eitaa logo
Monabolandian_art
98 دنبال‌کننده
157 عکس
25 ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 اثر منا بلندیان 🔻 مشاهده سایر آثار و بارگیری فایل باکیفیت در کانال: خیمه بانوان هنرمند هیأتی @Kheymeh_Art 🌐 وب‌گاه | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اثر منا بلندیان 🔻 مشاهده سایر آثار و بارگیری فایل باکیفیت در کانال: خیمه بانوان هنرمند هیأتی @Kheymeh_Art 🌐 وب‌گاه | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
سلام و نور دوستان عزیزم اگر از بنده بدی دیدید یا به هر صورتی در حق شما بدی کردم و یا ناخواسته باعث آزار و ناراحتی شما شدم لطفا من رو حلال بفرمایید و در این شبای عزیز از همگی التماس دعا دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 📚 یاد انگشتری تو شده داغ دل ما گنبد را که دید، لبخندی زد و اشک‌هایش سرازیر شد. بالاخره به یکی از دو آرزویش رسیده بود. اربعین، پای پیاده، کربلا... فقط مانده بود یک آرزوی دیگر، خودش را زیر قبه رساند و... «الهی به حق سیدالشهدا مرگ من را شبیه اربابم قرار بده و من را با سر و روی خونی به پابوس اباعبدالله برسان.» می‌گویند استجابت دعا زیر قبه سیدالشهدا ردخور ندارد. می‌گویند غریب گیر آوردندش. می‌گویند بالغ بر ۴۰ نفر به یک نفر حمله کردند. می‌گویند با هرچه در دست داشتند او را زدند. می‌گویند به انگشترش هم رحم نکردند. می‌گویند عریانش کردند. میگویند لحظات آخر ذکر الهی رضاً برضائک بر لب داشت. آرمان راه رسیدن به آرزویش را بلد بود. ✍🏻الهه قهرمانی ۱۴۰۱/۱۰/۲۵ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 💻تدوین: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: فاطمه شعرا 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌸🍃 نام و نام خانوادگی شهید: آرمان علی‌وردی تولد: ۱۳۸۰/۴/۱۳، تهران. شهادت: ۱۴۰۱/۸/۶، تهران. گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله علیها، قطعه ۵۰، ردیف ۱۱۷، شماره ۱۵. 🕯🏴 . طراح:منا بلندیان . 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
👨🏻‍🚒🔥 نام و نام خانوادگی شهید: امیرحسین داداشی تولد: ۱۳۶۷/۸/۲۹، تهران. شهادت: ۱۳۹۵/۱۰/۳۰، ساختمان پلاسکو، تهران. گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله علیها، قطعه ۵۹، شهدای آتشنشان. 🚒🌹 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👨🏻‍🚒🔥🎥 📚 من و تو من از تو جوان‌تر بودم، وقتی که وسط جبهه می‌جنگیدم. اصلاً فکر کردی برای چی بعد از جنگ، آتش‌نشان شدم؟! چون آژیر هر عملیات جدید در ایستگاه آتش‌نشانی من را می‌برد به حال و هوای عملیات‌های جبهه. خودت می‌دانی بیشتر از اینکه تک پسر محبوبم باشی، رفیق همیشه همراهم هستی. کار به جایی کشید که همکارم هم شدی! اولش همه تو را به واسطه من می‌شناختند اما کمی که گذشت کاری کردی که ماجرا برعکس شد. من اما تصمیم تازه‌ای گرفته بودم، داشتم آموزش‌های جنگ سوریه را می‌دیدم که باخبر شدی و دوباره خودت را چسباندی به من! من هم قبول کردم. حالا تو از خودت بگو! بگو که چطور در ساعت مرخصی کاری و سر جلسه امتحان، همه چیز را نیمه‌تمام رها کردی و با موتور شخصی، خودت را به پلاسکو رساندی! بگو که حتی لباس کاری دوستت را پوشیدی و به همین راحتی و با همین عجله، شدی رفیق نیمه‌راه. گلایه بسیار است پسرم! بماند برای روزی که با مادر دلتنگت به تو می‌رسیم و دوباره می‌بینیمت. بماند برای دیدار جاودانه. ✍🏻سمیرا اکبری ۱۴۰۱/۱۱/۱۶ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 💻تدوین: زهرا فرح‌پور 🎙 با صدای: رضوانه دقیقی 🚒🌹 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
⛅️ نام و نام خانوادگی شهید: مرتضی سلیمانی تولد: آذر ۱۳۴۵، تهران. شهادت: ۱۳۶۲/۸/۱۲، پنجوین عراق، عملیات والفجر ۴. رجعت: ۱۳۷۲/۷/۲۸. گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله علیها، قطعه ۴۴، ردیف ۱۱۵، شماره ۲۰. 🍁🍂 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌥🎥 📚 سپیده زد نسیم سحرگاه پاییز، قطرات آب وضو را از روی گونه‌ها به سمت محاسنش غلطاند. پیرمرد چشم‌ها را بست و دست‌هایش را بالا آورد. الله اکبر. بعد از سلام نماز میان سجاده نشسته بود؛ قلبش عجیب سنگینی می‌کرد... بالاخره سپیده زد. این طلوع پایان ده سال چشم انتظاریش بود. صدای صلوات‌ها که از کوچه آمد، برخاست و به سمت حیاط رفت. مرتضی آمده بود با تابوتی پرچم‌پیچ شده. نوجوان هفده ساله‌اش که حالا قدش کوتاه‌تر از قبل به نظر می‌رسید. پلاک گداخته و استخوان‌های سوخته، غم جانکاه پدری مظلوم را برایش تداعی کرد. با تمام توان ذکر مصیبت اربابش سیدالشهدا علیه‌السلام را دم گرفت: «جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم...» ✍🏻فاطمه رضاپور ۱۴۰۱/۱۲/۴ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 💻تدوین: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: هانیه‌سادات عباسی جعفری 🍂🍁 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
⛅️ مرتضی فرزند هفتم خانواده حاج نصرالله و صفیه خانم بود. دردانه‌ای دوست‌داشتنی که از همان زمان تولد، جایگاه خاصی نزد پدر و مادرش داشت. در آذر ماه ۱۳۴۵ که هوا سرد و زمستانی به نظر می‌رسید حاج نصرالله مشغول جمع‌آوری خانه بعد از زایمان همسرش در منزل بود. وقتی که کارهایش به پایان رسید وارد اتاق شد و نگاهی به صفیه خانم و نوزاد نورسیده‌اش که زیر کرسی به خواب رفته بودند انداخت. سمت دیگر نشست و پاهایش را وارد گرمای دلپذیر زیر لحاف کرسی کرد. کمی آرام گرفت و از خستگی و هیجانی که سپری کرده بود کم‌کم چشمانش گرم شد و به خواب فرو رفت. در خواب دید که قنداق سفید نوزادش را باشکوهی خاص به آسمان می برند؛ بالای بالا، جایی که دیگر دیده نمی‌شد. اینقدر سرشار از شعف و تعجب شده بود که وقتی بیدار شد هم هنوز انگار صحنه جلوی چشمانش بود. به همسرش گفت: «خانم اگر اشتباه نکنم این فرزند به مقام بالایی خواهد رسید» و خوابش را برای او تعریف کرد. مادر مرتضی می‌گفت: «آن زمان همیشه فکر می‌کردم این فرزندم از لحاظ علمی یا سیاسی یا نظامی به درجه بالایی خواهد رسید هیچ وقت گمان نمی‌کردم جنگی در راه باشد و فرزندم چنین رو سفید شود.» 🍁🍂 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🎥 📚 یک سؤال ساده روز موعود بود. روز رفتن. وقت خداحافظی، وقت دل کندن... و فقط خدا می‌دانست چه در دلش می‌گذرد. فاطمه مثل یک فرشته خوابیده بود. خوب تماشایش کرد. دستی به موهایش کشید و صورت کوچکش را بوسید. آرام صدایش کرد: «فاطمه جون! باباجونم! پا نمیشی دختر نازم؟!» می‌خواست دخترش را بیدار کند و برای بار آخر برایش پدری کند. چشم از دخترش برنمی‌داشت. زمان زود گذشت و صبحانه تمام شد و فاطمه با روپوش مدرسه و کیفی در دست آماده بود که برود. اما بابا می‌خواست برای چند دقیقه هم که شده بیشتر او را ببیند. سرویس مدرسه که رسید، فرصت تمام شد. دخترکش را سوار ماشین کرد. فاطمه پرسید: «بابا برگشتنی خودت دنبالم میای؟!» صورت بابا پر شد از لبخند؛ لبخندی که سد اشک‌های پدرانه‌اش بود. فاطمه رفت و بغض بابا هم ترکید. بابا باید می‌رفت تا هیچ دختری نترسد و آسیب نبیند. حتی اگر به قیمت یتیمی دخترکش تمام شود. ✍🏻هانیه نوری ۱۴۰۱/۱۱/۳۰ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 💻تدوین: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: فاطمه شعرا 🦋 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌺 نام و نام خانوادگی شهید: سجاد مرادی تولد: ۱۳۶۱/۱۰/۲۸، روستای آورگان، شهرستان بلداجی، استان چهارمحال و بختیاری. شهادت: ۱۳۹۴/۹/۱۶، خلصه، حوالی حلب، سوریه. گلزار شهید: اصفهان، گلستان شهدا، قطعه مدافعان حرم. 🦋 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🎥 📚جایی برای دلتنگی حواست هست بابا؟! شش ساله که ندیدیمت... من و فاطمه خیلی دلمون برات تنگ شده بود؛ برای گرمای دستات و شنیدن صدات، برای نوازش صورت مهربونت؛ برای وقتایی که روی کولت ما رو می‌نشوندی! از اون بالا دنیا خیلی قشنگ‌تر بود! اما الان ما اینجاییم روی زمین و نگاهمون رو به بالا. وقتی رفتی خیلی چیزا عوض شد، یکباره بزرگ شدیم، دلمون تنگ شد به وسعت نبودنت، چشممون منتظر اومدنت. آره بابا جون! توی سالای نبودنت من و فاطمه خیلی دعا کردیم برگردی؛ اما نگفتیم به کسی! همانطور که دلتنگیمون رو نگفتیم به کسی... یه روز وقتی با مامان رفتیم پارک و با دیدن بازی بچه‌ها با پدراشون دلمون برات خیلی تنگ شد، یواشکی جوری که کسی نفهمه دوتایی خیلی گریه کردیم. من از کنار باغچه یه سنگ سفید پیدا کردم و به فاطمه گفتم: «غصه نخور آبجی! بیا این سنگ مثلا قبر باباست! بیا اینجا بنویسیم چقدر دلمون براش تنگ شده!» خب دل دختر بابا مگه میشه تنگ نبودنش نشه! کاش الان می‌دونستیم کجاست! نوشتیم و کسی نخوند جز تو! خوندی و اومدی! باباجون مهربون ما! رسیدنت بخیر! بیا که حرف نگفته زیاد داریم برات که باهم بزنیم... ✍🏻رضوانه دقیقی ۱۴۰۱/۱۲/۲۱ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 💻تدوین: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: سمیه میرزائی 🎂🌹 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🕊 نام و نام خانوادگی شهید: محمدمهدی مالامیری کجوری تولد: ۱۳۶۴/۳/۲۶، قم. شهادت: ۱۳۹۴/۱/۳۱، بُصرَی‌الحریر، درعا، سوریه. رجعت: ۱۴۰۰/۵/۲۱. گلزار شهید: قم، گلزار شهدای امامزاده علی‌بن جعفر علیه‌السلام. 🎂🌹 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
سلام طاعاتتون قبول پیشاپیش عید فطر رو تبریک میگم . .استفاده از طرح ها درصورتی که برای کسب درآمد نباشه با ذکر یک صلوات بلامانع است . برای ارتباط با من @Monabolandian . . ما رو به دوستانتون معرفی کنید🥰 لینک کانال عضوشوید👇 https://eitaa.com/MonaBolandian_art
. .استفاده از طرح ها درصورتی که برای کسب درآمد نباشه با ذکر یک صلوات بلامانع است . برای ارتباط با من @Monabolandian . . ما رو به دوستانتون معرفی کنید🥰 لینک کانال عضوشوید👇 https://eitaa.com/MonaBolandian_art
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اثر منا بلندیان شعر سعیده کرمانی رویداد هنری لبخندخدا ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ 🔹استفاده از اثر بدون دخل و تصرف، برای عموم مجاز می‌باشد. 🔻 مشاهده سایر آثار و بارگیری فایل باکیفیت در کانال: خیمه بانوان هنرمند هیأتی @Kheymeh_Art 🌐 وب‌گاه | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح اجرا شده در رویداد هنری لبخند خدا تصویرگری برای میلاد حضرت معصومه (س) طراح و تصویرگر منا بلندیان پیچده عطر چادرت اینجا بوی شقایق لاله وشب بو حالا که در آغوش تو هستم چون شاپرک پرمی زنم هرسو شاعر: ملیحه بلندیان . برای ارتباط با من @Monabolandian . . ما رو به دوستانتون معرفی کنید🥰 لینک کانال عضوشوید👇 https://eitaa.com/MonaBolandian_art
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل با کیفیت
آینده ی جوان تو با فرزند پروری درسنگر محبت و آغوش مادری تصویرگر منا بلندیان شاعر ملیحه بلندیان ی_چند_فرزندی . .استفاده از طرح ها درصورتی که برای کسب درآمد نباشه با ذکر یک صلوات بلامانع است . برای ارتباط با من @Monabolandian . . ما رو به دوستانتون معرفی کنید🥰 لینک کانال عضوشوید👇 https://eitaa.com/MonaBolandian_art
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای ارتباط با من @Monabolandian . . ما رو به دوستانتون معرفی کنید🥰 لینک کانال عضوشوید👇 https://eitaa.com/MonaBolandian_art
کاربرگ رنگ آمیزی میلاد حضرت معصومه(س) روز دختر . برای ارتباط با من @Monabolandian . . ما رو به دوستانتون معرفی کنید🥰 لینک کانال عضوشوید👇 https://eitaa.com/MonaBolandian_art