eitaa logo
🌹 منتظران ظهور🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
8.9هزار ویدیو
295 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی وَ یُحیِ الاَرض مِن بَعدِ مَوتِها مدیر: @Montazer_zohorr تا امر فرج شود میسّر بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات🌱🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ *﷽* ✨ 🏴 *هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...* ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3- زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی ‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 داستان عجیب آخرین شهید دشت کربلا/ هفهاف آخرین شهید عاشورا را بشناسیم ⬛️ آخرین شهید کربلا هَفهاف بن مُهند راسبی بصری است. او زمانی که خبر حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه را دریافت کرد کوشید تا خود را به لشکر امام(ع) برساند؛ اما چون به کربلا رسید، امام (ع) شهید شده بود. ⬛️ هفهاف با دیدن لشکر عمر سعد که در حال غارت خیام و اهل بیت امام حسین(ع) بودند به شدت خشمگین و ناراحت شد. او تیغ از نیام بیرون کشید و به دل سپاه عمر سعد زد و رجز خود را که بسیار مشهور هم بود و همه او را با آن می‌شناختند خواند: ⚫️ "یا ایُّهاالجُندُ المُجَنّد، أنَا الهَفهافُ بنُ المُهَنّد، أبغی عِیالَ مِحمّد" ⚫️ "ای سپاهیان فراهم آمده، من هفهاف بن مهنّدم، در جست و جوی خاندان محمّدم" ⬛️ هفهاف آنگاه بر لشکریان دشمن حمله‌ور شد، دلیرانه جنگید و افراد زیادی را از پای درآورد تا آنکه افراد سپاه دشمن او را محاصره کرده و به شهادتش رساندند.امام زین العابدین (ع) درباره هفهاف بن مهند فرمود: "از زمان بعثت پیامبر تاکنون، مردم هیچ مبارزی را بعد از علی(ع) همچون او ندیدند." 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هیچ وقت سوال کردید آن چند هزار بیعت کننده کوفه کجا رفت؟! در زمانه خود بجویید... خوشا به سعادت آنهایی که با تمام توان برای امام حسین (ع) هزینه کرده اند
✳ محبت اهل بیت علیهم‌السلام 🔅امام حسین علیه‌السلام در روایتی فرمودند: «مَنْ أَحَبَّنَا لِلَّهِ وَرَدْنَا نَحْنُ وَ هُوَ عَلَى نَبِینَا ص هَكَذَا (وَ ضَمَّ أَصَابِعَهُ) وَ مَنْ أَحَبَّنَا لِلدُّنْیا فَإِنَّ الدُّنْیا تَسَعُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ» 🔅در نگاه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، محبین اهل‌بیت دو دسته هستند؛ دسته‌ای که ایشان را برای خدا دوست دارند و دسته‌ای که ایشان را برای دنیا دوست دارند. 🔅اگر کسی در دسته دوم است باید بداند باخته است، و کسی که اهل‌بیت را به خاطر خدای سبحان دوست داشته باشد؛ در معیت ایشان بر جدّ این بزرگواران وارد می‌شود؛ یعنی آخرت نیکویی دارد. ✳ ادعای شیعه بودن 🔅حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در روایتی، در تعریف شیعه حقیقی می‌فرمایند شیعیان کسانی هستند که قلب سلیم دارند و باطن‌شان مصفاست. قلب شیعه از سه امر سالم است: 1. ناخالصی 2.کینه 3.نقشه کشیدن علیه دیگران https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان ‌شناسی،قسمت ۷۸ نام استاد: شجاعی https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
انسان شناسی 78.mp3
11.47M
۷۸ 🔺حتماً به خنده می‌اُفتیم؛ کسی بر ما اظهارِ عشق کند، و خود را وفادارمان بداند، اما با دشمنی که به نابودی‌مان کمر بسته نیز عاشقانه رفاقت کند! 🔺اما خودمان روزانه چندین بار به لااله‌الّاالله در نماز اقرار می‌کنیم، اما در ابعاد گوناگون سبک زندگی‌مان، از دشمن الگو و برنامه می‌گیریم! این راهِ عاشقی، به ناکجاآباد است! https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 عاقبت تعلل در یاری امام زمان علیه السلام 🔸ولی دیر شده بود... 🔹بعد از واقعه عاشورا حدوداً ۳۵ هزار نفر در یاری اهل بیت کشته شدند ولی اصلا ارزش کار اون ۷۲ نفر رو نداشت... 🔸گروه اوّل توابیّن بودند؛ 🔻همون‌هایی که روز عاشورا سکوت کردند، بعد از شهادت همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. ۵۰۰۰ نفر... 🔸«ولی دیر شده بود.» 🔹گروه دوّم مردم مدینه بودند؛ 🔻بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰ هزار نفر. یزید گفت: لشکری که به مدینه حمله کنه، سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برايش حلاله. 🔸«امّا دیر شده بود.» 🔹گروه سـوّم مختار بود که بعد از جنگ‌های فراوان و کشته شدن حدود ۲۲ هزار نفر. گر چه قاتلان امام مظلوم (علیه السلام) را قصاص کرد... (البته شخص مختار و تعدادی دیگر به دلیل زندان بودن نتوانستند امام را همراهی کند) 🔻«امّا دیر شده بود.» 1️⃣ مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین (علیه السلام) همراهیش نکردن... 2️⃣ مردمی که هنگام ورود امام حسین (علیه السلام) به کوفه کمکش نکردند... 🔹 همه بعدها به کمک امام رفتند... «ولی دیر شده بود.» ▪️ (علیه السلام) هم استقبال خاصّی از این حرکت‌ها نمی‌کردند. «چون دیر شده بود.» 🔻حدود ۳۵ هزار نفر کشته شدند امّا دیر شده بود. 🌕 خیلی فرق هست بین اون ۷۲ نفری که به موقع به یاری امامشون رفتند و ۳۵ هزار نفری که با تاخیر رفتند...! ⚠️ ما باید مراقب باشیم که از امام خودمون عقب نیفتیم. 🌺 الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ 🔻هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گرائید. https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راضی به رضای تو_17.mp3
9.45M
۱۷ مقیاسِ محبّت تو با مقیاسِ محبّت خدا فرق میکنه! خداوند، ضمنِ احترام به مقیاس هایِ تو با مقیاسِ ابدی، به دعاها و حوائج تو نگاه میکنه. اگه بعضی دعاهات مستجاب نشد؛ مالِ تفاوت مقیاس هایِ شماست. https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
داستان«ماه آفتاب سوخته» 🎬: رباب میدید که در پانزدهم ماه رمضان سال شصت هجری، مولایش حسین، با دست خود پسر عمویش مسلم را به سفر کوفه فرستاد، رباب هم میدانست که حسین خود خبردارد از سرانجام کار، اما حجت خداست و باید طبق اراده خدا پیش رود و اراده خداست که حجت را بر همگان تمام کند و به پاک طینتان فرصت دهد تا خود را به قافله عشق برسانند. مسلم رفت و چندی بعد نامه نوشت که بیش از هجده هزار نفر از کوفیان با نواده رسول خدا بیعت کردند و خواستار آمدن حسین به عراق عرب هستند و از طرفی به اباعبدالله خبر رسید که عمرو بن سعید بن عاص با لشکری انبوه به سمت مکه می آید و نزدیک این شهر است و او مأمور یزید است و مأموریت دارد، حسین را هر کجا که دید بکشد حتی اگر در بیت الحرام باشد، آخر یزید مسلمان نبود و در مرامش خون ریزی در صحن کعبه مباح و گاه واجب بود. پس حسین به اهل کاروان که الان تعدادی از مدینه و‌چند نفری هم از شیعیان پاکباختهٔ مکه به آنها ملحق شده بود، دستور خروج از مکه داد و قصد عراق نمود. ماه ذی الحجه بود و هشتمین روز از این ماه مبارک بود، ماه بندگی و عبودیت و هیچ کس باور نداشت که حسین قبل از قربان و قربانی کردن از مکه برود. اما حسین می خواست که حرمت خانهٔ کعبه حفظ شود و عامل یزید، خون او را در حریم بیت الحرام نریزد و قربانی اش به درگاه خدا را قصد داشت در دهمین روز از ماه آتی به محضر پروردگار ارزانی داشته باشد و چه قربانگاهی بشود در محرم که ملائک آسمان را جگر سوزد و از خون پاک آل طه، اسلام جانی دیگر گیرد و تا قیام قیامت وامدار حسین و اولادش باشد. رباب خبر را شنید، چون همیشه علی اصغر را به سکینه و رقیه سپرد و می خواست به نزد همسرش رود. نزدیک اتاقی شد که حسین در این صد و بیست روز ساکن شده بود. در باز بود و تعدادی جلوی در ایستاده بودند، گویی صحبتی مهم دربین بود، پس او هم به جمع پیش رو پیوست، صدای ابن عباس را شنید:«ای پسر عم، به من خبر رسیده که قصد عراق نموده ای، خوب میدانی که آنان خیانتکارند، تو را دعوت کرده اند و به جنگت خواهند آمد، پس شتاب مفرمای! اگر قصد قیام و دادن درس امر به معروف و نهی ازمنکر و کارزار با یزید داری و خوش نداری که عاملان یزید در مکه خونت را بریزند، به سوی یمن برو که آن کشوریست در کناره افتاده با قلعه ها و دره های زیاد، تو آنجا یاران بسیار خواهی داشت و با پیک هایت به هدایت مردم عراق بپرداز تا امیر یزید را از خود برانند و وقتی راندند و خطر جنگ نبود به نزد آنان برو» در این هنگام صدای ملکوتی حسین در فضا پیچید:«می دانم که خیرخواه منی اما مسلم بن عقیل برایم نامه نوشته و خبر از بیعت کوفیان داده و گفته که بر یاری کردنم اجتماع کرده اند، پس عازم رفتن شده ام» ابن عباس نفسش را بیرون داد و‌گفت: اعتماد بر قول آنان نیست، اگر این خبر به ابن زیاد برسد،همان دعوت کنندگانت را بر تو خواهد شوراند، پس قول مرا قبول کن و زنان و فرزندانت را با خود مبر.. رباب با شنیدن این سخن، قلبش بهم فشرده شد، او نمی خواست لحظه ای از تمام روح و جانش، حسین علیه السلام جدا شود، حتی اگر او را قطعه قطعه می کردند... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤
داستان«ماه آفتاب سوخته» 🎬: رباب سراپا گوش شد تا نظر مولایش را بداند که حسین چنین فرمود:«به خدا سوگند اگر من در عراق کشته شوم دوستت تر دارم تا اینکه در اینجا کشته شوم و حرمت مکه به من شکسته شود و درباره اهل بیتم، پیغمبر به من فرمود«خداوند میخواهد آنها را اسیر بیند» رباب تا این سخن را شنید، نفسی از سر راحتی کشید، درست است که فهمید قرار است اسیر شود، اما اسارت در جوار یار، انتهای آزادی ست، او حاضر به فدا کردن جان و مال و دارایی اش برای حسین بود پس ترسی از اسارت نداشت. ابن عباس که سخنان حسین را شنید، اجازه رفتن خواست و همانطور که بیرون می آمد زیر لب تکرار کرد: عبدالله بن زبیر از رفتن حسین بسی شاد شود، چون او طالب حکومت بر مردم مکه است و خوب میداند با حضور حسین که نوادهٔ رسول الله است در مکه، هیچ کس با او بیعت نمیکند و چه جشنی بگیرد پسر زبیر... حسین به اهل کاروان اعلام کرد که شب حرکت می کنند و قبل از حرکت جمعیت را جمع کرد و بر بالای منبر رفت و چنین خطبه خواند: الحمدالله، ماشاالله، ولاقوه الا بالله و صلی الله علی رسول الله.. مرگ همچون گردنبد دختران آویزهٔ گلوی فرزندان آدم است، شوق من به دیدار پدرانم چونان شوق یعقوب است به دیدار یوسف، برای من قتلگاهی برگزیده شده است که آن را دیدار خواهم کرد.گویی که گرگان دشت های میان نواویس و کربلا، بند از بندم جدا می سازند و شکم های خالی و گرسنه از پاره های تنم پر می شود، از روز رقم خورده با قلم سرنوشت گریزی نیست، ما خاندان نبوت به خشنودی خداوند خوشنودیم، بر بلای او می شکیبیم و او به ما پاداش شکیبایان را می دهد، خویشاوندان رسول خدا هرگز از وی منحرف نمی شوند و در بهشت بر او‌گرد می آیند تا چشم هایش بدان وسیله روشن گردد و وعده اش به وسیله آنان عملی شود، هر کس در راه ما آماده جانبازی است و آهنگ آرام گرفتن به لقای الهی را دارد، پس با ما بکوچد و من بامدادان آماده حرکتم» و این یعنی اتمام حجت... و این یعنی خبر از شهادت.. و این یعنی انتهای مظلومیت.. و حسین با کاروانی که اکثر آن زنان و‌کودکان بی پناه بودند حرکت کرد، حرکتی که تاریخ را به لرزش درآورد. قیامی برای برپایی امر به معروف و نهی از منکر... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥ماجرای زندگی عجیب‌ترین تجربه‌گری که عباس موزون ۶ سال تلاش کرد که او را به برنامه زندگی پس از زندگی بیاورد ولی نشد. 💥حتما ببینید👌 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا