رمان واقعی«تجسم شیطان۲»
#قسمت_ششم 🎬:
زرقاط با اشاره به کلید برق، چند لامپ با نورهای خیلی ضعیف که بیشتر به چراغ خواب شباهت داشتند را روشن کرد و در این لحظه شراره متوجه زیرزمین بزرگی شد که در انجا بودند، زیر زمینی که کف و دیوارهای آن با سنگ سیاه پوشیده شده بود، فضایی که شباهت به سالنی بزرگ داشت که تک و توک وسیله ای داخلش چیده بودند، چند مبل سیاهرنگ یک نفره و یخچال کوچکی به رنگ سیاه و کمی آنطرف تر دری کوچک که احتمالا سرویس بهداشتی این سالن بود، گویی همه چیز در اینجا میبایست سیاه باشد اما چیزی که توجه شراره را بیشتر از همه به خود جلب کرد، تختخوابی که با پتوی سیاه پوشیده شده بود که درست در وسط این فضا قرار داشت و با کمی دقت می شد فهمید که دایره ای بزرگ با اشکال عجیب و غریب برسنگ های کف زیر زمین نقش بسته بود که این تخت درست وسط دایره قرار داشت و شراره کاملا میفهمید که این دایره با اشکالش طلسمی شیطانی ست.
زرقاط که شراره را محو فضای پیش رویش می دید، خنده بلندی کرد و گفت: چت شده دختر؟! دوباره محو اینجا شدی؟!
شراره لبخندی زد و گفت: این خونه خیلی اسرار آمیزه و هر جاش را که نگاه می کنیم آدم را به نوعی به هیجان میاره
زرقاط به طرف یخچال کوچک رفت و همانطور که بطری نوشیدنی را از داخل یخچال بیرون می اورد به مبل ها اشاره کرد تا شراره بنشیند، شراره روی یکی از مبل ها نشست، زرقاط دو جام کبود رنگ از روی میز عسلی بین دو مبل برداشت و از نوشیدنی دستش داخل جام ها ریخت و گفت: قبل از شروع کار باید چند جام بنوشی،البته لازم نیست من چیزی بخورم اما من برای سلامتی تو فقط یه نصف جام می خورم و با این حرف جام رابه لبهایش نزدیک کرد و یک نفس سرکشید، شراره جام دستش را بالا آورد، از بوی ترشیدگی آن کاملا متوجه شد که نوعی مسکرات است که باید نوشید ، انگار با خوردن نجاسات باید مجلس را شروع می کرد.
جام دوم و سوم هم سر کشید، چشمانش در فضای نیمه تاریک زیر زمین دو دو میزد که زرقاط به طرفش آمد، دست او را گرفت و به سمت تخت برد، شراره روی تخت نشست و زرقاط در کنارش ، دست چپ شراره را در دست گرفت و با ماژیک سیاه رنگی که در دست داشت مشغول کشیدن چیزی روی کف دست شراره شد.
شراره که انگار سرش پر از باد بود و فقط میخواست بخوابد با بی حالی به زرقاط چشم دوخت و با لحن کشداری گفت: چ..چکار میکنی؟! من خوابمه..
زرقاط همانطور که سرش پایین بود گفت: صبر کن الان تموم میشه...
بعد از لحظاتی زرقاط کارش تمام شد نگاهی به شراره که انگار در این عالم نبود انداخت و گفت: کف دستت طلسم استخدام ملکه عینه را کشیدم، تو قرار نیست کار آنچنانی کنی، فقط دستت را مشت کن و زیر سرت بگذار و روی آن بخواب، هر وقت ملکه عینه را حس کردی و پیشت آمد، از پله ها بیا بالا، من توی همون اتاق رؤیایی منتظرت هستم .
زرقاط با زدن این حرف از جایش بلند شد به سمت پله هایی که از آنجا وارد زیر زمین شده بودند رفت و قبل از اینکه بالا برود لامپ های کم سوی زیر زمین را خاموش کرد.
شراره درحالیکه دست مشت شده اش را زیر سرش می گذاشت روی تخت خوابید...خیلی سریع به خواب رفت، به طوریکه بیننده فکر می کرد او مرده است ...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌼🍂🌺🍂🌺🍂🌼
04_1 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-06-23) Mashhade Moghaddas.mp3
30.41M
🔉#از_حیوانیت_تا_حیات
🔰فصل هشتم؛ از فرعون تا مأمون | جلسه چهارم / بخش اول
* فرعون شخص نیست؛ شخصیت است
* ابوجهل؛ شکنجههای فجیع و شهادت خانواده جناب عمار یاسر
* نقش خاص معاویه در قتل اباعبدالله علیهالسلام
* تطبیق عنوان فرعون بر معاویه توسط خود پیامبر اکرم صلاللهعلیهوآله
* تطبیق عنوان مومن آل فرعون بر حبیب بن مظاهر اسدی توسط امام حسین علیهالسلام
* صدق عنوان ابراهیم بر هر کسی که در موقعیت ذبح فرزندش قرار گرفته است.
* تساوی میهمان و میزبان در ایام حج
* معاویة؛ اولین کسی که حاجیان را از ورود به خانه اش منع کرد.
* چرا در قیامت باید به جای ظلمی که به مال فردی شده از اعمال صالحه پرداخت شود؟
* معاویة؛ معکوس کننده تعالیم سلسله انبیاء علیهم اسلام
📚 معرفی کتاب: حدیث معاویة فرعون هذه الامة، حسن بن فرحان مالکی
⏰مدت زمان: ۵۷:۰٨
📆١۴٠٢/٠۶/۲۳
#ابوجهل
#معاویه
#مشهد
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☠️جنایتکاران مهربان🤯
👈مشاهده این کلیپ به تمام مردم عزیز ایران، خصوصا
⬅️خانمهایی که در رعایت حجاب، سهل انگاری میکنند توصیه میشود
📢هر چقدر میتونید، این کلیپ رو منتشر کنید🙏
#نشر_حداکثری
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹🍃#احادیث_قدسی
و چنین فرمود مهربان پروردگار
ای فرزند آدم
حاجت از من میطلبی ولی من برآورده نمیکنم، چرا که به منافع تو آگاهم (و میدانم این را که از من میخواهی ضرر به تو میزند)
سپس تو نسبت به خواستهات اصرار میکنی، در نتیجه آنچه که میخواهی به تو میدهم. آنگاه از همان دادههایم بر معصیت و گناه کمک میجویی.
پس اراده میکنم که آبروی تو را بریزم و تو دست به دعا بلند میکنی و من آبروی تو را حفظ میکنم. چقدر با تو با خوبی برخورد کنم و تو چقدر با بدی و زشتی با من معامله میکنی.
نزدیک است نسبت به تو به گونهای خشمگین شوم که بعد از آن هیچگاه راضی نگردم.
#خدایا_دوستت_دارم
شبـ🌙ـتون مهدوی✨
یا علی مدد.... ✋
در نـمــازشــب 🕊️••
التــمــاس دعــاۍفــــرج 🤲🏻.
┉┉┉•••◂ 𖦹🕊💖🕊𖦹▸•••┉┉┉
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
┉┉┉•••◂ 𖦹🕊💖🕊𖦹▸•••┉┉┉
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
21.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️از هوش مصنوعی خواسته شده با صدا و سبک شهید آوینی این روزهای جنگ اسرائیل با حماس و حمله به فلسطین را روایت کند!
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c