#داستان
#ان_مرد_می_اید
#جمعه
داستان این هفته: #غیبت_ادریس_پیامبر
#ادریس_علیه_السلام🌟 یکی از پیامبران خدا بود. او بسیار تلاش کرد تا مردم بت پرست سرزمین خود را به خدا دعوت کند. اما بسیاری از مردم به هدایت او توجه نکردند.😒
پادشاه👑 ستمگری در زمان ادریس علیه السلام حکومت میکرد. ادریس و پیروانش با پادشاه مخالفت کردند. و پادشاه هم انها را دشمن خود اعلام کرد.😟
روزی شاه با نگهبانان خود در بیابان مشغول شکار بودند. که به زمین سرسبزی رسیدند. پادشاه پرسید: صاحب این زمین سبز چه کسی است⁉️
اطرافیان گفتند: یکی از پیروان ادریس.
شاه صاحب زمین را خواست و به او گفت: این ملک را به من بفروش.
او گفت: اصلا! من فرزندان زیادی دارم، و به این زمین محتاج ترم تا تو!🙃
شاه بسیار خشمگین 😡شد، و با همسرش نقشه ایی کشید ، همسرش گفت: من فکری کردم که هم تو صاحب زمین شویی ، هم مردم با تبلیغات وارونه، خام شوند😏
زن عده ایی از اطرافیانش را فرستاد، تا صاحب زمین را به قصر 🏰بیاورند. و همه اطرافیان شهادت بدهند که ان مرد ایین پادشاه را ترک کرده و یاور ادریس شده.
شاه پس از کشتن صاحب زمین، زمین او را غصب کرد. 😞
حضرت ادریس از ماجرا اگاه شد، و پادشاه اعتراض کرد که اگر از کار خود توبه نکنی ، به زودی عذاب الهی تو را فرا خواهد گرفت. و من پیام خداوند را به تو رساندم.‼️
همسر شاه چهل نفر را مخفیانه مامور کشتن حضرت ادریس کرد، ولی ادریس علیه السلام توسط ماموران خود از ماجرا اگاه شد و به غاری پناه برد و به روزه داری و عبادت مشغول شد، 😇
#غیبت بیست ساله حضرت ادریس شروع شده و بالاخره عذاب قحطی، کشور شاه را فراگرفت.😞
مردم بعد از بیست سال نتیجه گرفتند که باید به خدای ادریس ایمان بیاورند.🙂
مردم توبه کردند. و خداوند به ادریس دستور داد به میان قوم خود برگردد.
غیبت بیست ساله ادریس پایان یافت و او به میان قوم خود برگشت.😊
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo