eitaa logo
اندیشه انقلاب اسلامی
756 دنبال‌کننده
415 عکس
28 ویدیو
129 فایل
انتشار همه یادداشتهای مرتبط با #اندیشه_انقلاب_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
• | اصالت توحید صدرا | • استاد سیدمحمدمهدی میرباقری: در الهیات بالمعنی الاعم مسائل را به گونه ای نمی چیند که به توحید برسد بلکه از اول توحید را در حد اولیه می آورد. وقتی میگوید یعنی . @monir_ol_din
✔وحدت و کثرت_۲ 🔺پاسخ سوم؛ نظریه است. این نظریه، ابداع حکیم بزرگ مسلمان است. او در پاسخ به سؤال از وحدت و کثرت، مبتنی بر مبنای به نظریه تشکیک دست یافته است. برخی به اشتباه نظر او را «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» تقریر می‌کنند، در حالی‌که این تعبیر صرفاً عبور از وحدت محض و کثرت محض است و نمی‌تواند پاسخی به مسئله پیش‌روی باشد. آنگاه که او عینیت وحدت و کثرت را در نظریه تشکیک وجودی توضیح می‌دهد، توانسته است پاسخی را ارائه نماید. 🔺این نظریه دارای نقاط قوت متعددی است. یکی از آنها این است که، صدرا پایگاه امتیاز و اشتراک موجودات را «وجود» می‌داند و از همین روی، با دومبنایی‌شدن در تحلیل وحدت و کثرت عالم هستی مخالفت می‌ورزد. نقطه قوت دیگر این نظریه آن است که، هم وحدت را حقیقی می‌داند و هم کثرت را حقیقی می‌داند. اینگونه نیست که، از یکی از طرفین به نفع دیگری اعراض کند. به عبارت دیگر، صدرا با عبور از وحدت محض و کثرت محض به گونه‌ای از عبور کرده است. اطلاقی که در وحدت محض و کثرت محض وجود دارد و به تعبیری دیگر، صدرا از سخن می‌گوید و این همان نکته مهمی است که در اندیشه او تحقق یافته است. ادامه دارد...... @monir_ol_din
✔وحدت و کثرت_۳ 🔺علیرغم اینکه، پاسخ صدرا به مسئله «وحدت و کثرت» بسیار رو به پیش بود، لیکن نمی‌تواند در موضع «نسبت بین وحدت و کثرت» قرار بگیرد و تحلیل منطقی و صائبی از این نسبت ارائه کند. به عبارت دیگر، از آنجا که او مدعی عبور از دو اطلاق وحدت محض و کثرت محض بود، توقع آن می‌رفت که، بتواند در یک نظریه نسبت میان وحدت و کثرت را باهم ملاحظه نماید، لیکن نظریه تشکیک وجودی توان تبیین چنین نسبتی را ندارد. 🔺مبنایی که نظریه تشکیک وجودی بر آن تکیه می‌کند، است. اصالت وجود، راهی است که منتهی به وحدت‌گرایی می‌شود و در عین حال که در ابتدای فلسفه با پذیرش کثرت حقیقی آغاز می.کند اما در نهایت فلسفه - به قول ملاصدرا- منجر به وحدت شخصی وجود می‌گردد و کثرت اعتباری می‌شود. چنین رهاوردی در دستگاه صدرایی ریشه در مبنای فلسفی او دارد که، آثار خود را برجای می‌گذارد. 🔺پاسخ چهارم؛ نظریه است. این نظریه در پی نقصی که در تشکیک ملاحظه می‌شود به وجود می‌آید. استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره) معتقد است، برای ملاحظه توأمان وحدت و کثرت، ابتدائاً ضرورت دارد، مفهوم وحدت و مفهوم کثرت در به همدیگر پیوند بخورند. به نظر ایشان، ایده وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت، از ناحیه صدرا ایده درستی است لیکن این ایده زمانی به یک نظریه معقول منتهی می‌شود که، تقوم وحدت و کثرت در حاق مفهومی آن دو نیز ملاحظه گردد و این همان نکته ای است که در دستگاه صدرا محقق نشد. به نظر استاد حسینی، تا زمانی که این دو مفهوم در حاق و ذات مفهومی به همدیگر پیوند نخورند نمی‌توان به یک نظریه جامع و کامل که دربرگیرنده و شامل بر وحدت و کثرت باشد دست یافت، و در نتیجه یا کثرت‌گرایی یا وحدت‌گرایی به دست می‌آید. 🔺در وحدت ترکیبی، حتی در لحاظ ذهنی مفهوم وحدت، کثرت جریان دارد و در لحاظ ذهنی مفهوم کثرت، وحدت جریان دارد. یعنی وقتی به صورت ذهنیه وحدت در ذهن توجه می‌کنیم در آن تصور و صورت ذهنیه کثرت را می‌بینیم و همچنین در صورت ذهنیه کثرت. اینگونه می‌شود که، در ذهن خود به مفهومی می‌رسیم که حقیقتاً ترکیبی از وحدت و کثرت را ارائه می‌نماید، و می‌تواند تقوم وحدت و کثرت در متن عینیت را تفسیر نماید. @monir_ol_din
• | حضرت‌آیت‌الله‌جوادی‌آملی | • «کسی نباید توقع داشته باشد که با و ، و با ، سیاست را پیدا کند؛ چون باید و نباید جایش در است، منتها مبانی فطری و ادله اولی را حکمت نظری تأمین می‌کند.» @monir_ol_din
۱ ♻ ورود ناقص و ابتر فلسفه‌اسلامی در موضوع فضای‌مجازی 1⃣دیدگاه فلاسفه و اساتید فلسفه و حکمت گزارش شد. مهمترین همایشی که می‌توانست مجمع آراء اساتید حکمت پیرامون فضای مجازی باشد، همایش است. این همایش، ظرفیت بسیار خوبی برای بیان دیدگاه‌ها داشت، لیکن آنچه که از این همایش و سخنرانی‌های اساتید استخراج شد، به اندازه توقعی که از استادان حکمت وجود داشت، نبود. آیا می‌توان از آنچه که ایشان گفته‌اند، ره‌توشه‌ای نوین برداشت و ادعا نمود که، با مطالعه آراء ایشان، زاویه دید ما نسبت به پدیده فضای مجازی عمق بیشتری یافته است؟ 2⃣ جناب در تبیین دیدگاه خود، پیشنهاد می‌کند که حکمت متعالیه مبنای نگارش سند نوین فضای مجازی قرار بگیرد، و همو، در این سخنرانی در توصیف فضای مجازی چنین می‌گوید: فضای مجازی است، است و است. آیا این توصیفات برخاسته از مبانی حکمی صدرایی است؟ کدام مبنای فلسفی است که، فضای مجازی را جهتدار توصیف می‌کند و یا معناداری فضای مجازی مستخرج از کدام مبنای فلسفی است؟ اینکه فضای مجازی یک شبکه گسترده‌ای است که در آن تعامل صورت می‌گیرد، مبتنی بر قابل تبیین است؟ 3⃣ در موقف دیگری از ظرفیت فلسفه اسلامی در توصیف فضای مجازی پرسش خواهم نمود، و آنچه که در این مقام مطرح می‌شود این سخن است که، اساتید حکمت چه مقدار از فلسفه خویش را در شرح و بسط ماهیت فضای مجازی به کار بسته‌اند؟ البته که نمی‌توان انکار نمود که، دلالت‌هایی نیز در کلام ایشان صورت می‌گیرد که می‌تواند امیدبخش باشد، مانند آنچه که ، با بیان اینکه سه مرتبه حقیقت وجود دارد؛ لغویه، عرفیه، شرعیه و در مقابل اینها مجاز مطرح می‌شود، ادامه سخنان خود را با توضیح عالم خیال پی‌می‌گیرد. نکته‌ای را که او طرح می‌کند و جناب آن را شرح می‌دهد که؛ فضای مجازی بسط حقیقت است، نکته درخور تأملی است که باید پی گرفته شود. و در همین پیگیری است که، فلسفه و عرفان نظری می‌توانند ظرفیت خود را بروز دهند و برای دانش‌پژوهان فلسفه، دریچه‌ای نوین بگشایند. 4⃣ با تمام این اوصاف، وضعیت کنونی فلسفه، شبیه وضعیت فقه فردی است که، در مقام بحث از طهارت و صلات قهرمانانه وارد می‌شود و لیکن برای حل مسائل کلان نظام اسلامی درمانده می‌شود. اینکه در متون حکمی، مباحث و مسائل فلسفی در ادله متعددی با تقاریب متنوع بیان شود، در عین حال که فی نفسه جای تقدیر دارد اما زمانی که، توان پدیده‌ای گسترده و حاکم چون فضای مجازی را ندارد، آن ظرفیت مورد تردید جدی قرار می‌گیرد. یا فلسفه‌ورزان نمی‌توانند که البته چنین نیست و ایشان بسیار استادانه از عهده متون و آراء فلسفی برمی‌آیند یا اینکه فلسفه از چنین ظرفیتی برخوردار نیست. یعنی و نظریات مبتنی بر آن را یارای شرح و بسط پدیده‌ای چون فضای مجازی نیست. @monir_ol_din
✳ قاعده «ضرورت علیتی» مانعی بزرگ برای تبرز اختیار انسان است. 1⃣ از فضای مجازی متفاوتی عرض شده است. در اسناد سایبری ارتش آمریکا، تحقیقات نظامی کشورهای مختلف این طبقه‌بندی‌ها آمده است. یکی از بهترین طبقه‌بندی‌هایی که معقول و صائب است، این است که، فضای مجازی از سه لایه؛ حکمرانی،‌ مدیریت و کاربران تشکیل می‌شود. لایه حکمرانی مجازی که به دنبال یکدست کردن صحنه اداره عالم در بستر فضای مجازی است و لایه مدیریت نیز، امکانات راهبردی این حکمرانی را تهیه و توسعه می‌دهد و لایه کاربران همان مصرف‌کنندگان آن حکمرانی هستند. 2⃣ حال سؤال این است که، آیا فلسفه اسلامی می‌تواند فضای مجازی را با توجه به این سه لایه که کاملاً هستند، شرح و توضیح دهد؟ به نظر می‌رسد که نمی‌تواند، و این نتوانستن علاوه بر آنکه بازگشت به فقدان ظرفیت در مبنای می‌کند، از یک عامل اساسی دیگری نیز نشأت می‌گیرد و آن منعی است که در قاعده وجود دارد و توان تحلیل در وجود انسان را ندارد. آیا اختیار و اراده انسانی که از آن به «جزء الاخیر علت تامه» تعبیر می‌شود، و محکوم ضرورت علیتی است، همان اختیاری است که، حکمرانی فضای مجازی را در اختیار گرفته است و یا راهبردهای مدیریتی آن را طراحی می‌کند؟ این چنین اختیاری که در فلسفه برای انسان تصویر شده است، بیشتر در حد کاربران فضای مجازی است که، مصرف کننده‌اند، چرا که اختیاری که محکوم ضرورت علیتی است، هیچ‌گاه توان ایجاد حکمرانی جهانی مجازی را ندارد، بلکه شبیه به مصرف‌کنندگان مجبور فضای مجازی است. 3⃣ اما چنانچه، عنصر اختیار در وجود انسان، از چنبره ضرورت علیتی رها شود، اولین مقوله‌ای که تبرز می‌یابد و در مرآی فیلسوف قرار می‌گیرد، عنصر است. با تولد این مفهوم است که، فیلسوف امکانات فلسفی بیشتری برای تحلیل فلسفی پیدا می‌کند و او توان آن را دارد که، سه لایه انسانی فضای مجازی را به گونه‌ای تحلیل نماید که، از آن حکمرانی، مدیریت و کاربری فضای مجازی به دست آید. براساس آزادی عمل در وجود انسان است که امکان شرح و بسط این مسئله وجود دارد که،انسان‌ها چه اراده کرده‌اند که، دنیای کنونی را اینگونه ساخته‌اند؟ جهت‌گیری اختیار انسان‌ها چه بوده است که، دنیای امروز از روابط واقعی به محبس مجازی تبدیل شده است؟ طلب درونی انسان نوین که برخاسته از اوست، چیست که، چنین سامانه جهانی مجازی را رقم زده است؟ ↩خلاصه سخن اینکه؛ هویت انسان به اختیار او تعریف می‌شود و قدرت سنجش عقلی، عواطف و احساسات قلبی و عنصر جسمی و جسدانی انسان همه امکانات و بسترهای تجلی آن اختیار هستند. و قاعده ضرورت علیتی، ذهن فیلسوف را دربند خود می‌کند و مانع می‌شود که قدرت اختیار انسانی به چشم فیلسوف آید و او این امکان وجودی انسان را کشف نماید. @monir_ol_din
6516_200_278.jpg
حجم: 10.2K
💥هماهنگی فلسفه چگونگی اسلامی با فلسفه اسلامی ✅استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره)، بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم «فلسفه چگونگی‌اي که ما مي‌گوييم هماهنگ با فلسفه است. ملاحظه فرموديد چه عرض مي‌کنم؟ فلسفه چگونگي ما قطع نشده که بگوييم کاري به خدا ندارد که مثل غربي‌ها بخواهيم بحث کنيم. آنچه را که در فلسفه هستي گفتيد، هماهنگ با فلسفه چگونگي‌اي است که ما مي‌گوييم. صحبت از اين است که ما فلسفه چرايي (صدرایی) را با فلسفه چگونگي تکمیل می‌کنیم. البته در فلسفه چگونگي اثبات مي‌کنيم که کليه اشياء و تغييرشان و ذوات و اينها، به تبع يک حرکت تکاملي است. اتفاقاً اين مبنايي که دارم عرض مي‌کنم، با بسيار نزديک است و با اصالت ماهيت نمي‌سازد. يعني براي ذوات اشياء، خاصيت ذاتي منفصل قائل نمي‌شويم؛ ولي اگر در خاطر مبارکتان باشد در فلسفه اصالت وجود، چون خواص را مال ذوات ماهيات نمي‌دانند و ماهيت را انتزاع از مراتب وجود مي‌دانند، «وجود» متحرکي را که در اينجا بيان مي‌کنيم بعداً مي‌شود تولي و ولايت، اين سازگار با آن هست. ممکن است مباحث بعيده اصالت وجود را ما نپذيريم. يعني به عبارت ديگر اصل مطلب را بسيار نزديک با صحبت خودمان مي‌دانيم. اگر اينطوري بشود، بحث ما مي‌شود در مکانيزم هستي.» ✔️مراجعه شود؛ به دوره پژوهشی ، جلسه 6- کد پژوهشی ۳۲۱ @monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
#بررسی‌دیدگاه_1 #گزارش_2 ☑ خلاصه مصاحبه با حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین امینی نژاد 💢بخش 2 🔺امتدادیابی ی
✳ درباره بخش دوم مصاحبه آقای امینی‌نژاد، نکاتی نقدگونه وجود دارد که، تقدیم می‌شود؛ 1⃣ جناب آقای امینی‌نژاد در این بخش، دو معنای برای طرح کرده‌اند؛ جریان مباحث فلسفی در علوم دیگر، توجه به سایر علوم از زاویه دید فلسفی و حکمی. 1-1. این دو معنا نه تنها دربردارنده نکته‌ای فنی و دقیق نیست بلکه، حکایت از ابهام معنای امتداد در ذهن ایشان دارد. به نظر می‌رسد برای تبیین معنای امتداد، آن هم بعد از گذشت چند دهه از ورود فلسفه به ساحت جامعه، انتظاری بیش از این نابجا نباشد. چرا که، سرریز شدن مباحث فلسفی در سایر علوم و تولید فلسفه‌های مضاف چه به دانشها و چه به موضوعات، تصویری کلی از یک مطلوب فلسفی است. آنچه که در این میان مهم است، ارائه تصویری فلسفی و دقیق از این مباحث فلسفی در سایر علوم است. سؤال این است که؛ چگونه فلسفه صدرایی بر محوریت می‌تواند وارد موضوعات علومی چون جامعه‌شناسی، اقتصاد، روان‌شناسی، مدیریت و.... گردد؟ آیا مفهوم ، قدرت امتداد و سرریزشدن در محیط علوم اجتماعی را دارد؟ و اگر مقصود از مباحث فلسفی، امتداد مفهوم مرکزی فلسفه صدرایی نیست بلکه به کاربستن قواعد و اصول فلسفی در سایر علوم است، این هم سخن تازه‌ای نیست و بسیار پیش از این در برهان شفاء بر محور برهان آن را توضیح داده و تبیین کرده است. او در آن مباحث، انتقال برهان از علوم مافوق بر علوم مادون را در کمال دقت و عمق توضیح می‌دهد. 1-2. اندیشه فلسفه‌های مضاف که یکی از ایده‌های مطرح در عرصه است، هیچ نشانه‌ای از امتداد فلسفه صدرایی در سایر علوم به دنبال نداشته است. آنچه از این اندیشه بر آمد این بود که، باید در یک تأمل فرانگر عقلانی به موضوعات مختلف از علوم اجتماعی و انسانی تا ریاضی و فیزیک، آنها را تحلیلی فلسفی نمود. آیا در این تأمل فرانگر عقلانی که در نهایت به فلسفه‌های متعدد مضاف ختم می‌شود، از ظرفیت نظریات صدرایی ماننداصالت وجود، تشکیک وجودی، تشأن و... بهره‌برداری می‌شود؟ بد نیست که، یادآوری کنیم که، حضرت آیت الله در فرآیند استخراج ، این نکته بسیار مهم را خاطرنشان کردند که، اصالت وجود ظرفیت تولید فلسفه سیاست را ندارد و این فلسفه را باید از بخش حکمت عملی استخراج نمود. 1-3. مقصود از زاویه دید فلسفی چیست؟ تمام فلاسفه مسلمان به دلیل دغدغه هستی‌شناسانه‌ای که دارند، از یک منظر به عالم می‌نگردند و آن توجه به کنه وجود و هستی است و درک احکام آن. آیا می‌توان گفت که این منظر، در اختیار فیلسوف هستی‌شناس غربی نیست؟ اگر او هم وجودشناسانه به عالم بنگرد، مگر غیر از این است که، از همان منظر به موضوعات توجه نموده است؟ در این صورت چه تفاوتی میان امتداد حکمت اسلامی و فلسفه غربی خواهد بود؟ فلسفه‌های وجودشناسانه از آن جهت که دغدغه دارند یک منظر بیشتر ندارند، هرچند ممکن است به دستگاه‌های متفاوت فلسفی منتهی شوند که عوامل مختلفی در این امر دخیل است. ↩ از ایشان به عنوان استاد فلسفه اسلامی، توقعی بیش از آن بود که امتداد حکمت را در سطحی‌ترین و مبهم‌ترین صورت آن معنا کردند. البته شاید در بخش‌های دیگر به توضیحات بیشتری در این زمینه بپردازند که در پست‌های بعدی به آنها خواهیم پرداخت. @monir_ol_din