eitaa logo
منتخب کانالهای مذهبی
320 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
120 فایل
منتخبی از مطالب شاخص کانالهای مذهبی مختلف که شما را از مراجعه به کانالهای مذهبی متعدد بی نیاز میکند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 حجابی که شبکه های ماهواره ای با به جوانان ما هدیه داده اند را نمیتوان با خشونت تغییر داد😊🌷 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🆔 @Clad_girls
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥⭕️نحوه برخورد و تذکر به یک در هواپیما .. 🔻 یه دونه ای به مولا.. را یاد بگیریم ❤️ 💓 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
📛 ⚠️ لطفا اطلاع رسانی کنیــــد‼️ 🔴 چندی است کلیپ هایی از آخوندی به اسم حسن آقامیری در فضای مجازی منتشر شده که تفاسیری سوال برانگیز از اسلام ارائه میکند و از این رو، در صدر شبکه های ضدانقلاب قرار می گیرد. این شخص چه کسی است؟ چه افکاری دارد و نقد آرا و گفته هایش؟ 👇👇 ⛔️ در کلیپی گفته: دختری موهاشو گذاشته بیرون. بعد خدا اونو 1000سال از مو آویزون میکنه .بعد تشنه بشه بهش زقوم میدن!! میشه عاشق خدایی شد که اینجور عذاب میکنه؟ اگه خدا اینجوریه که داعشی ها آدمای خوبی هستن! ✅ : ظاهرا برای این روحانی نما، وحی جدیدی آمده است. گناه و بخشیدن به آن، اولین خبط وی است. در کدام آیه قرآن یا کدام روایت آمده که بخاطر خدا، انسان مجاز است کند؟!!! مبنای این فرد آنست که عذاب خدا، مسبب دین گریزی است!! ، نص صریح قرآن است و بر بی حجابی، گناهی کبیره است و خداوند خود فرموده: «ثم كان عاقبة الذين أساءوا السوءي أن كذبوا بآيات الله» (روم، آيه 10)؛ اصرار بر یک (هرچند کوچک)، فرد را به آیات الهی میکشاند. پس این عقیده باطلی است که خداوند بخاطر دو تار مو، کسی را عذاب نمیکند! بخاطر یک غیبت، کسی جهنمی نمی شود! بخاطر یک دروغ، کسی را عذاب نخواهند کرد و.. 👈خداوند از گناهان صغیره، نهی فرموده چرا که اصرار بر گناهان کوچک، به گناهان و معصیت های بزرگ می رسد. 👌خداوند خود در قرآن فرموده: او را خوفا و طمعا، بپرستیم. (اعراف56) یعنی نه ترس مطلق و نه امید مطلق. افراطی یا افراطی، هر دو باطلند. ضمنا این روایت پیامبر(ص) از شب معراج است که زنی را دیدند که به موهایش آویزان شده بود، و مغز سرش می جوشید و آن زنی بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید. ( عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 10 و 11) ⛔️ گفته است: اصلا نگران نباشید، همه انسانها به بهشت می روند/عذاب قیامت تهمت ناروایی به خداوند است!!😳 ✅ : معاذالله از این همه جهل و انکار. آیه آیه قرآن، وصف و وعده عذاب کسانی است که به کفر و تکذیب خداوند پرداخته اند. آیات متعددی در قرآن (۲۹ نحل، ۱۰ تغابن، ۱۷ حشر، ۲۳ جن) بر خلود برخی گناهکاران در جهنم دلالت دارد. خداوند خود در قرآن، بارها تاکید کرده که جهنم را از مجرمان و پیروان شیطان پر خواهد کرد. (ص85، جن13) انکار عذاب قیامت، به قرآن، انکار اصل اساسی دین یعنی و تکذیب نص مبین است. ⛔️ گفته: ولایت فقیه ضد ندارد چرا الکی میگید ضد ولایت فقیه!!؟ ✅ : ضدانقلاب و دشمنان نظام اسلامی، دشمنان علنی شیعه، ضدولایت فقیه نیستند؟! آیا انکار یک حقیقت، نشانه جهل و پرت گویی نیست؟!☹️ ⛔️ گفته: اهل بیت گفتن از هم تعریف نکنید چون فرعون میشیم؟!! ✅ : منبع این حرف کجاست؟ کدام اهلبیت چنین سخنی گفته؟! این طرز فکر است که با این حقه ها، راه آشنایی با معارف و ذکر فضائل اهلبیت(ع) را سد کنند. چرا باید محاسن و فضایل اهلبیت و علما و اولیای خدا را نگوییم؟! آنچه مذموم است تملق است و نه ذکر فضایل. قرآن به ما یاد داده که گاه خودمان هم میتوانیم از یکدیگر و محاسن خویش، سخن بگوییم. 😊 وقتی یوسف نبی(ع) در وصف خویش به فرمانروای مصر میگوید: إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ (یوسف، 55) پس چه جای این اراجیف؟😏 ✍ اینکه هزینه سایت و صفحات متعدد و نشر کلیپ های حرفه ای این فرد از کجا تامین میشود، هنوز مشخص نیست. 🔴 و در آخر! متاسفانه چند سالی است برخی روحانی نماها بروز یافته اند که برای خوشامد افراد کمتر متدین و حتی لاقیدها، بجای صحیح اسلام، بجای رفتارهای غلط و ضداسلامی، به از اصول اسلامی، تفسیر به رای و های سخیف از قرآن و اسلام دست زنند. کاری که علمای یهود و احبار نصاری، با دین پیامبر خود کردند و بارها در قرآن، مورد خدا قرار گرفته اند. بدا به حال افرادی که برای دنیای دیگران، آخرت خویش را می فروشند. ___________________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
هدایت شده از شبکه ادیان
توصیفات کم نظیر « » مورّخِ شهیر فرانسوی از منش و اخلاق زیبای اسلام (ص) عقل و خرد پیامبر اسلام بر همه مردمان برتری داشته و در اندیشه از همگان برتر بود.👌✨ بیهوده سخنی بیان نمی کرد و همیشه به ذکر خدا مشغول بود. پیوسته با مردم خوشرو و اخلاقش نیکو بود. در نظر او غریبه و آشنا ، توانمند و ناتوان ، در برابر حق یکسان بودند. مستمندان را دوست داشته و هیچ گاه با بینوایی به دلیل فقر ، با حقارت برخورد نکرده و توانگران را به سبب اقتدار ، احترام نمی کرد، دلِ مردم شریف را به هر نحو به دست می‌آورد و یاران خود را دلگرم کرده و از آنچه موجب دلسردی می گردید خودداری می‌کرد. هرکس که نزد پیامبر می‌آمد با روی باز از او پذیرایی می‌کرد و تا از مجلس برنمی خاست ، حضرت نیز برنمی خاست. هرکس که دست به دست ایشان می داد ، تا خودِ او دستش را رها نمی کرد ، ایشان دست او را رها نمی کرد و اگر کسی برای حاجتی با ایشان گفتگو می‌کرد ، تا خودش رشته سخن را قطع نمی‌کرد ، حضرت سخنی نمی فرمود. نسبت به یاران خود ❤️ می‌کرد و از وضع آنها می پرسید. با دست خود شیر می دوشید و روی زمین می نشست. کفش و جامه خود را وصله زده و همواره کفش و جامه وصله دار می پوشید.👌🌺 منبع : تاریخ تمدن اسلام و عرب ، گوستاو لوبون ، ص ۱۱۳📚 🌐 @adyan8
هدایت شده از شبکه ادیان
توصیفات کم نظیر « » مورّخِ شهیر فرانسوی از منش و اخلاق زیبای اسلام (ص) عقل و خرد پیامبر اسلام بر همه مردمان برتری داشته و در اندیشه از همگان برتر بود.👌✨ بیهوده سخنی بیان نمی کرد و همیشه به ذکر خدا مشغول بود. پیوسته با مردم خوشرو و اخلاقش نیکو بود. در نظر او غریبه و آشنا ، توانمند و ناتوان ، در برابر حق یکسان بودند. مستمندان را دوست داشته و هیچ گاه با بینوایی به دلیل فقر ، با حقارت برخورد نکرده و توانگران را به سبب اقتدار ، احترام نمی کرد، دلِ مردم شریف را به هر نحو به دست می‌آورد و یاران خود را دلگرم کرده و از آنچه موجب دلسردی می گردید خودداری می‌کرد. هرکس که نزد پیامبر می‌آمد با روی باز از او پذیرایی می‌کرد و تا از مجلس برنمی خاست ، حضرت نیز برنمی خاست. هرکس که دست به دست ایشان می داد ، تا خودِ او دستش را رها نمی کرد ، ایشان دست او را رها نمی کرد و اگر کسی برای حاجتی با ایشان گفتگو می‌کرد ، تا خودش رشته سخن را قطع نمی‌کرد ، حضرت سخنی نمی فرمود. نسبت به یاران خود ❤️ می‌کرد و از وضع آنها می پرسید. با دست خود شیر می دوشید و روی زمین می نشست. کفش و جامه خود را وصله زده و همواره کفش و جامه وصله دار می پوشید.👌🌺 منبع : تاریخ تمدن اسلام و عرب ، گوستاو لوبون ، ص ۱۱۳📚 🌐 @adyan8
💯💢 ویژه:// / ♦️♦️♦️♦️ 1⃣ بارها دیده بودیم که در حال امر به معروف کردن است؛ این کار را توی اقوام و غیر اقوام انجام میداد و به این کار افتخار میکرد. اصلا امر به معروف و نهی از منکر را یکی از وظایف خودش میدانست و اینها همه بود. چند بار دیده بودم که بخاطر گمراهی برخی جوانان، برایشان آرام آرام گریه میکرد و دلسوزی مینمود. 2⃣ گاهی اوقات که خانم های بی حجاب در میدید، نسبت به نهی از منکر و امر به معروف آنها اقدام میکرد. بارها می دیدیم که با دختربچه هایی که به بلوغ رسیده اند در حال صحبت است تا در مورد به آنها تذکر دهد. بعضی وقت ها به نجمه میگفتم: بابا مگه بیکاری؟! ول کن دو تا هم نثارت میکنند! میگفت اینها بچه اند، ندارند، باید توجیه بشوند… 3⃣ برخی اوقات هم مشاهده میکردیم که بعضی ها نسبت به او بی احترامی میکردند. اما اینها هرگز باعث نمیشد که نجمه از امر به معروف و نهی از منکر پا پس بکشد؛ یکبار در حال رفتن به جایی بودیم که یک دختر خیلی بدحجاب را در راه دیدیم، نجمه گفت یک دقیقه همینجا وایسا تا من بیام… بعد به سراغ دختر رفت و با از این خانوم خواهش کرد که روسری اش را درست کند… این دختر خیلی نسبت به نجمه کرد! به قول خودمان دری وری گفت! نجمه را که دستور دین است، گفته بود و . برای همین پیش ما برگشت… 🔹🔹🔹 بانو ۲۹ساله حادثه تروریستی سال۸۷ شیراز 📙 برگرفته از کتاب خواندنی: ۸۲
📞 الو؛ با حاج قاسم سلیمانی صحبت می کنید من همیشه دوست داشتم سردار سلیمانی را از نزدیک را ببینم. اتفاقا در اوایل مرداد 96 بود، می خواستیم مراسم اولین سالگرد شهادت همسرم را برگزار کنیم که به همین منظور نامه ای نوشتم و در آن از حاج قاسم دعوت کردم تا ضمن آمدن به مراسم همسرم دقایقی سخنرانی هم بکنند. ✉️ نامه را به دوست شوهرم دادم تا به دست سردار سلیمانی برساند. راستش اصلا فکر نمی کردم نامه به دست او برسد و یا اگر برسد اصلا بازش کند و بخواند. 📨 تقریبا 4-5 روز بعد دیدم آقایی زنگ زد و گفت گوشی دستتان باشد سردار سلیمانی می خواهد با شما صحبت کند.😍 آنقدر از شنیدن این جمله هیجان زده شده بودم که زبانم بند آمده بود.😶 وقتی حاج قاسم شروع کرد به صحبت باور نمی کردم دارم الان به صدای او گوش می کنم. خیلی صمیمی و گفت: دخترم نامه‌ات را خواندم ممنونم که نامه نوشتی و برایم باعث افتخار هست به مراسمتان بیایم اما من یک ماموریت کاری دارم و باید بروم اما یک نفر را به جای خودم می‌فرستم حتما. من آن‌قدر هول شده بودم که فقط هر چه حاج قاسم می گفت: می گفتم خیلی ممنون. تنها کلمه ای که من در آن چند دقیقه مکالمه می گفتم همین بود. 🤦‍♀ صحبت با چنین شخصیت بزرگی آن هم غیر منتظره باعث شده بودم اصلا نتوانم حرفی بزنم. در مراسم ما سردار قاآنی لطف کرد و از طرف حاج قاسم آمد. ☕️ مهمانی که حضورش را باور نمی کردم روز 7 فروردین سال 98 آقایی با تلفن خانه ما تماس گرفت و گفت: اگر آمادگی دارید قرار است سردار فردا به منزل شما بیاید. تلفن را قطع کردم و فکر کردم منظورشان از سردار همان برادر پاسداری است که از محل خدمت همسرم گاهی به خانه ما و بقیه شهدا سر می زد.  دوباره صبح روز 8 فروردین همان آقا ساعت 8 صبح تلفن زد و گفت: حدود یک ساعت دیگر خدمت می رسیم. آن موقع تازه فهمیدم سردار سلیمانی قرار است تشریف بیاورد. 😍 یک لحظه استرس و شوق باورنکردنی همه وجودم را گرفت سریع بلند شدم تندتند خانه را مرتب تر کردم و میوه مختصری هم آماده کردم. شنیده بودم حاج قاسم ناراحت می شود اگر پذیرایی از او مفصل باشد. فرزند دومم هم 50 روزش بود و خیلی بی قراری می کرد اما در همان حین کارهایم را کردم و سریع زنگ زدم منزل پدر شهید و گفتم قرار است مهمان بیاید برایمان شما هم خودتان را برسانید. از محمود یاد گرفته بودم پشت تلفن رعایت مسائل امنیتی را بکنم برای همین به آنها نگفتم مهمان چه کسی است.  🔔 زنگ خانه به صدا در آمد ... ... دلمان برای هایت تنگ است 😔💔 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🔴 / 🔔 زنگ خانه به صدا در آمد خانه ما طبقه چهارم است برای همین دید مسلطی به کوچه داریم. زمانی که زنگ اف‌اف را زدند من سریع رفتم پشت پنجره ماشینی را دیدم که چند جوان حدود سی و چند ساله داخلش هستند. گفتم پس سردار کو؟ حتما اینها آمدند فضا را بسنجند و اگر خبری نبود بعد ماشین حاج قاسم بیاید. آماده شدم بروم پایین که وقتی می آید مشایعتش کنم. همین که دکمه آسانسور را زدم هم زمان در آسانسور باز شد و دیدم سردار با یک آقا جوانی آمدند بیرون، بدون هیچ تکلف و به اصطلاح دم و دستگاهی. بعدها متوجه شدم یا کلاه گذاشتند و یا طوری آمدند که در کوچه شناخته نشوند چون ما اصلا متوجه آمدن ایشان در کوچه نشدیم.  🔹 حاج قاسم گفت: چرا خبر ندادی ازدواج کردی حاج قاسم تا مرا دید سلام علیک گرمی کرد و آمد داخل. از بچه کوچکی که در آغوشم بود متوجه شد ازدواج مجدد هم کردم. گفت: چرا به من نگفتی ازدواج کردی و بچه‌دار شدید؟ باید وقتی زنگ زدیم می‌گفتی تا هدیه ازدواج و بچه‌ات را می آوردم.😍 با پدر مادر شهید هم خیلی گرم سلام علیک کردند. من و همسرم رفتیم داخل آشپزخانه وسایل پذیرایی را بیاوریم اما سردار با جدیت از ما خواستند که چیزی نیاورید من فقط آمدم ببینم‌تان. ما هم یک سینی چای آوردیم و نشستیم. به من گفت: بنشین کنار پدر شهید.  🔹 سردار پرسید: این همسرت را شهید کنی چه؟ چون برادرم هم بود از من پرسید همسرت کدام است؟ وقتی معرفی کردم، سردار سلیمانی با لبخند گفت: او را شهید کنی چه می کنی؟ گفتم: حاجی خدا بزرگ است. گفتند بچه را بیاور می خواهم ببوسم. سفت و محکم می بوسید و چند بار بعد با خنده گفت: من عادت دارم بچه هر چه کوچکتر باشد محکم تر می بوسمش. 😢❤️ 🔹 پاشو بیا بابا پیش من پاشو بیا بابا. محمد هادی فرزند شهید کنارم گوشه ای نشسته بود. سردار نگاهش کرد و گفت: آقا محمد هادی ما چرا نمی اید جلو؟ محمدهادی برای اولین بار که کسی را ببیند خیلی غریبی می کند اما سردار گفت پاشو بیا بابا پیش من پاشو بیا بابا. محمد هادی رفت بغل سردار و تا آخر نشسته بود. برای‌مان تعجب داشت که این‌قدر راحت سریع رفت در آغوش سردار.  🔹 وقتی مادر شهید بحث را به من و همسرم کشاند... سپس رو کردند سمت پدر و مادر شهید و حال و احوالشان را پرسیدند. مادر شهید بحث را کشاند به جایی که شروع کرد از من و همسرم تعریف کردن. مادر رو کرد به همسرم گفت: او مثل محمود پسرم هست و سارا هم عین دخترم می ماند از محمود هم بیشتر دوستش دارم. همدیگر را بغل کردیم و زدیم زیر گریه. سردار گفت: خیلی عالی خدا برای همدیگر نگهتان دارد. و با خوشحالی گفت: این ظرفیت بالای شما را می رساند که اجازه دادید عروستان ازدواج کند و حالا هم با آرامش و خوبی کنارشان هستید. از آنها خیلی تشکر کرد.  😍 برایتان هدیه آوردم... ... دلمان برای هایت تنگ است 😔💔 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🔴 » 🎁 برایتان هدیه آوردم قبل از اینکه ما بخواهیم گفتند برایتان انگشتر همه هدیه آوردم. به آقایی که همراهش بود اشاره کرد که جعبه انگشتر را بیاور. به همه یک انگشتر هدیه داد. نوبت من که شد یک انگشتر داد بعد گفت: نه، نه، این خوب نشد می خواهم یکی دیگر بدهم. گفتم: ممنون همین برای من کافی است گفت نه؛ می‌خواهم یکی دیگر بدهم. انگشتر دیگری که واقعا زیباتر هم بود و اتفاقاً اندازه دستم بهم داد. انگشتر قبلی برایم بزرگ بود. انگشتر اول را پس دادم گفتند نه قسمت شما دوانگشتر بوده.  🔹 یک و ساعت و نیم حال و خوب تقریبا یک ساعت و نیم سردار سلیمانی منزل ما بود. یک ساعت و نیمی که حالمان خوب بود. در حالی که منزل هر شهید حدود یک ربع بیست دقیقه می‌مانند فکر می‌کنم علت طولانی‌تر شدن ملاقات ما حضور پدر و مادر شهید و کنار ما بود و اینکه من ازدواج مجدد کردم انگار صحبت بیشتر و تمایل بیشتری داشت خانه ما بماند. 🔹 حادثه تروریستی در بغداد به من چه ارتباطی دارد؟ من شب ها موقع خواب گوشی‌ام را خاموش می‌کنم. روز شهادت حاج قاسم صبح که از خواب بیدار شدم اول رفتم گوشی را روشن کردم دیدم چند تماس بی‌پاسخ داشتم. برایم خیلی عجیب بود که خدایا چه شده؟ سابقه نداشته صبح جمعه این همه کسی به من زنگ بزند. اینترنت را روشن نکردم اخبار را ببینم. رفتم سراغ بچه ها و ده دقیقه بعد آمدم دیدم دوباره گوشیم خاموش است. متوجه شدم همسرم دوباره خاموش کرده. می‌خواست متوجه نشوم. پرسیدم چرا گوشی من خاموش است؟ گفت ولش کن بگذار خاموش باشد این‌جوری بهتر است. گفتم نه می خواهم بدانم چرا اینقدر با گوشی من تماس گرفتند. گفت نمی دانم آخه خبرهایی شده انگار. در فرودگاه بغداد حادثه تروریستی رخ داده. شاید کسی می خواسته این را خبر بدهد. گفتم فرودگاه بغداد به من چه ربطی دارد. البته یک استرسی گرفتم اما هر چه فکر کردم دیدم خب به من چه ارتباطی می تواند داشته باشد؟ هی می پرسیدم از همسرم اما او نمی خواست مستقیم بگوید. گفتم بغداد چه ربطی به من دارد؟ گفت وقتی کسی به شما می گوید دخترم حتما این حادثه به شما هم ربط پیدا می کند. این را که گفت متوجه شدم اتفاقی برای سردار افتاده. پاهایم سست شد و نشستم سرم را گذاشتم روی میز. بدنم می لرزید.  دلمان برای هایت تنگ است 😔💔 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057