• | مکتب فرهنگستان | •
#فرهنگستانعلوماسلامیقم یک مکتب است، مساله ای دارد و آن هم #چگونگی اداره اسلامی نظام است. اندیشه است، استدلال و برهان دارد پس #ضدفلسفه نیست اما #نقاد است و نقد میکند.
@monir_ol_din
#یادداشت
💥از فلسفه #چرایی و #چیستی تا فلسفه #چگونگی
✅حجة الاسلام دکتر مصطفی جمالی.
📎http://www.isaq.ir/vdcgr39u4ak9z.pra.html
@monir_ol_din
#گزیدهگفتاراستاد
💥چرا فرهنگستانعلوماسلامی، تأسیس شد؟
✅ استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره):
1⃣ آنچه در ابتدا باعث شد که من متوجه نیاز مبرم جامعه اسلامی به تأسیس چنین مجموعهای (#فرهنگستانعلوماسلامی) بشوم، به سالهای اولیه آغاز انقلاب اسلامی باز میگردد. در سال 41 که امام (رحمة الله علیه) قیام کردند شرایط خاصی برای ایشان به وجود آمده بود و ایشان در فکر راه حلی اساسی برای #ادارهجامعهمسلمین بودند.
2⃣ در آن زمان خلاء وجود یک بینش تاریخی و جهانبینی که بتواند #شدن را به دست بگیرد، برای ما محرز شده بود. در عین حال مسئله #شدنغربی را هم به هیچ وجه مورد قبول نمیدانستیم.
3⃣ در سال 1342 حضرت امام (رحمة الله علیه)#فلسفهشدن به معنای «اسلام در عمل» را طرح نمودند. تا آن زمان فلسفه اسلامی تنها در مقابل سؤالات مربوط به بحث چرایی و چیستی عالم پاسخگو بود. اگردر بحث #چگونگی و شیوه عملکرد صحیح اجتماعی و حکومتی هم در آن زمان فلسفهای پاسخگو داشتیم، انحرافات فکری گروههایی همچون مجاهدین خلق، به لحاظ ریشهای به وجود نمیآمد و یا لااقل تا این حد عمق نمییافت.
4⃣ در اردیبهشت ماه سال 1359 که حضرت امام (رحمة الله علیه) مسئله #انقلابفرهنگی را مطرح فرمودند، جان تازهای گرفتیم و تقریباً پس از اتمام کار مجلس خبرگان قانون اساسی بود که کار اصلی خود را با تأسیس فرهنگستان علوم اسلامی آغاز نمودیم.
5⃣ خلاصه اینکه؛ به صرف داشتن اخلاق فردی و این نظر که همه را موظف کنید از یک سری انسانشناسی، جهانبینی، اخلاق آن هم از بهترینها مجهز شوند و خواسته قلبی آنها هم تابع خواستههای متعالی اسلام باشد؛ و بدون داشتن راهکارها، معادلهها و مدلهای جهت توزیع قدرت و ثروت در جامعه به شکل الهی و اسلامی به سرمنزل مقصود نخواهیم رسید.
@monir_ol_din
#گزیدهگفتاراستاد
💥فلسفهچگونگی، رابط میان اعتقادات و عینیت اجتماعی
✅استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره):
1⃣تفاهم اجتماعي برابر با نظامهاي فلسفي جامعه يعني « فلسفه چرايي»، «فلسفه چيستي» و «فلسفه چگونگي» است. در فلسفه چرايي اصل علت و هستي هر پديده مورد بررسي قرار ميگيرد. مثلاً ماده قديم يا حادث است و نياز به مُحدِث دارد. در فلسفه چيستي صحبت از خصوصيتهاي خاص و به عبارتي مقومات ماهيت به ميان ميآيد. (اعم از اينكه خصوصيات اعتباري يا ذاتي شيء فرض شود) يعني هرگونه طبقهبندي و دستهبندي بين موجودات از ميدانهاي انرژي تا اشعهها بايستي در اين فلسفه (فلسفه چيستي) پيرامون آن صحبت شود.
2⃣ فلسفه ديگري نيز در جامعه لازم است تا به وسيله آن بتوان با تحليل نظري #چگونگي و بدست آوردن «ابزار عملي» متناسب، عينيت را كنترل واداره نموده و آن «فلسفه چگونگي» است. اين سه نظام فلسفي اگر در ارتباط با يكديگر و در يك مجموعه ملاحظه شوند، برآيند شناخت رابطه بين «هستي»،«فيزيك»،«رياضي» را نتيجه ميدهند. لذا بايستي بتوان اين سه را در «وحدت و كثرت» ، «مكان و زمان»،«اختيار و آگاهي» ضرب كنيم تا در نتيجه بنيان نظام فكري جامعه پيريزي شود.
3⃣ جامعه اسلامي ما در مقابله با فرهنگ كفر هر چند بتواند در «فلسفه چرايي» يعني #هستيشناسي همچون سدّي در مقابل شبهات اعتقادي ايستادگي كند و در «فلسفه چيستي» نيز بتواند ضرورت نبوت و رسالت و سير تكاملي عالم و قيامت و .... را تثبيت نمايد (گرچه در اين قسمت نيز كار اجتهادي دقيق لازم است) اما اگر نسبت به «فلسفه چگونگي» بيتفاوت باشد، #ربط عينيت و اعتقادات در جامعه منقطع شده و تكنولوژي و امر اداره به ديگران واگذار ميشود. نتيجه عملي اين #انفصال، استفاده از بينش غير الهي درجامعه اسلامي است كه در نهايت اين بينش، لجستيك ارزشي خاصي است و اين تقابل بينش و گرايش به تدريج موجبات ضعف گرايش ديني را فراهم ساخته و دين را به انزواي مطلق و يا دامن زدن به تأويلات حسي دين ميكشاند.
ر. دوره پژوهشی؛ استراتژی امنیت ملی- کدپژوهش 311
@monir_ol_din