#گزیدهگفتاراستاد
💥فلسفهچگونگی، رابط میان اعتقادات و عینیت اجتماعی
✅استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره):
1⃣تفاهم اجتماعي برابر با نظامهاي فلسفي جامعه يعني « فلسفه چرايي»، «فلسفه چيستي» و «فلسفه چگونگي» است. در فلسفه چرايي اصل علت و هستي هر پديده مورد بررسي قرار ميگيرد. مثلاً ماده قديم يا حادث است و نياز به مُحدِث دارد. در فلسفه چيستي صحبت از خصوصيتهاي خاص و به عبارتي مقومات ماهيت به ميان ميآيد. (اعم از اينكه خصوصيات اعتباري يا ذاتي شيء فرض شود) يعني هرگونه طبقهبندي و دستهبندي بين موجودات از ميدانهاي انرژي تا اشعهها بايستي در اين فلسفه (فلسفه چيستي) پيرامون آن صحبت شود.
2⃣ فلسفه ديگري نيز در جامعه لازم است تا به وسيله آن بتوان با تحليل نظري #چگونگي و بدست آوردن «ابزار عملي» متناسب، عينيت را كنترل واداره نموده و آن «فلسفه چگونگي» است. اين سه نظام فلسفي اگر در ارتباط با يكديگر و در يك مجموعه ملاحظه شوند، برآيند شناخت رابطه بين «هستي»،«فيزيك»،«رياضي» را نتيجه ميدهند. لذا بايستي بتوان اين سه را در «وحدت و كثرت» ، «مكان و زمان»،«اختيار و آگاهي» ضرب كنيم تا در نتيجه بنيان نظام فكري جامعه پيريزي شود.
3⃣ جامعه اسلامي ما در مقابله با فرهنگ كفر هر چند بتواند در «فلسفه چرايي» يعني #هستيشناسي همچون سدّي در مقابل شبهات اعتقادي ايستادگي كند و در «فلسفه چيستي» نيز بتواند ضرورت نبوت و رسالت و سير تكاملي عالم و قيامت و .... را تثبيت نمايد (گرچه در اين قسمت نيز كار اجتهادي دقيق لازم است) اما اگر نسبت به «فلسفه چگونگي» بيتفاوت باشد، #ربط عينيت و اعتقادات در جامعه منقطع شده و تكنولوژي و امر اداره به ديگران واگذار ميشود. نتيجه عملي اين #انفصال، استفاده از بينش غير الهي درجامعه اسلامي است كه در نهايت اين بينش، لجستيك ارزشي خاصي است و اين تقابل بينش و گرايش به تدريج موجبات ضعف گرايش ديني را فراهم ساخته و دين را به انزواي مطلق و يا دامن زدن به تأويلات حسي دين ميكشاند.
ر. دوره پژوهشی؛ استراتژی امنیت ملی- کدپژوهش 311
@monir_ol_din