#آن_مرد_می_اید
#جمعه
داستان این هفته: غیبت موسای پیامبر
قسمت اول
🔹حضرت یوسف علیه السلام 🌟 هنگام وفات خود پیروان و خاندانش را جمع کرد و خبر بزرگی را به انها داد:
📍تا سالهای سال میان بنی اسرائیل پیامبری نبود و انها در سختی و بلا گرفتار میشدند. 😞این بلا ها تا ظهور یک موعود ادامه می یافت.
📍پیامبری از نسل لاوی بن یعقوب که قرار بود انها را نجات دهد ، مردی بود گندم گون و بلند قامت به نام موسی ابن عمران.
از ان به بعد بنی اسرائیل در انتظار موعود خود ماندند و به امید ظهور هرچه سریع تر نام پسرانشان را "عمران" گذاشتند و انها هم پسرانشان را "موسی" نامیدند اما تا چهار صد سال خبری از موعود نشد.🙁
🔖در این زمان پنجاه نفر ادعا کردند که موسی ابن عمران هستند اما نشانه های موعود برای بنی اسرائیل گفته شده بود.
خبر موعود بنی اسرائیل به فرعون رسید ، کاهنان پیش بینی کردند که موسی علیه السلام در این سالها بدنیا خواهد امد و حکومت را از بین خواهد برد.😌
فرعون دستور داد که زنان باردار 🤰را زیر نظر بگیرند و سر از تن نوزادان پسر جدا کنند😟
اما قابله ایی که موسی علیه السلام را به دنیا اورد تولد او را از ماموران فرعون مخفی کرد.
ولی مادر موسی علیه السلام هنوز میترسید که فرعون و مامورانش از بدنیا امدن موسی با خبر شوند. 😞 برای همین خداوند به او وحی کرد صندوقی بسازد و کودک را در ان بگذارد و شبانه به رود #نیل 🌊بیندازد .
مادر موسی نگران بود اما خداوند دل او را آرام کرد.☺️
اتفاق های بزرگی در راه بود.
اسیه همسفر فرعون به تفریحگاه خود کنار رود نیل🌊 رفته بود، صندوق را یافت و در ان کودکی زیبا و شیرین👼 یافت ، آسیه که فرزندی نداشت به کودک دل بست و به زحمت فرعون را راضی کرد تا او را نکُشد😇
فرعون و اسیه ، موسی موعود را به فرزندخواندگی پذیرفتند. 😊
قرار شد زنی به حضرت موسی شیر دهد، اما موسی شیر هیچ زنی را نخورد .😉
مادر موسی به قصر 🏰 رفت و خود را به عنوان دایه معرفی کرد ، به این ترتیب موسی علیه السلام در دامن مادرش در قصر فرعون بزرگ شد...
#ادامه_دارد...
@montazer_koocholo