eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیماری معلم (۲).mp3
7.71M
🌹بیماری معلم (۲)🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا (عموقصه گو) 🗣قرائت : سوره تین 🎶تدوین:عمو قصه گو 📚منبع:قصه های کهن ایرانی @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انیمیشن داستان شهادت امام حسن عسکری عزیز و مهربون 🏴🌷🕊 🌷امام زمانم تسلیت . . .🖤🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ✨امام حسن عسکری علیه السلام، یازدهمین امام ما شیعیان است. او در سال ۲۳۲ هجری در سامرا به دنیا آمد. پدرش🌟امام هادی علیه السلام و مادرش حدیثه است. بعضی هم او را سوسن می گویند. به خاطر این که ✨امام یازدهم در سامرا 🕌 در محله ی عسكر زندگی می کرد، به عسکری معروف است. بیست و دو ساله بود که پدرش به شهادت رسید😔 و او جانشین پدرش شد و رهبری شیعیان را به عهده گرفت. خلفای عباسی👺از هر گونه فشار، آزار و اذیت امامان کوتاهی نمی کردند. این آزار و اذیت ها در زمان ✨امام جواد، ✨امام هادی و ✨امام حسن عسکری علیهم السلام بیشتر شد. شدت این فشارها به قدری بود که سه امام بزرگ ما که در مرکز حکومت خلفای عباسی در شهر سامرا زندگی می کردند، با عمر کوتاهی به شهادت رسیدند😭 امام جواد علیه السلام در بیست و پنج سالگی، امام هادی علیه السلام در چهل و یک سالگی و امام حسن عسکری در سن بیست و هشت سالگی به شهادت رسیدند🕯 که جمعا عمر آنها ۹۴ سال می شود! با این که✨امام عسکری علیه السلام در شرایط بسیار بد و زیر فشار حکومت عباسی قرار داشت، به وسیله ی نمایندگانی، با شیعیانِ سرزمین های مختلف ارتباط داشت. شاگردهای زیادی را هم تربیت کرد👌بعضی از نویسندگان، تعداد شاگردان ایشان را بیشتر از صد نفر نوشته اند. مدت امامت امام حسن عسکری، شش سال بیشتر نبود. ایشان در سال ۲۶۰ هجری به شهادت رسید و در خانه ی خود در سامرا، کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد.🥀😢 ▪️خداجون❤️بحق امام حسن عسکری علیه السلام ظهور امام مهدی مهربونمون رو هرچه زودتر برسون🤲 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🕊🕊کبوتر سامرا میخوام بگه یه قصه براتون از قدیما اسم این قصه مون هست کبوتر سامرا کبوتر سپیدی رو پشت بوم نشسته از راه دور اومده بال و پرش شکسته انگار یه عالمه حرف توی دلش اون داره کبوترهای دیگه دور اونند همواره 🕊🕊🕊 از یه جایی اومدم اسمش شهر سامراست اونجا یه آقایی هست حسابی تک و تنهاست آدم بدا انداختند این آقا رو تو زندون تا نتونند بقیه گوش بدند به حرفشون آخه حرف این آقا خیلی تاثیر گذاره یازدهمین امام است ولی بدون یاره البته چند نفری هستند یار این آقا که خیلی سخت می تونند ببینند این آقارا ولی این آقا داره یک پسر و یه یاور دنیا یه روزی میشه به وجودش منور 🖌شاعر خانم سپاهی 🏴شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
38.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 (صدای پای ماه)👌👌 💐ویژه 🤝 📹تولید شده در: معاونت کودک و نوجوان مرکز تخصصی مهدویت قم @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 قسمت یازدهم جلو جلو رفتم و او پشت سرم راه افتاد. وسط راه، یک قوطی را پر کرد از آب و همراهش برداشت: ـ تشنه‌اش می‌شود.❗️ منظورش مرغِ زخمی بود. 😊 نزدیک پیچِ کانال، آن‌جا که توی دید نبود، از کانال رفتیم بیرون و سمت خانه‌ای🏠 که لانه‌ی موقت مرغ ماهیخوار شده بود. داشتیم از کنارِ یک دیوارِ نیمه‌ویران می‌گذشتیم که عبدل گفت: «آن‌جا را نگاه!» مرغ ماهیخوارِ دیگر، ایستاده بود لبه‌ی پنجره، کنارِ نرده‌ها. تا ما را دید، بلند شد، چرخی زد و لب پشت‌بامِ خانه‌ی روبه‌رویی نشست. در اتاق را که باز کردیم، اول من دیدم و نشانِ عبدل دادم: مرغ ماهیخوارِ دیگر، ایستاده بود لبه‌ی پنجره، کنارِ نرده‌ها. تا ما را دید، بلند شد، چرخی زد و لب پشت‌بامِ خانه‌ی روبه‌رویی نشست. این‌جا را نگاه کن! آن یکی، بیشتر از ما به فکرِ این پرنده‌ی بیچاره بوده.😉 یک ماهی کوچولو،🐟 افتاده بود پایینِ پنجره، رو زمین. مرغِ مجروح، انگار دیگر ترسی از ما نداشت. همان وسط اتاق، ایستاده بود و داشت بر و بر نگاه‌مان می‌کرد.😄 روی دو پا نشستم و سه تا ماهی🐠 را که آورده بودم، گرفتم کف دست و نشانش دادم. ناقلا محلی به‌ام نگذاشت. گفتم: «تا خِرخِره، خورده‌ها!» عبدل، سرِ قوطی پلاستیکی را کَند و آن را گذاشت زمین. مرغ ماهیخوار، تندی رفت طرفش😊. ـ انگار بدجوری تشنه است.❗️ نماندیم. در را بستیم و برگشتیم. تا به سنگر برسیم، یک کلمه هم از سؤال‌هایی که توی ذهنم داشتم، نپرسیدم. او هم هیچی نگفت. آن‌قدر این پسرآرام و کم‌حرف بود که یادم رفت چه فکرها درباره‌اش می‌کردم.😇 عبدل، تمامِ بعدازظهر را استراحت کرد. مثل بچه‌کوچولوها، خودش را تو هم جمع کرد، یک دست را گذاشت زیر چانه، پتو را کشید رو و تخت گرفت خوابید.😴 فرمانده هم گفت سروصدا نکنم و بگذارم استراحت کند. حتا گفت صدای بیسیم و تلفن📞 قورباغه‌ای سنگر را قطع کنم‼️. باز هم چیزی نپرسیدم و گفتم چشم.😐 با خودم گفتم بگذار تا می‌تواند این پسره را تحویل بگیرد، بالاخره سر از کارشان در می‌آورم.🤨 غروب بود که فرمانده، عبدل را برداشت و برد سنگرها را نشانش بدهد. من را هم گذاشت پای بیسیم📞. تا رفتند، آمدم نشستم جلوی درِ سنگر. دو تایی راه افتاده بودند توی کانال و داشتند می‌رفتند سمت پل. آن‌قدر با نگاهم دنبال‌شان کردم تا رفتند توی سنگر دیدبانیِ سمت راست پل. چند دقیقه بعد، نگهبان‌های توی سنگر آمدند بیرون و رفتند رد کارشان. آن‌ها را هم دَک کرده بودند! باران🌧 قطع شده بود و نسیمِ سردی 💨از سمت کارون می‌وزید. از دورها، صدای چند تا رگبار آمد. بعد یک مسلسلِ سنگین، شروع کرد به داد و هوار کردن و دعوایِ الکی راه انداختن. گلوله‌های سرخ، آسمان را رد می‌انداختند و دنبال هم می‌دویدند.😣 آن‌قدر آن‌جا ماندم تا حوصله‌ام سر رفت😕. هوا هم سرد شده بود. برگشتم تو سنگر و فانوس‌ها را روشن کردم. بعد هم کتریِ سیاه را پر کردم و گذاشتم روی والور. هوا تاریک شده بود🌑 نمازهامان را که خواندیم، سفره را انداختم. شام، عدس‌پلو بود ـ با کشمشِ زیاد و یک عالمه دارچین ـ که یدی توکیسه‌ی مشمایی برای‌مان آورده بود. توی سکوت، شاممان را خوردیم😊 @montazer_koocholo
دوستی خاله خرسه.mp3
8.16M
🌹دوستی خاله خرسه🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا (عموقصه گو) 🗣قرائت : سوره ناس 🎶تدوین:عمو قصه گو 📚منبع:قصه های کهن ایرانی @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 منتظر کوچولو های عزیزم سلام🖐 روزتون بخیر😍 روز روز زیارتی عزیزمون هسته💚 پس بیایین سلام ویژه اقا رو بخونیم☺️ @montazer_koocholo
30.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸قسمت دوم: نیکان عجله داره 👌نیکو و نیکان خواهر و برادر هستند. آنها یک خواهر کوچک هم دارند که اسمش نیکی است. یک روز نیکان تصمیم می گیرد توپ بازی کند، برای همین هم دفتر و کتابش را می بندد و می رود سراغ توپش؛ اما آنقدر عجله می کند که... 🌱برگرفته از کتاب یکصد و پنجاه درس زندگی حضرت آیت الله مکارم شیرازی مدظله العالی @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 بسیار زیبا|مُصطَفی| ⚠️همخوانی موزیکال شاد از نوجوانان دهه نودی 🌺به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) ⭕️جدید ترین اثر: 💠گروه تواشیح تسنیم💠 ⚜در مدح و منقبت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله @montazer_koocholo
شوخی بیجا!.mp3
8.83M
🌹شوخی بیجا!🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا (عموقصه گو) 🗣قرائت : سوره بقره آیه ۱ تا ۵ 🎶تدوین:عمو قصه گو 📚منبع:قصه های خیلی قشنگ @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا