eitaa logo
🏴 منتظران ظهور 🏴
2.8هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
9.3هزار ویدیو
296 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی وَ یُحیِ الاَرض مِن بَعدِ مَوتِها مدیر: @Montazer_zohorr تا امر فرج شود میسّر بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات🌱🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
❀ 🔆🌹🔆تشرفات 💐🕋💐عنایات_امام_زمان_و_رسوایی_دشمن (قسمت ۱) علامه مجلسی(ره) میگوید: هنگامی که بحرین در تصرف اروپائیان بود، مردی که ناصبی و از دشمنان سرسخت اهلبیت(ع) به شمار میرفت، به عنوان فرماندار دست نشانده بحرین به حکومت رسید، تا به امور و بازسازی های خرابی ناشی از جنگ بپردازد. وزیر مشاور او نیز مردی بود که در دشمنی اهلبیت(ع) از خود او سرسخت تر بود، و با هرموقعیتی که به دست میآورد، سعی در قلع و قمع و شکنجه و آزار دوستداران اهلبیت(ع) می نمود. روزی همین وزیر ناصبی، نزد والی(فرماندار) بحرین رفته اناری را به اونشان میدهد که روی آن بطور برجسته نوشته بود: «لااله الاالله، محمدرسول الله، ابوبکر،عمر،عثمان،و علی،خلفاء رسول الله» وقتی والی نوشته های روی انار را دید ، بدون اینکه حتی احتمال این را بدهد که آن انار ساخته دست بشر باشد، بسیار تعجب کرد و گفت: این نشانه روشن و دلیلی قوی برای اثبات این مطلب است که مذهب شیعیان دروغ و باطل است. نظرت درباره ارائه آن به مردم بحرین چیست؟؟ وزیر گفت: عُمر امیر دراز باد، مردم بحرین بسیار متعصب هستند و هیچ دلیلی را قبول نمیکنند.با این حال بهتر است آنها را حاضر نموده و این انار را به نمایش بگذاریم. اگر آن را به عنوان دلیلی برای ردّ مذهب شیعه قبول کردند و بازگشتند، چه بهتر، خداوند نیز تورا پاداش نیکویی عطا خواهد نمود، واگر نپذیرفته و در گمراهی خود باقی ماندند، آنها را به قبول یکی از این سه راه مخیر کن; یک یا حاضر شوند جزیه دهند که در آن صورت(مانند یهود و نصارا) خار و ذلیل خواهند بود. دو، یا اینکه دلیلی برای ردّ این برهان آشکار بیاورند. سه، یا در نهایت تن به مرگ داده انها را از دم تیغ بگذرانیم و زنان و فرزندان و اموالشان به عنوان اسیر و غنمیت تصاحب کنیم. والی پیشنهاد وزیر را تایید کرد: و علما و بزرگان و نجبا و سادات بحرین را احضار نمود و آن انار را به انان نشان داد و گفت: در صورتی که جوابی درست برای ان نداشته باشید یا کشته شده زنان و اولادتان به اسارت خواهد رفت و اموالتان مصادره خواهد شد، و یا مانند کفار باید در کمال خفت و خواری تن به پرداخت جزیه بدهید. وقتی آنان انار را دیدند رنگشان پرید و زانوهایشان لرزید چون هیچکدامشان قادر به ارائه پاسخی روشن نبودند. رهبرشیعیان بحرین که آن زمان در انجا حضور داشت گفت ; ای امیر! اگر سه روز به ما مهلت دهی ما سعی میکنیم پاسخی که تورا راضی کند،پیدا کنیم و اگر نتوانستیم، هرطور که در مورد ما میخواهی حکم کن.! امیربه ناچار پذیرفت، و آنها مجلس اورا ترک کردند. در حالی که وحشت زده و سرگردان بودند به سرعت مجلسی ترتیب دادند و با یکدیگر به مشورت پرداختند
تا اینکه تصمیم گرفتند گروهی را برای یافتن پاسخ از میان خودشان انتخاب نمایند. ابتدا ده نفر از بهترین و پرهیزگارترین علمای شیعه و سپس از میان آنها سه نفر که بهترین انان بودند انتخاب شدند. تا اینکه هریک به نوبت در یکی از این سه شبی که مهلت داشتند به صحرا رفته به راز و نیاز بپردازند و با استغاثه به محضر امام زمان(عج) و حجت خدا در روی زمین از او بخواهند که راه نجات از این ورطه هولناک را به شیعیان نشان بدهد.و از آنها دست گیری نماید. دوشب گذشت، اما هیچکدام از انها که شب را در صحرا به دعا گریه و استغاثه به درگاه حق تعالی و امام زمان(عج) گذرانده بودند چیزی ندیدند. به همین خاطر نگرانی و التهاب و ترس شیعیان بیشتر شد. نفر سوم که "محمد بن عیسی" نام داشت با سروپای برهنه روی به صحرا نهاد. شبی بسیار تاریک و ظلمانی بود اما او با دلی آگاه و نورانی شروع به دعا و تضرع و توسل به درگاه حق تعالی نمود و نجات مومنین و برطرف شدن این بلای عظیم را درخواست کرد. انتهای شب ، صدای مردی را شنید که میگفت:« ای محمدبن عیسی! با این حال آشفته در دل این شب تاریک و این صحرای برهوت چه میخواهی؟ و چرا به اینجا آمده ای؟ » محمدبن عیسی گفت: ای مرد کاری به من نداشته باش من برای امر مهمی به اینجا امده ام. و ان را تنها به امام و مولای خویش خواهم گفت، که تنها او میتواند مرا نجات دهد و جز او کسی نمیتواند بفریاد من برسد. آن مرد میگوید:«ای محمدبن عیسی! من صاحب الامر هستم حاجتت را بگو.» او در پاسخ میگوید: اگر تو صاحب الامری خود همه را میدانی،و نیازی به شرح من نداری. حضرت(ع) میفرماید:«آری میدانم. بخاطر وحشتی که از آن انار و آنچه که بر روی آن نوشته و تهدیدی که والی نموده است آمده ای.» وقتی محمدبن عیسی این سخن را میشنود بطرف او برمیگردد و میگوید; مولاجان آری. تو خود میدانی که چه بر سر ما امده است تو امام و پناه مایی، و میتوانی ما را رهایی بخشی! حضرت میفرماید ای محمدبن عیسی آن وزیر که لعنت خدا بر او باد در خانه اش درخت اناری دارد که وقتی شکوفه میزد ، قالبی از گل به شکل انار ساخت و آن را دو نیم کرد...
و آن کلمات را که دیدی روی انار نقش برجسته بود، داخل هردو قسمت قالب حک نمود. آنگاه آن را به اناری که هنوز کوچک بود محکم بست. وقتی انار بزرگ و رسیده شد همانطور که دیدی آن کلمات بر روی آن بطور برجسته نقش بسته بود. فردا وقتی به نزد والی رفتید به او بگو جواب را یافته ام اما آن را در خانه وزیر بیان خواهم نمود. وقتی به خانه وزیر رفتی سمت راست حیاط اتاقی را میبینی به والی بگو جواب در ان اتاق است، آنگاه وزیر دستپاچه شده و سعی خواهد نمود که از ورود شما به اتاق جلوگیری کند، اما تو اصرار کن و مواظب هم باش که او را رها ننمایی تا جلوتر از تو وارد اتاق شود. وقتی وارد اتاق شدی طاقچه ای را میبینی که کیسه سفیدی روی آن نهاده شده است، آن را بردار و باز کن خواهی دید که قالبی که او به وسیله آن، این حیله را اجرا نموده است در ان است. آن را مقابل والی بگذار. و آن انار را داخل آن قرار بده(اناری که وزیر ناصبی خودش درست کرده بود منظور آن است) خواهی دید که کاملا منطبق اند. بدین ترتیب موضوع روشن خواهد شد. ای محمدبن عیسی به والی بگو «که ما معجزه دیگری نیز داریم و آن اینکه ، این انار طبیعی نیست . داخل آن انباشته از دود و خاکستر است. اگر میخواهی صحت ادعای من ثابت شود، به وزیر امر کن که آن را بشکند وقتی وزیر انار را بشکند دود و خاکستر آن به هوا برخاسته و بر چهره و ریشش خواهد نشست.» وقتی محمدبن عیسی این سخن را از حضرت شنید بسیار مسرور گشت و در مقابل امام زمان(عج) بخاک افتاده زمین ادب را بوسید و از محضر حضرت امام زمان(عج)مرخص شده و به سرعت به نزد یاران خود بازمیگردد، و مژده احسان مولا را به شیعیان بحرین ابلاغ مینماید. صبح هنگام، همه به اتفاق نزد والی رفته و محمدبن عیسی مو به مو تمام آنچه را که امام فرموده بود اجرا کرد، و همه شاهد اثبات درستی دعوای او و عنایت و تفضل امام(ع) شدند. در این حال، والی رو به محمد بن عیسی نموده و گفت: چه کسی تورا مطلع کرد؟ گفت:امام زمان(عج) والی پرسید: امام زمان(عج) کیست؟ محمدبن عیسی گفت: دوازدهمین امام، حضرت مهدی. آنگاه یک یک امامان را تا امام زمان نام برد. والی که از دیدن این نشانه اشکار منقلب شده بود به محمدبن عیسی گفت: دستت را بمن بده من میگویم;( اشهدان لااله الاالله و اشهد ان محمدعبده و رسوله و ان الخلیفه بعده بلافصل امیرالمومنین علی(ع)) آنگاه به امامت اهلبیت(ع)تا امام زمان اقرار و اعتراف نمود و به مذهب شیعه اثنی و عشری مشرف و به راه راست هدایت گشت. سپس دستور داد تا وزیر را به قتل برسانند، و رسما از مردم بحرین عذرخواهی نمود و از آن هنگام با آنها به نیکی رفتار میکرد. راوی گوید; این قصه در بحرین مشهور است و قبر محمدبن عیسی زیارتگاه شیفتگان اهلبیت(ع) میباشد. منابع بحارالانوارعلامه مجلسی امالی شیخ صدوق اصول کافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 منتظران ظهور 🏴
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_نود_دوم🎬: سه روز از آمدن شراره می گذشت، سه روزی که هیچ کس جرات نزدیک شد
رمان واقعی«تجسم شیطان» 🎬: چند ماه از عقد شراره با سعید می گذشت، عقدی که خیلی بی سرو صدا انجام شد بطوریکه هنوز خبر عقد به گوش روح الله و فاطمه نرسیده بود. فتانه ابتدا بسیار خوشحال بود از این وصلت، چرا که در همان دیدار اول متوجه شده بود که شراره مثل خودش موکل دارد و او میتوانست با کمک شراره تیمی تشکیل دهد که بچه های محمود را به خاک سیاه بنشاند، فتانه کینه ای عجیب از روح الله به دل داشت، اما اینک که چند ماه از عقد سعید و شراره گذشته بود میفهمید که اشتباهی مهلک انجام داده، چرا که شراره موکلی بسیار پرقدرت داشت، موکلی که زورش به موکل فتانه می چربید و سعی در تطمیع سعید نسبت به شراره داشت و قصد داشت سعید نوکری چشم و‌گوش بسته برای شراره شود و این خواستهٔ فتانه نبود، محمود هم که زمان عقد سعید انگار در خواب بود و مخالفتی نکرده بود، حالا انگار از خواب بیدار شده بود و میدید چگونه سعید داماد جمشید گوش بری شده که سالها محمود از او و خانواده اش دوری می کرد و او را حرام خورترین فرد زمین می دانست. شراره به پیشنهاد پدرش، روی مخ سعید رفته بود که از نمایشگاه اتومبیل سهمی هم به جمشید بدهند و سعید که انگار بین نیروهای شیطانی گرفتار شده بود نمی توانست تصمیم درستی بگیرد،از طرفی فتانه شمشیر را از رو بسته بود تا شراره را از اسبی که می تازید پایین کشد اما شراره کسی نبود که به این راحتی ها جا خالی بدهد، پس با کمک قوهٔ شیطانی که در اختیار داشت خواست گوشمالی به سعید دهد که به دنبالش فتانه سرجایش بنشیند، اما کارها طوری پیش رفت که به ضرر همه تمام شد. فتانه مشغول کشیدن نهار بود که در هال باز شد و سعید با چهره ای برافروخته در حالیکه شراره هم به دنبالش روان بود،وارد خانه شد. فتانه جواب سلام سعید را داد و تا چشمش به شراره افتاد گفت: ببینم تو کار از خودت نداری که وقت و بی وقت میری خودت را میچسپونی به این پسر و از کار و زندگی بازش می کنی؟! تو هنوز عقد کرده ای بزار عروسی بگیرین بعد بیا اینجا کنگر بخور و لنگر بنداز.. شراره پررو تر از او خودش را روی مبل انداخت و گفت: فتانه خانم کمتر حرف بزن، غذات را بکش که از گشنگی داریم تلف میشیم،بعدم سعید شوهرمه اگر نمی تونی ببینی که من باهاش هستم لطفا چشمات را ببند و باید به اطلاعتون برسونم که اگر ور دل پسرت هستم برای خرابکاری هایی که هست که انجام میده وگرنه من خودم از خودم یه کار هاای کلاس دارم. فتانه که از حرفهای نیش دار شراره خون خودش را می خورد گفت: واه واه زمانه عوض شده حالا دیگه عروس به مادر شوهر فخر میفروشه و .. سعید که از این کل کل همیشگی خسته شده بود با فریاد گفت: تو رو خداااا بس کنید، من از استرس دارم سکته می کنم شما اومدین معرکه گرفتین؟! فتانه چشمهایش را ریز کرد و گفت: چی شده سعید؟! بازم جمشید اومده نمایشگاه ور دلت و حرف مفت زده؟! سعید سرش را تکان داد و گفت: کاش اینجور بود.. فتانه که گیج شده بود سوالی سعید را نگاهی کرد که شراره قهقه ای ساختگی زد و گفت: نه خیر، کاش حرف پدر منو گوش میکرد که الان میباست رو هوا باشه نه زمین، آقا پسرت گل کاشته..انگار شریکش پول گرفته تا ماشین وارد کنه اما پول های بی زبون را برداشته و غیب شده و از جا بلند شد و به سمت اوپن رفت، تکه ای از کاهوی داخل ظرف سالاد را برداشت و همانطور به نیش می کشید سرش را کنار گوش فتانه اورد و گفت: سرمایه سعید و آقاتون محمووود پَررررر.. فتانه که باورش نمی شد، با دست روی گونه اش زد و به طرف سعید که بی حال روی مبل افتاده بود آمد و شانه های او را در دستش گرفت و گفت: سعید جان! بگو شراره جفنگ میگه..بگو دیگه و سعید آه بلندی کشید و چشمانش را بست.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت https://eitaa.com/montazeraan_zohorr 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
🏴 منتظران ظهور 🏴
🌸🍃🌸🍃 #زندگينامه_شيطان #قسمت_اول شیطان که بود و چگونه به محفل فرشتگان و آسمان راه یافت؟ نام اصلی
🌸🍃🌸🍃 به خاطر عبادتهای زیاد حارث در درگاه خداوند بود که به او مقامی عطا شد همانند فرشتگان و تا جائی بالا رفت که در زمره فرشتگان قرار گرفت. او از این جایگاه به قدری احساس غرور و خود بزرگ بینی میکرد که با خود فکر میکرد: اگر یک روز جایگاه من را به کسی دیگر واگذار کنند من از او اطاعت نمیکنم. در روایت آمده که این امتیاز و افتخار بخاطر آن به او رسید که شش هزار سال خداوند تبارک و تعالی را عبادت و بندگی کرده بود . ابلیس از جنس فرشتگان نبود اما فرشتگان او را فرشته میدانستند و  نمیدانستند او از جنس آنها نیست، ولى خداوند متعال میدانست که چنین نیست. این جریان ادامه یافت تا در جریان سجده بر آدم، راز پنهان ابلیس آشکار گشت. روزی ملائکه در لوح دیدند که به زودی یکی از مقربان درگاه الهی به نفرین ابدی گرفتار خواهد شد... پس از حارث با اصرار خواستند که آنها را دعا کند که هیچ یک از ایشان به این بلا مبتلا نشود. وی در جواب گفت: این قضیه به من و شما مربوط نیست. ملائکه باز اصرار کردند. او نیز دعا کرد و گفت: خدایا! ایشان را ایمن گردان، ولی خودش را به سبب غروری که داشت، فراموش کرد. روزی وی دید بر در بهشت نوشته‌اند: « نزد ما بنده‌ای است که او را به انواع نعمتها، گرامی می‌داشتیم. اما اگر او را به کاری واداریم، سرپیچی می‌کند و به لعنت ابدی گرفتار خواهد شد.» حارث سالها او را لعن می‌کرد ولی نمی‌دانست که در حقیقت دارد خود را لعن می کند! حارث سالها در آن مدت هر جا سجده اى مى کرد و سر بر مى داشت در آن جا نوشته شده بود: لعنه اله على ابلیس - چون اسمش عزازیل بود - نمى دانست که خودش است . وی روزی دید در لوح نوشته است: « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» پرسید: خدایا! این ملعون رانده شده کیست؟ خدای تعالی فرمود: بنده‌ای است که او را به انواع نعمتها مخصوص می‌گرداندم ولی نافرمانی‌ام خواهد کرد و خوار و بدبخت خواهد شد. گفت: او را به من معرفی نما تا هلاکش کنم. فرمود: زود است او را بشناسی. هنوز او تمرد و سرکشی نکرده است، تا مستوجب مجازات باشد. شیطان در میان فرشتگان مشغول عبادت بود تا وقتى که خداوند اراده فرمود براى خود در زمین جانشین خلق فرماید. به ملائکه خطاب نمود که من مى خواهم خلیفه اى در زمین قرار دهم و آنان را از مقصود خود آگاه نمود. در این هنگام ابلیس به وسط زمین آمد و فریاد زد که :اى زمین ! من آمده ام تو را نصیحت کنم ! خداوند اراده کرده از تو پدیده اى به وجود آورد که برترین خلایق باشد و من مى ترسم که خدا را معصیت کند و داخل آتش شود (و در نتیجه تو داخل آتش شوى و بسوزى ) وقتى ملائکه مقرب آمدند از تو خاک بردارند آنها را به خداى بزرگ قسم بده از تو خاک برندارند... ... ١ص١٦٣ ٢٩_٣٠ ٢ https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆متن شبهه : همین الان به عنوان یک ایرانی وصاحب حق اعلام می کنم که به هیچ عنوان راضی نیستم حتی یک ریال از این پول آزاد شده خرج باز سازی امامزاده، یا کشور همسایه، یا فلسطین یابرادران سوریه یا کشور های قحطی زده همسایه شود، برادرانم بی کار،پدران سرزمینم بیمار،فرزندان سرزمینم محتاجترند تا لباس فقر از تن بیرون کنند،وپشت میز همگام با تمام دانش آموزان دنیا درس انسانیت بیاموزند 🔆 پاسخ شبهه : باز یک رخداد سیاسی و پیامهایی با دم خروس اسرائیل!! در پاسخ به نویسنده مطلب فوق باید گفت: ◀️ 1. تو که این پیام را نوشتی ایرانی نیستی. بلکه یا افسر اسرائیلی هست یا مزدور آنها. چرا که این پیام عینا از زبان نخست وزیر رژیم صهیونیستی بارها تکرار شده است. http://yon.ir/0KZR @mobahesegroup ◀️ 2. مبلغ پولهای بلوکه شده ایران که قرار است آزاد شود، ۳۲.۶ میلیارد دلار است که ۴.۵ میلیارد دلار آن سهم دولت و مابقی آن متعلق به بانک مرکزی است که طبق گفته رئیس کل این بانک، 👈در جهت ایجاد تعادل در بازار و حمایت از کارخانجات و تولید و همچنین ثبات در بازار ارز استفاده خواهد شد. http://yon.ir/lp2n ◀️ 3. بازسازی امامزاده ها و مساجد و... اغلب با کمک های مردمی و نذر و نذورات مردم مسلمان ایران انجام می شود🙏 و کمک دولت در این زمینه ناچیز است. حتی در برخی مقاطع، دولت از موقوفات قرض گرفته است. http://yon.ir/S7zE @mobahesegroup ◀️ 4. برخلاف القائات رسانه های ضدانقلاب، کشورمان آنقدر ▪️سیاه و ▪️ویران و همه ▪️بیمار و ▪️گرسنه و ▪️قحطی زده!!! 😐نیستند که نیاز به این همه داشته باشد. علیرغم مشکلات در اشتغال، باید گفت، هر کس اهل کار و کاسبی باشد، کار هم برایش هست. 👍 همه مردم کشور بیمه هستند. کمیته امداد و بهزیستی و ده ها سازمان خیریه، برای فقرای ایران فعالیت میکنند و ضمنا هیچ فقیری هم در ایران، زیر بمب و موشک و گلوله نیست. ◀️ 5. حمایت ما از کشورهای خط مقاومت هم با چنین پولهایی انجام نمیشود، و اگر میشد هم راضی بودیم و هستیم. ✌✌چرا که این حمایت هم بخاطر است، هم بخاطر و هم بخاطر خودمان. آنها در فلسطین و لبنان و سوریه و عراق با دشمنان اسرائیلی و وهابی میجنگند و روزانه شهید میدهند تا ما در اصفهان و تهران و شیراز نجنگیم و در امنیت از هفت دولت، آزاد باشیم!😪 دم خروس 🐔🐔 پیام های ، 👈◀️👈آسمان و ریسمان را به هم بافتن برای دست کشیدن ایران از حمایت از مقاومت بویژه در و لبنان است. 👌 با هشیاری در برابر این پیامها، روشنگری کنیم.👊🙏 https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20397396422660.mp3
28.9M
🔈 🔰 فصل هفتم؛ از مرصاد تا مسکین|جلسه : دوم * محور سوره مبارکه فجر ؛ دلبستگی انسان به دنیا ، طغیان کردن او و نمود آثار عملش در آخرت است. * علت محبت انسان به دنیا از ظاهر بینی اوست. * ریشه طغیان انسان چگونه ایجاد می شود؟ * کار دنیای طاغوت این است که عقل را از کار می اندازد. * بیشترین آمار افسردگی و خودکشی ، کشور های تراز اول در معیار های حیوانی غرب است. * اسم علی ، از اسامی الهی است * مسیر حق (که مسیر قران و اهل بیت علیهم السلام است ) همواره روشن و آشکار است. * حالت اطمینان و اعتماد به خود ، بسیار خطرناک است. * از عجایب این زمان ، پیاده روی ۲۰ میلیونی امام حسین علیه السلام در اربعین است که در قیاس زمانهای گذشته بی سابقه بوده! * علت باز شدن در رحمت الهی در پیاده روی اربعین چیست؟ * روضه اسارت اهل بیت اباعبدالله در شام و خطبه خوانی امام سجاد علیه السلام https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 تقویم شیعه🌹 شمسی: سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲ هجری شمسی میلادی: Tuesday 10 october 2023 قمری: الثلاثاء ۲۴ ربیع الاول ۱۴۴۵ هجری قمری 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 📿 اذکار روز: 👈صد مرتبه یا ارحم الراحمین 👈۹۰۳مرتبه یا قابض بگوید تا به حاجت خود برسد. 🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن ✅ وقایع روز: مناسبت خاصی ثبت نشده است 🗓روز شمار تاریخ: 💐⏳۱۰ روز تا سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام 💐⏳۱۴ روز مانده تا سالروز ولادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام ⬛️⏳۱۶ روز تا سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها(۲۰۱ه ق) 💐⏳۱۶ روز تا سالروز تولد حضرت امام حسن عسگری علیه السلام(۲۳۲ه ق) 💐⏳۴۰ روز مانده تا سالروز ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد عطـر تو به گلهــا هیجان خواهد داد فـــردا کـه بـه آفـاق بپیـچــد نـــورت تکبیــــر تو کعبــه را تکان خواهد داد 🌾خدای مهربانم ! شکرت که فرصتهایی عالی برای تمرکز کردن در کارهایم را دارم... شکرت برای عزت نفسم و رابطه زیبا و پرعشقم با معبودم ... شکرت برای ورودی های زیبا و مثبت ذهنم ... 🌾خدای مهربان ! من به خاطر بدن سالمم از تو سپاسگزارم... از اینکه قلمی برای نوشتن سپاسگزاریهای آرامبخشم دارم سپاسگزارم... 🌾خدایا عاشقانه سپاسگزارم..‌‌.🤲
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: از جمله حقوق فرزند بر پدرش اين سه چيزند: نام نيكو بر او گذارد؛ نوشتن را به وى بياموزد؛ و هنگامى كه بالغ شد، همسرش دهد.✨
1- پيروى از آيات الهى، سبب رشد و تربيت بشر است. 2- لازمه‌ى ربوبيّت و تربيت الهى، نزول دستورات و راهنمايى‌ها و تذكّرات‌است. 3- نتيجه‌ى پيروى از وحى، قرار گرفتن تحت ولايت الهى است و ترك آن، قرار گرفتن تحت ولايت ديگران است. 4- اطاعت و پيروى از ديگران، در حقيقت پذيرش ولايت آنهاست. 5- كسى كه ولايتِ خداى يكتا را نپذيرد، «رَبِّكُمْ» بايد چندين «ولىّ» را از خود راضى كند. 6- پندپذيرى انسان، اندك است.