☀️🐎☀️🐎☀️🐎
#داستان
#محرم_مهدوی
#هشتم_محرم
سلام گلدونه ها
عزاداری هاتون قبول🏴 رسیدیم به هشتم محرم، شب حضرت علی اکبر(علیه السلام) داستان رو با هم دنبال می کنیم👇
عُقاب 🐎و شهزاده علی اکبر علیه السلام☀️
اسم من عُقاب 🐴 است. زمانی که رسول رحمت☀️ ۵ سالشون بود، من را به ایشون هدیه دادند. چه دوران خوبی بود. ایشان روی من می نشستند. من هم از شدت خوشحالی تند تند می دویدم🐎 همه نگران بودند که نکند من ایشان☀️ را زمین بزنم. اما من که سوارم را زمین نمی زدم. آنقدر در کنار پیامبر رحمت☀️ به من خوش می گذشت که دوست نداشتم عمرم تمام شود. بعد از پیامبر اسب امام علی(علیه السلام)☀️ شدم و بعد از ایشان اسب امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) شدم.
البته امام حسين(علیه السلام)☀️ ذوالجناح 🦄 را داشتند. برای همین من را به علی اکبرشان✨ هدیه دادند. اولین بار که حضرت علی اکبرم✨ را دیدم، بالا و پایین پریدم. گفتم: خدایا، پيامبرم☀️ زنده شده. باورنکردنی بود. حضرت علی اکبر(علیه السلام) در صورت و اخلاق و رفتار شبیه پيامبر مهربان☀️ بود. هر گاه بر من سوار می شد، از خوشحالی دست هام رو بالا و پایین می بردم. خودش هم می دانست. روزگار خیلی خوبی داشتم.
خیلی از اسب های دیگر به من غبطه می خوردند. من اسب خیلی خوشبختی بودم🐴
گذشت تا وارد زمین کربلا شدیم. حتما داستان کربلا را شنیده اید.
#ادامه_داستان_در_پست_بعد...👇
🐎☀️🐎☀️🐎☀️
#داستان
#محرم_مهدوی
#هشتم_محرم
عُقاب🐎 و شهزاده حضرت علی اکبر علیه السلام (قسمت دوم)
👆...امام حسينم☀️ علی اکبرش را صدا زد. زره و کلاه خود پیامبر رحمت☀️ را تنش کرد. شمشیر پیامبر رحمت را به کمر نوردیده اش حضرت علی اکبر(علیه السلام)✨ بست.
خدای من! با این شباهت خود پیامبر بود☀️
من منتظر بودم، آدم های بد با دیدن حضرت علی اکبر(علیه السلام)✨دست از کارهای زشتشان بردارند.
سوار من شد. من 🐴 و علی✨ جلو رفتیم.
امام حسينم☀️ نگاهش به آسمان بود.
فرمود: خدایا تو شاهد باش که جوانی به میدان می رود که خیلی شبیه پیامبر رحمت است.
عمر بن سعد ملعون👹 تا حضرت علی اکبر(علیه السلام)✨ را دید، دست از جنگ کشید.
داد زد ....پیامبر☀️ پیامبر زنده شده...😮
دست از جنگ بردارید. یکی از میان لشکر تاریکی گفت: شبیه پیامبر است. اما اسمش ✨علی✨ است. با او بجنگیم.
راستش یادم میاد، اون موقع که اسب امام علی مهربان☀️ بودم، ایشان مقابل همه بدیها ایستادند. آدم های بد از اون موقع از امام علی(علیه السلام)☀️ کینه داشتند.
امام حسينم☀️ چون پدرشان حضرت علی(علیه السلام)☀️ را خیلی دوست داشتند❤️ اسم همه پسرانش را علی گذاشتند.
من🐴 و علی☀️ وارد میدان شدیم. حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ می خواند: ✨منم علی، پسر حسین بن علی
✨منم علی، پسر فاطمه و علی
✨منم علی، پسر عشق و برادر نبي
راستش منم تو دلم می گفتم: منم عُقاب، افتخار می کنم که صاحبم ✨علی✨است.
تعداد لشکریان دشمن👹👺 خیلی زیاد بودند. راستش من ترسیدم. اما می دانستم که ترس برای سوار من معنی ندارد☀️
#ادامه_داستان_در_پست_بعد..👇