eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
727 عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
💢 ما اینجا هستیم که با روشهای متنوع مفاهیم #مهدوی و #دینی را به فرزندان و دانش آموزان دلبند شما آموزش دهیم و پاسخ گو سوالات اعتقادی عزیزان شما باشیم💢 ارتباط با خادم کانال : @afsaneiranpour1372 @Layeghi_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋مهدیه و لباس های سخنگو آفرین حالا وقتی سر چهارراه یا توی خیابون🛣 آقایی رو میبینی که لباس سفید و کلاه👮‍♂ داره و ماشین ها🚘🚖 را راهنمایی می کند به نظرت کیه؟ اون پلیس راهنمایی و رانندگی هست مامان جان مامان گفت: حالا وقتی که می رویم مسجد 🕌از کجا می فهمی که امام جماعت👳‍♂ مسجد چه کسی است؟ مهدیه با خوشحالی گفت: همان آقایی که لباس روحانی پوشیده است. آفرین مهدیه! حالا دیدی که لباس ها هم با ما حرف می زنند؛ لباس عروس👗 می گوید کسی که من را پوشیده عروس است. لباس پلیس راهنمایی و رانندگی👨‍✈️ می گوید کسی که من را پوشیده یک پلیس است، حتی لباسهای تمیز یا لباس های کثیف هم با ما حرف می زنند. @montazer_koocholo
✨شوق دیدار _۳✨  احمد با خودش گفت: باید نقشه ای🤔 بکشم تا بتوانم امام خود را ببینم؛ به همین علت، مقداری روغن🥃ماست🥣 و کشک🍶 خرید و آنها را روی اسبش🐎 گذاشت وهنگامی که به نزدیکی های خانه🏡 امام عسکری علیه السلام✨ رسید با صدای بلند گفت: زود بیایید روغن🥃 دارم و ماست🥣 و کشک🍶 دارم، همین طور می گفت و خود رابه خانه🏡 امام✨ نزدیک تر می کرد. چند مأمور احمد را چپ چپ 👀نگاه کردند ولی مانع او نشدند. احمد وقتی به در خانه 🏡امام رسید صدایش را بلند تر کرد و گفت :زودتر بیایید که نزدیک غروب آفتاب 🌒است می خواهم به شهر خودم بروم، به نصف قیمت💰 می دهم، عجله کنید. چند نفر از همسایه های امام عسکری علیه السلام✨ بیرون آمدند و به طرف او رفتند، اما چشمان احمد به خانه امام خیره😒 شده بود و با نگرانی😥 به در خانه 🏡نگاه می کرد. اگر چیزهایی که آورده بود تمام شود و کسی از خانه امام✨ برای خرید نیاید چه باید بکند. اما با باز شدن در خانه امام،تمام نگرانی های احمد برطرف شد ؛ نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد👁 تا مطمئن شود کسی متوجه او نیست. بعد به کسی که از خانه 🏡امام ✨آمده بود، گفت: من احمد پسر اسحاق از یاران امام علیه السلام✨ هستم و برای دیدن او به این جا آمده ام؛ تو به بهانه ی خرید روغن و کشک، همین جا اطراف اسب🐎 من باش و مشتری ها را به هر قیمتی💰 که اجناس را خریدند مشغول کن تا من بروم و امام راببینم. ... 🍃🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
✨بشارت رهایی ۳✨ در حالی که ابراهیم با تعجب😳 فراوان به آن کودک می نگریست،کودک رو به ابراهيم کرد و گفت: ای ابراهیم! نیازی به فرار کردن ❌نیست؛ به زودی خدای مهربان شر او را از تو دور خواهد کرد. با این حرفِ کودک، تعجب😳🤭ابراهیم بیشتر شد و به امام حسن عسکری علیه السلام✨گفت: فدای شما شوم، این پسر کیست که از فکر من خبر دارد؟ امام حسن عسکری علیه السلام✨ فرمود: او فرزند من مهدی🌟و جانشین پس از من است ابراهیم خوشحال🤩 و شاد از خانه امام عسکری علیه السلام✨ بیرون آمد به خانه ی خود باز گشت هنگامی که همسرش اورا دید از روی اعتراض😠گفت: تو که تازه از خانه 🏠بیرون رفته بودی؛ چه شد که دوباره برگشتی؟ ابراهیم، داستانی که برایش اتفاق افتاده بود را تعریف کرد🤷‍♂ و گفت:به آنچه از مولایم حضرت مهدی علیه السلام✨ شنیده ام ، اعتماد و اطمینان دارم که عَمر نمیتواند مرا بکشد❌ ... 🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo