمریکاییهای مقیم ایران هر کجای کشور ما، هر کار دلشان خواست و به فکرشان رسید، انجام دهند. آمریکا خودش میداند با جنابشان چطوری برخورد کند. خیلی مضحکست این را بشنوی و صدایی درونت بلند نشود و با جان و دل به دیده منت قبول کنی. محمد رضا شاه پهلوی که تابع انگلیسیها بود و نظری نداشت.
اسدالله علم قانون ننگ کاپیتولاسیون را که از سال ۱۳۰۶ لغو شده بود، بعد از سه دهه سال۴۳ دوباره احیا کرد.
تا خبر به گوش مبارک امام رسید، فریادش بلند شد که: «ملت ایران را از سگ آمریکایی پستتر کردند. اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست دارد. ولی اگر یک آشپز آمریکایی، شاه ایران را زیر بگیرد. هیچ کس حق تعرض ندارد.»
جانم برایت بگوید که جان من و جان همه حق طلبان دنیا در راه انقلابش خرج شود، همان پیر خمینی به همه مردم جهان فهماند؛ میتوان با ندای الله اکبر جلوی آمریکا و بزرگتر از آمریکا ایستاد.
این غرش سیزده آبان ۴۳، مقدمهای شد برای تبعید امام از ایران به ترکیه. چهارده سال بعد انقلابی به پا کرد که همه آخرالزمانیها منتظرش بودند. انقلابی که متصلست به قیام آخرین ذخیره الهی.
#فاطمه_دهقانی
🆔 محفل نویسندگان منادی
https://eitaa.com/monaadi_ir
آبت نبود، نونت نبود این چه عذاب وجدانی بود، روی سرمان خراب کردی.
اگر دستی در عالم ارواح داشتم، قبرت را هر کجای این کره خاکی بود پیدا میکردم. با دو دستانم جنازهت را از خروارها خاک میکشیدم بیرون و سنگهایم را با تو یکی وا میکندم.
ما ایرانیها کل ۳۶۵ روز سال که میگذرد. دلمان خوشست به آخرین جمعه ماه رمضان که لب تشنه، دل گشنه میرویم ظل آفتاب و شاهکار میکنیم و مرگ بر شیطان بزرگ.
از خدا که پنهان نیست. از شما چه پنهان، نیم ساعت اول و آخرش را هم میزنیم که تن بیحال و خسته، دین و ایمان نمیشناسد و نماز جمعه نوش جان اهلش.
آن وقت تو یک زن تنها، از اسپانیا بار و بندیل و زندگیت را جمع کردی و خودت را رساندی روبروی کاخ سفیدی که درونش سیاهست و ظلمانی. گیرم بچه و زندگی نداری. میتوانستی بروی پی رفاقت بازی و زن زندگی، آزادی. نه یک ماه و دو ماه و شش ماه، نه پنج سال و ده سال، ۳۵ سال دست از خاک وطن بکشی. بیخیال کار و زندگی راحت. یک چادر پلاستیکی محقر بزنی روبروی کاخ سفید. فقط و فقط برای قضای حاجت و حمام آلونکت را بسپاری به مردم. شبانه روز تنها سه ساعت پلک روی هم بگذاری، آن هم نشسته.
شبهای زمستان از سوز سرما تا صبح راه بروی که یخ نزنی. چندین بار دستگیر و زندانی بشوی. سربازان بیرحم آمریکا دندانهایت را درون دهانت خرد کنند ولی دست از هدفت برنداری و بشوی آیینه دق روسای جمهور کاخ سفید.
این ۲۹ دقیقه مستند.
معرفی کامل از خانم کانسپسیون
https://www.aparat.com/v/y637x
✍ #فاطمه_دهقانی
🆔 محفل نویسندگان منادی
https://eitaa.com/monaadi_ir
دقیقا همان چند جلسهای که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا نتوانم در جلسات حضوری عصر پنجشنبهها شرکت کنم. تصمیم مهمی در روند کار اهالی منادی قرار گرفت.
من بیخبر از همهجا وارد گروه که شدم گیومهای از طرف استاد باز شده بود: «هر هفته کتاب معرفی میکنیم. صبح دوشنبهها ساعت پنج تا شش و نیم به صورت مجازی مورد نقدو بررسی قرار میدهیم.کسی هم به جمع مان اضافه نمیشود.» گیومه بسته.
من از اینجا، کانال منادی هر چه بگویم از فواید دقیقههای صبح دوشنبه، کم گفتهام. حتی اگر دست خالی وارد جلسه بشوی، اهالی منادی تکخوری نکرده و هرچه از کتاب نصیبشان شده نوش جانت میکنند.
پشت پرده میگویم. اگر یک روزی خواستید کتاب بازماندهی روز را دست بگیرید به یادم باشید که این هفته هر بار خواستم کتاب بازمانده را باز کنم، از خواندنش عاجز ماندم. فقط خواستم به هر بهانهای کتاب را نخوانم. نه سر کتاب را فهمیدم نه ته کتاب. هر کاری سر راه کتاب خواندنم رسید با روی گشاده، تمام و کمال پذیرفتم و هرچه حساب سرانگشتی کردم نتوانستم تا دوشنبه تمام کنم. تنها چیزی که از کتاب فهمیدم این بود که پشت جریانات تاریخ، هرکجای عالم خواست اتفاقی بیفتد، همیشه انسانهایی بودند که دیده نمیشوند ولی خیلی موثرند.
اگر حتی کوچکترین کار در زندگیتان کردید و دیده نشد. بدانید کسی که باید کار شما را موثر قرار دهد. خدا بالای سرتان هست.
✍ #فاطمه_دهقانی
🆔 محفل نویسندگان منادی
https://eitaa.com/monaadi_ir