امتداد حکمت و فلسفه
#بررسیدیدگاه_1 #گزارش_2 ☑ خلاصه مصاحبه با حجتالاسلاموالمسلمین امینی نژاد 💢بخش 2 🔺امتدادیابی ی
#بررسیدیدگاه_1
#نقد_2
✳ درباره بخش دوم مصاحبه آقای امینینژاد، نکاتی نقدگونه وجود دارد که، تقدیم میشود؛
1⃣ جناب آقای امینینژاد در این بخش، دو معنای برای #امتداد طرح کردهاند؛ جریان مباحث فلسفی در علوم دیگر، توجه به سایر علوم از زاویه دید فلسفی و حکمی.
1-1. این دو معنا نه تنها دربردارنده نکتهای فنی و دقیق نیست بلکه، حکایت از ابهام معنای امتداد در ذهن ایشان دارد. به نظر میرسد برای تبیین معنای امتداد، آن هم بعد از گذشت چند دهه از ورود فلسفه به ساحت جامعه، انتظاری بیش از این نابجا نباشد. چرا که، سرریز شدن مباحث فلسفی در سایر علوم و تولید فلسفههای مضاف چه به دانشها و چه به موضوعات، تصویری کلی از یک مطلوب فلسفی است. آنچه که در این میان مهم است، ارائه تصویری فلسفی و دقیق از این #سرریزشدن مباحث فلسفی در سایر علوم است. سؤال این است که؛ چگونه فلسفه صدرایی بر محوریت #اصالتوجود میتواند وارد موضوعات علومی چون جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی، مدیریت و.... گردد؟ آیا مفهوم #وجود، قدرت امتداد و سرریزشدن در محیط علوم اجتماعی را دارد؟ و اگر مقصود از مباحث فلسفی، امتداد مفهوم مرکزی فلسفه صدرایی نیست بلکه به کاربستن قواعد و اصول فلسفی در سایر علوم است، این هم سخن تازهای نیست و بسیار پیش از این #ابنسینا در برهان شفاء بر محور برهان #ارسطو آن را توضیح داده و تبیین کرده است. او در آن مباحث، انتقال برهان از علوم مافوق بر علوم مادون را در کمال دقت و عمق توضیح میدهد.
1-2. اندیشه فلسفههای مضاف که یکی از ایدههای مطرح در عرصه #علومانسانیاسلامی است، هیچ نشانهای از امتداد فلسفه صدرایی در سایر علوم به دنبال نداشته است. آنچه از این اندیشه بر آمد این بود که، باید در یک تأمل فرانگر عقلانی به موضوعات مختلف از علوم اجتماعی و انسانی تا ریاضی و فیزیک، آنها را تحلیلی فلسفی نمود. آیا در این تأمل فرانگر عقلانی که در نهایت به فلسفههای متعدد مضاف ختم میشود، از ظرفیت نظریات صدرایی ماننداصالت وجود، تشکیک وجودی، تشأن و... بهرهبرداری میشود؟ بد نیست که، یادآوری کنیم که، حضرت آیت الله #جوادیآملی در فرآیند استخراج #حکمتمتعالیهسیاسی، این نکته بسیار مهم را خاطرنشان کردند که، اصالت وجود ظرفیت تولید فلسفه سیاست را ندارد و این فلسفه را باید از بخش حکمت عملی استخراج نمود.
1-3. مقصود از زاویه دید فلسفی چیست؟ تمام فلاسفه مسلمان به دلیل دغدغه هستیشناسانهای که دارند، از یک منظر به عالم مینگردند و آن توجه به کنه وجود و هستی است و درک احکام آن. آیا میتوان گفت که این منظر، در اختیار فیلسوف هستیشناس غربی نیست؟ اگر او هم وجودشناسانه به عالم بنگرد، مگر غیر از این است که، از همان منظر به موضوعات توجه نموده است؟ در این صورت چه تفاوتی میان امتداد حکمت اسلامی و فلسفه غربی خواهد بود؟ فلسفههای وجودشناسانه از آن جهت که دغدغه #وجود دارند یک منظر بیشتر ندارند، هرچند ممکن است به دستگاههای متفاوت فلسفی منتهی شوند که عوامل مختلفی در این امر دخیل است.
↩ از ایشان به عنوان استاد فلسفه اسلامی، توقعی بیش از آن بود که امتداد حکمت را در سطحیترین و مبهمترین صورت آن معنا کردند. البته شاید در بخشهای دیگر به توضیحات بیشتری در این زمینه بپردازند که در پستهای بعدی به آنها خواهیم پرداخت.
@monir_ol_din