#پنجشنبه_های_شهدایی
#جای_او_خالی_بود
قسمت ششم
سه بار دیگر هم منصور را همراهِ بچّههای مدرسه به پیشبازِ شاه و ملکه👑 برده بودند. هر بار که شاه و ملکه از سفرِ اُروپا و امریکا و جاهای دیگر برمیگشتند،🛩 او و بچّههای دیگر را به زور به صف میکردند و به زور میبردند که ساعتها کنارِ خیابان بایستند، جیغ بِکِشند، دست تکان بدهند، گل💐 بپرانند و «جاوید شاه» بِکِشند...😏
و همیشه، وقتی منصور، خَسته و دَرمانده به خانه برگشته بود و افتاده بود یک گوشه، پدرش، زیر لب، همان حرفهای همیشگی را گفته بود: باشد!
این جور که نمیماند. یک روز، همچو فریاد بکشیم که دنیا بلرزد...‼️
***
حالا دیگر منصور میتوانست فریاد بکشد؛ فریادی که دنیا را بلرزاند. میتوانست نعره بکشد، گلوی خودش را پاره کند، و بگوید که شاه👑 را دوست ندارد، بچّههای شاه را دوست ندارد، مهمانهای شاه را دوست ندارد. زور گفتن و زور شنیدن را دوست ندارد. و این را دوست ندارد که وقتی از پدرش حرف میزند، یک آدم بدبخت و بیکاره بگوید: میزنیم پسِ گردنِ پدرت..😒
منصور به خشم آمده بود.😠 تمامِ وجودش به یک تکّه آتش🔥 تبدیل شده بود. دلش میخواست هر طور شده جلوی دیگران قرار بگیرد، روبروی شاه، و فریاد بکشد: شاه! تو را میکُشیم! شاه! تو را میکُشیم!...✊
عاقبت، آنقدر زور زد و آنقدر زحمت کشید و عرق ریخت تا خودش را جلوی دیگران دید ـ در صف اوّل، کنار مردانِ بزرگی که صدایشان، زمین و آسمان را میلرزاند.😌
منصور، دیگر جایی را که با آن زحمت به دست آورده بود از دست نداد. همانجا، در صفِ اول، فریادکشان جلو میرفت.😉
هنوز به میدان فوزیه نرسیده بودند که ناگهان، کامیونهای سربازان 👮♂وارد خیابان شهناز شدند و به طرفِ مردم آمدند.
یک لحظه، انگار که صداها برید. انگار که سکوت شد، سکوتِ کامل، انگار که کامیونها هم صدا نداشتند.‼️
فقط یک لحظه.
و بعد، بار دیگر، صدا بلند شد. منصور به نظرش رسید که صدای تازه، از گلوی خود او در آمده بود
به نظرش رسید که اولین فریاد را او کشیده است؛ اما این لحظه آنقدر کوتاه بود که به حساب هم نیامد
بعد، منصور سربازها را دید که از بالای کامیونهایشان مسلسلها را به طرف مردم
گرفتهاند. او، پیش از این هم، این صحنه را دیده بود؛ اما هرگز خودش را روبروی مسلسلها ندیده بود. یک کامیون، بیش از پنجاه قدم با او فاصله نداشت؛ فقط پنجاه قدم! 😟
او میتوانست لولهی مسلسل و نوار فشنگها را به خوبی ببیند. او میتوانست صورت سربازی👮♂ را که پشت مسلسل نشسته بود هم ببیند.
#ادامه_دارد...
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 منتظر کوچولو های عزیزم سلام🖐
روزتون بخیر😍
روز #جمعه روز زیارتی #امام_زمان_عج عزیزمون هسته💚
پس بیایین سلام ویژه اقا رو بخونیم☺️
@montazer_koocholo
45.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شیرین تر_از_عسل
#انیمیشن_مهدوی
#جمعه
📚عنوان: زنبور لپ گلی 🐝
🌿ما وقتی میدونیم یکی هست که دوستمون♥️ داره 🌻
🍀توی دردسرا، ناراحتیا ، مریضیا و غصه ها حواسش بهمون هست 😓💕
وقتهای بیکسی میشه بهش پناه برد، ❣🏝🏕
وقتهای تنهایی میشه با او دردودل کرد،⛱ وقتهای نیاز، از او طلب کرد🎆
چه حسسس خووووبیه!❄️✨❄️
🌿 امام، پناه ما آدماست؛ هزاری هم که مثل خورشید پشت ابر باشد.🌤🌈
خدا را برای بودنش، برای داشتنش شکر.
🍃🌹🍃
🌱باهم داستان زنبور لپ گلی رو ببینیم؟ ☀️👁☀️
🍃خدایا برسون اون روزرو 🤲💐🌷💐
💚💚💚
🎥تهیه و تنظیم: خانم شکرایی فر
@montazer_koocholo
کی پادشاه میشه؟.m4a
7.67M
#قصه های_مهدوی
📚عنوان: کی پادشاه میشه؟
🎤گوینده:خانم وفایی
🍒🥦🍒🥦🍒🥦
منتظر کوچولو های عزیزم😘
بازم یه جمعه ی قشنگ خدا💞 اومده و ماهم با قصه های زیبا مادرجون اومدیم پیشتون 🤗🤗
برای شنیدن قصه آماده این❓
🌞نازنینا صلوات و دعا🤲 برای فرج و سلامتی امام زمانمون❤️ فراموش نشه 😉
🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌺برای شنیدن قصه های زیبا و آموزنده مادرجون،روزهای جمعه ما رو دنبال کنید 🌺
-_🐌-_🌳-_🌴-_-🐿_-
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: کمک داوطلبانه
آش آشتی کنان.mp3
8.98M
#ماه_رجب
🌹#آش_آشتی_کنان🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت:سوره #زلزال
🎶تدوین : عمو قصه گو
📚منبع :کتاب آش آشتی کنان
@montazer_koocholo
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#قسمت14
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل2⃣: لذت گرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی
⬅️چه کنیم که شیرینی محبّت خدا🕋 را بچشیم؟
6⃣ یاد مرگ
🔸رسول رحمت، پیامبر خداصلّی الله و علیه و آله و سلّم🌸 فرمود:
«هر کسی که بسیار، یاد مرگ کند، خداوند، او را دوست میدارد.»
🔹یکی از دلایل دل بستن به لذّتهای زودگذر❌، فراموش کردن مرگ☠ است. وقتی انسان باور میکند که روزی میمیرد و معلوم نیست این روز، کِی باشد، نمیتواند به چیزهایی که به حال او سودی ندارد، دل ببندد.
🔸شاید یکی از حکمتهای توصیۀ دین به شرکت در تشییع جنازه و زیارت اهل قبور، یادآوری مرگ باشد. بد نیست هر اَز گاهی به قبرستان شهرتان بروید و در طول زندگی هم اوقاتی را به تأمّل و تفکّر دربارۀ مرگ، اختصاص دهید.
🔹وقتی پای ماهواره📡 مینشینید، به این پرسش فکر کنید که اگر الآن، مرگ شما فرا برسد. چه خواهید کرد؟ شاید در ابتدا این فکر، ساده و بیتأثیر به نظر برسد؛ امّا وقتی تبدیل به یک فکر دائمی میشود، اثر خود را میگذارد.
🔸هیچ کدام از ما نمیدانیم کی میمیریم. همه دیدهایم کسانی را که بدون آن که منتظر مرگشان باشند، بسیار ناگهانی از دنیا رفتهاند.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 134 - 136
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
#روز_های_زوج
#ادامه_دارد...
@montazer_koocholo
shodeam9saleh_6.mp3
5.79M
#قصــــہ_های_حــنــاجون
#قصه_شب
📚عنوان: مهمانی رفتن💫
🎤گوینده: خانم نظری
دوستهای خداجون🌟
حناجون مهربون امشب هم با یکی دیگه از حکایت های شیرین قرآنی اومدن پیش ما💫🔸🌸 حناجون با این حکایت ها ما رو وارد دنیایی از اطلاعات و آگاهی میکنن و اتفاقاتی رو که در گذشته های دور افتاده، داستانش رو برامون تعریف میکنن🗣 که نه تنها شنیدنش👂 شیرین و جذابه بلکه کلی چیزهای خوب خوب هم ازش یاد می گیریم🧡💚
بریم با هم بشنویم یکی از این حکایت های رنگی رو❓💫
_✋☺️🤚__
@montazer_koocholo
#یکشنبه_با_نهج_البلاغه📚
امام علی علیه السلام در حکمت ۱۵۸ #نهج_البلاغه میفرماید:
شخص صبور (و با استقامت) پيروزى را از دست نخواهد داد، هرچند زمان طولانى بگذرد»; (لاَ يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَإِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ).
یعنی :
اگر در انجام کارهامون صبور باشیم، حتما موفق میشیم، حتی اگر خیلی طول بکشه
@montazer_koocholo
#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست
قسمت نهم:
راه های نادرست ابراز خشم
وقتی عصبانی😡 هستی هیچ وسیله ایی را خراب نکن ، چون زمانی که آرام شدی پشیمان میشویی ، و ممکن است درست کردنش کار سختی باشد😉
زمانی که عصبانی😠 هستیم،ممکن است با حرف و رفتار مان دیگران را برنجانیم
شاید قلبشان💔 را بشکنیم ، کلماتی که موقع عصبانیت گفته میشود، به اندازه کتک زدن درد ایجاد میکنند.‼️
#ادامه_دارد...
#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست
#روز_های_فرد
@montazer_koocholo