eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
852 دنبال‌کننده
404 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ در هم گفتند ما دنبال بررسی هستی‌های مربوط به اختیار خودمان هستیم که این تحلیل کمال قوه‌ی نظری است. یعنی کأنّه توجه دارند که تحلیل نظری در حکمت عملی، کار قوه‌ی نظر است و این کمال قوه‌ی نظری است، ولی مسیرش، خیر و شر است و بهترین نوع فعل را به ما نشان می‌دهند که به کار بستن عملی آن، به کمال قوه عملی‌مان هم منتهی می‌شود و غایتش می‌تواند استکمال عملی هم باشد، ولی خودش ابتدائاً با نگاه اولی موضوع عقل نظر است و موجب استکمال و کمال عقل نظر است. کم‌کم کمال عقل عملی و عمل خیر را هم به سعادت اخروی گره زدند، یعنی گفتند خیر در سعادت اخروی است. یعنی معاد را وارد سعادت بشری کردند. 2⃣ در بحث از موجودی است که مربوط به اختیار ماست، بحث می‌کنیم از اینکه بهترین نوع تحقق آن موجود چیست؟ اعم از اینکه آن چیزی که مربوط به حوزه اختیار ماست در حوزه فرد -که علم اخلاق متعهد به آن است- ، در حوزه خانواده -که علم تدبیر منزل متعهد به آن است- و یا در حوزه سیاست اجتماعی و ناظر به جامعه باشد -که علم تدبیر کشور و کشورداری متعهد به اوست- این طبقه‌بندی اجمالی است، این‌ها طبقه‌بندی تفصیلی هم پیدا می‌کنند. بنابراین علم «سیاست»، «تدبیر منزل» و «اخلاق» ناظر به فعل منسوب به اراده‌ی انسانی هستند و بحث از وجه خیر و شر آن می‌کنند و می‌گویند بهترین نوع صدور این فعل از «جامعه»، «خانواده» یا «فرد» چیست؟ خیر بودن آن به چیست؟ خیر بودن آن به توسعه رفاه مادی است یا به سعادت اخروی؟ که فلاسفه را به برمی‌گردانند. این همان جایی است که ایمان در حکمت عملی دخالت می‌کند و می‌گویند خیر آن است که به سعادت اخروی منتهی ‌شود. اگر شما غیردینی نگاه می‌کردید می‌گفتید خیر آن است که منتهی به توسعه رفاه می‌شود و رابطه‌اش را با سعادت می‌بُریدید. پس هم در حوزه‌ی معرفت نظری، غایتِ حکمت نظری را دستیابی به معرفت الله قرار دادند و هم در حکمت عملی، سعادت اخروی را غایت قرار دادند، و این به این معناست که ایمانشان در غایت سنجی برای علم و تعریف غایت دخالت کرده است. 3⃣در مقابل شما ملاحظه کنید که علت العللی بحث کرده است، ولی این آقایان بحث را در «واجب تعالی» و «الله تبارک تعالی» بردند و با آن ادبیات بحث کردند. من ندیدم ارسطو در اخلاق، سعادت اخروی را بیاورد، اما اینها خیر و شر را در ارتباط با آخرت و کمال نظری را در ارتباط با معرفت الله تعریف می‌کنند. @monir_ol_din
• | حضرت‌آیت‌الله‌جوادی‌آملی | • «کسی نباید توقع داشته باشد که با و ، و با ، سیاست را پیدا کند؛ چون باید و نباید جایش در است، منتها مبانی فطری و ادله اولی را حکمت نظری تأمین می‌کند.» @monir_ol_din
💥 برخی از نشست‌های علمی در مجمع عالی حکمت در زمینه برگزار شده است که، به نظر می‌رسد علاقمندان به موضوع بسیار مهم امتداد حکمت، باید به آنها توجه داشته باشند. 🔺یکی از این نشست‌ها با عنوان «چیستی حکمت‌عملی و ضرورت احیاء آن در جهان معاصر» با حضور اساتید؛ و برگزار شد. استاد یزدان پناه در این جلسه پیرامون ضرورت احیای حکمت عملی چنین می‌گویند: «1- کم فروغی حکمت عملی حاصل دلایل متعددی است که دو مورد از اهم آنها چنین هستند: نخست آنکه آثار به عنوان اصلی‌ترین فردی که به این حوزه پرداخته است، به صورت کتاب درسی در مجامع علمی شناخته نشد. در حالیکه متون اصلی این حوزه باید به عنوان متن درسی معرفی شوند. دوم آنکه در طول تاریخ حاکمیت بیشتر از فقها بهره برده است و حکما سهم مناسبی در اداره جامعه و حکومت نیافته‌اند. در حالیکه فقیه و حکیم هر دو باید در یک نسبت متناسب پشتوانه فکری اداره جامعه باشند. 2- در باب ضرورت احیاء حکمت عملی به چند نکته باید توجه داشت: اول آنکه کمال حکمت در حکمت عملی است و حکمت بدون حکمت عملی ناقص است. دوم آنکه از این طریق می‌توان پایه‌های یقینی احکام فعل انسان را در فضای اصولی و اجتهادی تبیین و جایگزین بنای عقلا نمود. سوم آنکه عقل عملی تدبیری و نیز ذات‌یاب اهمیت تمدنی فراوانی دارند که باید به آنها پرداخت و چهارم آنکه این دانش می‌تواند نقش نظام‌ساز در برداشت از متون دینی ایفا کند.» @monir_ol_din
• | اِحیای حِکمت عَملی | • حکمت اسلامی دو تقسیم رئیسه دارد؛ ( فلسفه اولی یا الهیات، فلسفه وسطی یا ریاضیات، فلسفه سفلی یا طبیعیات) و ( اخلاق شخصی، تدبیرمنزل، سیاست مدن) برخی فلاسفه و اساتید فلسفه معاصر به می‌اندیشند. @monir_ol_din
💥امتناعِ امتدادِ حکمتِ صدرایی 1⃣ یکی از گفتمان‌هایی که متأثر از مطالبات مقام معظم رهبری از اساتید حکمت و فلسفه اسلامی شکل گرفته است، گفتمان است. اساس تکوین این گفتمان مبارک، در جلساتی که ایشان با اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی قم داشتند، بنیان نهاده شد. بعد از آن جلسات و شکل‌گیری این گفتمان، فعالیت‌های خوبی صورت گرفته و پژوهش‌ها و تحقیقات مفیدی رقم خورده است. با این وجود به نظر می‌رسد که نمی‌توان پروژه امتداد حکمت را ذیل فلسفه صدرایی و براساس آن پیش برد. در این نوشتار اشاره مختصری به معنا و مقصود از امتداد حکمت و امتناع امتداد حکمت صدرایی صورت می‌گیرد که البته در بیان تفصیلی دیگری باید ابعاد بیشتری مورد بررسی قرار بگیرد. 2⃣ مقصود از امتداد حکمت چیست؟ امتداد حکمت یعنی نظام مسائل فلسفه اسلامی در موضوعات عینی اجتماعی و سیاسی جریان پیدا کرده و در آنها امتداد یابد. مثلاً؛ بعد از آنکه مسئله وحدت و کثرت در درون فلسفه تنقیح شده و به یک تعین مفهومی می‌رسد و تصویری فلسفی از آن به دست می‌آید که در فلسفه صدرایی به نظریه منتهی گشته است، این نظریه بتواند پایگاه تفسیر وحدت و کثرت موضوعات عینی اجتماعی و سیاسی قرار بگیرد. به عنوان مثال، نظام اقتصادی که در هر جامعه‌ای یکی از واقعیات آن جامعه است، باید بتواند از تحلیل فلسفی نظریه «تشکیک در مراتب وجود» بهره لازم را ببرد. به این صورت که بتوان با استفاده از این نظریه، وحدت و کثرت در یک نظام اقتصادی را شرح و بسط داد. اگر این نظریه امکان تفسیر را داشته باشد و وحدت و کثرت آن را توصیف نماید به گونه‌ای که معنای واقعی و عینی نظام و روابط آن به دست آید، می‌تواند در عینیت جاری شود. حال به چه صورتی این تفسیر فلسفی در عینیت جریان پیدا می‌کند، مطلب بسیار مهم دیگری است که، باید در مجال دیگری مورد بحث قرار بگیرد و لیکن تمام‌الکلام درباره ظرفیت نظریه‌ای مثل نظریه تشکیک است که آیا می‌تواند موضوعات عینی را تفسیری واقعی و قابل تحقق ارائه نماید به گونه‌ای که بتوان براساس آن یک نظام اقتصادی را در خارج از حوزه ذهن و نظر محقق ساخت؟ 3⃣ به نظر می‌رسد که، پاسخ منفی است و حکمت صدرایی چنین ظرفیتی ندارد و امتداد حکمت صدرایی در ساحات اجتماعی و سیاسی ممتنع است. توضیح اینکه؛ مفهوم اصلی این حکمت است که نظام مسائل فلسفی بر روی آن بنا شده است. این مفهوم حاکی از یک حقیقتی است که، وصول به حاق آن از طریق شهود و حضور امکان‌پذیر است آن هم نه تمام حقیقت وجود بلکه به میزان سعه وجودی افراد بستگی دارد. حال سخن بر سر این است که، آیا آن حقیقت که مساوق با بساطت و وحدت و تشخص و فعلیت است، می‌تواند اساس و پایه تولید نظریه‌ای قرار بگیرد که براساس آن بتوان نظریات اجتماعی و سیاسی را تولید نمود و در متن خارج آنها را محقق ساخت؟ مفهومی که از حقیقت وجود با آن مشخصاتی که دارد، حکایت می‌کند باید حاکی از همان حقیقتی باشد که بسیط است و عین تشخص، و از همین‌روی است که می‌توان گفت که نظریه اصیل ملاصدرا همانا نظریه است. با این وصف است که دیگر نمی‌توان از ساختارسازی براساس نظریات فلسفی صدرایی سخن گفت، چون تمام ظرفیت این فلسفه همان نظریه وحدت شخصی است که نمی‌تواند توجیه‌کننده کثرات وجودی باشد و چون چنین است نمی‌تواند نظامات و ساختارهای اجتماعی را که از تقوم وحدت و کثرت تکوین می‌یابند، شرح و بسط دهد و نمی‌تواند در عینیت امتداد یابد و این اشاره‌ای مختصر به فقدان ظرفیت و امتناع امتداد است و تفصیل مطلب در موقف خود صورت می‌گیرد. 4⃣ براساس همین فقدان ظرفیت در حکمت نظری صدرایی است که، حکیم معاصر آیت الله جوادی آملی(دام عزه) از امتداد صدرایی سخن می‌گویند که در این صورت هم باید این پرسش را طرح کرد که؛ آیا حکمت عملی صدرا جوهره‌ای متفاوت از حکمت عملی سینوی و فارابی دارد؟ یعنی صدرا در حکمت عملی چه ویژگی ممتاز و متمایزی دارد که بتوان پروژه امتداد حکمت را براساس آن پیش برد؟ و براساس همین فقدان ظرفیت در حکمت نظری صدرایی است که، برخی از اساتید معاصر تولید نظریات علوم انسانی اسلامی را از نظریه علامه طباطبائی پی‌گیری می‌کنند که این نظریه هم مبتلا به انفصال اعتبار از متن واقعیت است، هرچند تفاسیری ارائه شده است که بتواند ربط واقعیت و اعتبار را ذیل نظریه علامه طباطبائی را تبیین نماید. 🆔https://eitaa.com/monir_ol_din