eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
شیرین ترین صحبت.m4a
8.96M
های مادر جون 📚عنوان:شیرین ترین صحبت 🎤گوینده:خانم وفایی 🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀 💜بازم قصه های مادرجون👵 که خییییلی مهربونن😊 موافقین امروزم🌤 حرفای خیلی مهم و زیبای مادر جون👵 رو با گوش👂 جانمون بشنویم❓ 🌞مهربوناصلوات و دعا🤲 برای فرج و سلامتی امام زمانمون❤️ فراموش نشه 😉 🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀 🌺برای شنیدن قصه های زیبا و آموزنده مادرجون، ما رو دنبال کنید 🌺 📚مارا به دوستان و عزیزانتان معرفی کنید👇 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ... براتون گفتم ابن زیاد ستمگر👺 دستور داد، سربازانش امام سجاد مهربان☀️ را به شهادت برسانند. من دوست نداشتم به امامم آسیبی برسد. عمه زینب صبور☀️ تا این سخن حاکم سنگدل👺 را شنیدند، با شجاعت فرمودند: ای پسر زیادِ ستمگر و ظالم👺 تو همه مردان ما را کشتی. اگر می خواهی برادرزاده ام را بکشی، من را هم، با ایشان بکش... خیلی ترسیده بودم🕊 بال هایم از ترس می لرزید. اما سخن عمه زینب صبور☀️️ بهم آرامش می داد. گویا امام علی(علیه السلام) دوباره زنده شده بودند. وقتی عمه زینب مهربان و شجاع، این حرف را زدند، ابن زیاد ستمگر👺 ترسید. برای همین امام سجاد مهربان☀️ را رها کرد. نفس راحتی کشیدم. ابن زیاد👺 در اون جلسه شکست سختی خورد. حسابی حرصش در اومد. به سربازانش دستور داد، خانواده پیامبر مهربون☀️ رو به زندان کوفه ببرند. با بی رحمی طناب و زنجیر به دستان و گردن آنها بسته بودند. حتی به دختر سه ساله هم رحم نکردند. من هم از بالای سرشان پرواز کردم🕊 و خودم را به زندان رساندم. بعد از مدتی یزید سنگدل👺 به ابن زیاد👹 نامه نوشت که خانواده ی پیامبر☀️ را به سوی او بفرستند. ابن زیاد سنگدل👺 هم خانواده پیامبر مهربان☀️ را به سمت شهری به نام شام فرستاد. من هم🕊 همراهشان رفتم... کم کم خبر شهادت امام حسین(علیه السلام)☀️ به شهرهای مختلف پیچید. مردم بر سر و صورت خود می زدند و عزاداری🏴 می کردند... ... @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون این قسمت: من فقط نظر انتقادیمو دادم پیام اخلاقی:نقش خانواده در اموزش 🍃🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پدر و مادر عزیز ، هرگز فرزند خود را در جمع ، ، یا نکنید. اگر احساس می کنید نیاز است جلوی او را در همان لحظه بگیرید او را به محیطی خلوت ببرید که تنها او و شما حضور دارید. کودکی که جلوی دیگران شود، یا به شدت می شود یا برعکس دست به می زند تا ثابت کند من وجود دارم، من هستم. در هر دو صورت کودک از بین خواهد رفت و دسته اول و دسته دوم خواهند شد. ‌‎‌‌‌‌‌‌‌@montazer_koocholo
✨شوق دیدار _۳✨  احمد با خودش گفت: باید نقشه ای🤔 بکشم تا بتوانم امام خود را ببینم؛ به همین علت، مقداری روغن🥃ماست🥣 و کشک🍶 خرید و آنها را روی اسبش🐎 گذاشت وهنگامی که به نزدیکی های خانه🏡 امام عسکری علیه السلام✨ رسید با صدای بلند گفت: زود بیایید روغن🥃 دارم و ماست🥣 و کشک🍶 دارم، همین طور می گفت و خود رابه خانه🏡 امام✨ نزدیک تر می کرد. چند مأمور احمد را چپ چپ 👀نگاه کردند ولی مانع او نشدند. احمد وقتی به در خانه 🏡امام رسید صدایش را بلند تر کرد و گفت :زودتر بیایید که نزدیک غروب آفتاب 🌒است می خواهم به شهر خودم بروم، به نصف قیمت💰 می دهم، عجله کنید. چند نفر از همسایه های امام عسکری علیه السلام✨ بیرون آمدند و به طرف او رفتند، اما چشمان احمد به خانه امام خیره😒 شده بود و با نگرانی😥 به در خانه 🏡نگاه می کرد. اگر چیزهایی که آورده بود تمام شود و کسی از خانه امام✨ برای خرید نیاید چه باید بکند. اما با باز شدن در خانه امام،تمام نگرانی های احمد برطرف شد ؛ نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد👁 تا مطمئن شود کسی متوجه او نیست. بعد به کسی که از خانه 🏡امام ✨آمده بود، گفت: من احمد پسر اسحاق از یاران امام علیه السلام✨ هستم و برای دیدن او به این جا آمده ام؛ تو به بهانه ی خرید روغن و کشک، همین جا اطراف اسب🐎 من باش و مشتری ها را به هر قیمتی💰 که اجناس را خریدند مشغول کن تا من بروم و امام راببینم. ... 🍃🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
راز پاپاپا (2).mp3
4.39M
🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : 🎶تدوین : مرضیه دری 📚نویسنده:کلر ژوبرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜۴ نشانه ای که ممکن است زنگ خطر کمبود محبت برای کودک باشد: 💜یکی از نشانه‌های چنین کودکانی پرحرفی است! مخصوصاً این کودکان دوست دارند با بزرگتر ها وارد بحث شوند و جلب توجه کنند و در صحبت های بزرگترها دخالت بی جا می کنند. 💜این کودکان وقتی نقاشی می کشند در نقاشی هایشان برای خودشان دهان نمی کشند چون به این نتیجه رسیده اند که حرف هایشان شنیده نمیشود. 💜دائماً با خواهر برادرش گلاویز است؛ چون به این باور رسیده که شما آنها را بیشتر دوست دارید و به خاطر همین به او توجه نمی کنید. 💜 دائم به شما میچسبد و هرجا میروید توی دست و پای شماست چون فکر میکند اگر در دیدتان نباشد شما او را از یاد میبرید. 💜راه حل چیست ؟! سعی کنید با او در مسائل مختلف مشورت کنید و نظرش را بپرسید، شبها قبل از خواب بغلش کنید و ببوسیدش چون اضطراب نادیده گرفته شدن شبها بیشتر به سراغش می‌آید، در جمع از خاطرات و بامزه گی های دوران بچگیش صحبت کنید و از او تعریف کنید... 💜فرزندان ما هدیه های الهی هستند پس از وجودشان لذت ببرید. 🍃🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
🌈 طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...تا اونجایی براتون گفتم که من به همراه خانواده پیامبر مهربان☀️ به سمت شهر شام راه افتادیم. اصلاً احساس خوبی نداشتم. چون می دیدم که به دست و گردن عمه زینب مهربان☀️ و بقیه خانواده پیامبر☀️ طناب و زنجیر بسته بودند. به آسمان نگاه کردم. انگار دلش خیلی گرفته بود. آسمان گفت: کاش بر زمین فرو میریختم و این روزها را نمی دیدم😔😭 آخه میدونید چیه دوستای من؛ آدم های ظالم👺 سرهای شهدای کربلا☀️ را روی نیزه گذاشته بودند و از جلوی چشم اسرا که در بین آنها رقیه سه ساله☀️ هم بود، حرکت دادند. خورشید🌞 هم تا مرا دید گفت: دلم خیلی گرفته😔 کاش من هم این روزها را نمی دیدم. دوستای خوبم راستش من هم دلم گرفته بود😔 گاهی پرواز می کردم گاهی می نشستم. با چشمان خودم می دیدم اگر هر کدام از خانم ها و کودکان☀️ گریه می کردند، سربازان ظالم👺 و ستمگر آن عزیزان را می زدند😭😔😭 رفتیم و رفتیم تا به شهری به نام قادسیه رسیدیم توی آسمان پرواز کردم تا ببینم آنجا چه خبر است🕊 دیدم آنجا پر از سرباز است. آنها سربازهای بدِ یزید ستمگر👺 بودند. تا چشم حضرت زینب مهربان☀️ به آنها افتاد، آهی کشیدند و فرمودند: ما دختران رسول خدا☀️ هستیم. ای مردم؛ شما با ظُلمی که به ما کردید، به رسول خدا☀️ بی احترامی کردید. شما خدا☀️ را ناراحت کردید. با خودم گفتم این مردم چطوری میتوانند جواب خدا و رسولش را بدهند😔🤔 بعد از مدتی سربازان ظالم👹 خانواده پیامبر مهربان☀️ را به شهری به نام دیر الأَعْوَر بردند و مدتی هم آنجا بودیم. همینطور شهر به شهر میرفتیم.. امام سجاد مهربانم☀️ را می دیدم که در طول راه با هیچ کسی هم صحبت نمی شدند. فقط با خانواده☀️ و عمه زینب مهربان☀️ دردودل می کردند و آنها را آرام می کردند. 🕊 @montazer_koocholo
آدمک زنجبیلی.mp3
25.08M
🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣 قرائت : 🎶 تدوین : _ 📚 قصه های دوست داشتنی دنیا 🍃🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
50.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این داستان: مُهر صد آفرین پیام اخلاقی: (بی رنج ،گنج،میسر نمی شود.)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...🕊 به اینجا رسیدیم که همین‌طور شهرها را یکی پس از دیگری می‌رفتیم. به شهری رسیدیم که اسمش تَکریت بود. سربازان ظالم👺 مأموری را به سمت شهر فرستادند تا برود و از حاکم آن شهر، برای دام‌های آنها علوفه🌾 و غذا بگیرد. حاکم شهر دستور داد تا شهر را چراغانی💡 کنند. با تعداد زیادی از مأمورانش به استقبالِ سربازان ظالم👺 آمدند. مردم فکر می‌کردند که اسرایی که سربازان👹 با خودشان آورده اند، آدم‌های بدی هستند. برای همین خودشان را آماده کرده بودند تا جشن بگیرند. سربازان ظالم👹 گفته بودند که آنها خارجی هستند. یک مردی را دیدم که داد می زد. می گفت: ای مردم، این‌ها خارجی نیستند. اینها فرزندان پیامبر مهربان☀️ هستند. اینها خانواده ی امام علی(علیه السلام) هستند😔😭 من🕊 دیدم، وقتی مردم سخنان آن مرد را شنیدند، برای امام حسین(علیه‌السلام)☀️ و اسرای کربلا بر سر و صورت خود ‌زدند و عزاداری کردند...🏴 سپس همه با هم متحد شدند. می‌خواستند، در برابر افراد جنایتکار بایستند. آنها اجازه ندادند که لشکریان ابن‌زیاد ستمگر👺 به شهرشان وارد شوند. لشکریان ابن‌زیاد ستمگر👺 هم که دیدند مردم آنها را به شهرشان راه نمی‌دهند، مسیر خود را به شهر دیگری در پیش گرفتند... من در آسمان دلگیر پرواز می‌کردم. شتران هم که روی زمین بودند، غمی دیگر داشتند😔 آنها هم در غم از دست دادن امام حسین مهربان☀️ و اسیر شدن خانواده‌ی رسول خدا☀️ گریه می‌کردند. رفتیم تا به شهری به نام حله رسیدیم. آنجا صداهایی شنیدم. پرواز کردم و جلوتر رفتم🕊 دیدم فرشته‌ها✨ لباس سیاه به تن کرده‌اند و برای امام حسین مهربان☀️ عزاداری می‌کنند ... @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون این قسمت: کی چراغو شکسته پیام اخلاقی: ارزش صداقت و راست گویی 🍃🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
✨شوق دیدار _۴✨  خلاصه احمد به هر زحمتی بود به خدمت امام عسکری علیه السلام ✨رسید، تا امام✨ احمد را در آغوش گرفت، احمد بلند بلند شروع به گریه کرد😭 و گفت: آقای من! این چه زندانی است که شما در آن هستید؟ من که یار شما هستم باید با هزار نقشه خود را به شما برسانم؛ چقدر شما مظلوم هستید که در خانه 🏡خود زندانی شده اید و اجازه رفت و آمد را به شما نمی دهند. امام حسن عسکری✨ احمد را به صبر و بردباری سفارش نمود و بعد از احوال پرسی و پذیرایی🥗، از اوضاع و احوال شیعیان و مردم قم سراغ گرفتند. احمد نیز گزارش📝 کاملی از مردم قم به امام داده و بعد از آن، امانت هایی که مردم به او داده بودند را تحویل امام دادند؛ هم چنین پرسش های مردم را از امام پرسید و پاسخ 📜آنها را از امام دریافت کرد. اما پرسشی که احمد از امام عسکری علیه السلام ✨داشت این بود که: « امام پس از شما چه کسی است؟🤔» چون با این وضعی که دشمنان برای ایشان به وجود آورده بودند؛ هر لحظه ممکن بود که امام علیه السلام✨ را به شهادت برسانند، همان طور که امامان قبل از ایشان را در جوانی شهید کرده بودند😢 از طرف دیگر چون مردم قم می دانستند که احمد با امام عسکری علیه السلام ✨ارتباط دارد بعد از آن که به قم برگردد همین پرسش را از او خواهند کرد، به همین علت باید حتما این پرسش را از امام می پرسید، اما با خودش گفت: چطور از امام عسکری علیه السلام در حالی که زنده اند بپرسم امام بعد از شما کیست؟ .. 🍃🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
براي تربیت و تنبیه، کودک را از خدا نترسانید: خدا این کارو دوست نداره خدا ناراحت شد خدا میبرتت جهنم مناسب سن کودک نیست و فقط موجب ترس و وحشت در کودک میشود. تصور کودک در مورد خدا را شما می‌سازید @montazer_koocholo