"شباهت به سلیمان (علیه السلام):
سلیمان (علیه السلام)؛ داوود او را جانشین وخلیفه خود قرار داد در حالی که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، که در حدیثی از امام نهم حضرت جواد (علیه السلام) آمده که فرمود: خداوند تبارک وتعالی به داوود وحی فرمود که سلیمان را خلیفه خود سازد، در حالی که کودک بود وچوپانی گوسفندان می کرد. عباد وعلمای بنی اسرائیل این مطلب را انکار کردند، پس خداوند تعالی وحی فرمود: عصاهای آن افراد را بگیرد وعصای سلیمان را نیز بگیر وآن ها را در اتاقی بگذار ودر آن اتاق را به مهر خودشان مهر کن، وچون فردا شود عصای هرکس برگ برآورده ومیوه داده بود او خلیفه است، پس داوود این مطلب را به آنها خبر داد، گفتند: ما راضی وتسلیم شدیم(۵۲۸). قائم (علیه السلام) را خداوند (عزّ وجلّ) خلیفه قرار داد وحال آن که کودکی تقریباً پنج ساله بود، ودر زمان حیات پدرش به سوالات سعد بن عبد الله قمی پاسخ گفت - چنان که گذشت -."
"سلیمان (علیه السلام) گفت: ﴿هب لی ملکا لا ینبغی لأحد من بعدی﴾ (سوره ص: ۳۵) پروردگارا به من ملکی عنایت کن که برای هیچ کس بعد از من شایسته نباشد. از نظر کیفیت وچگونگی، چه این که سلاطین جهان - همان طور که متعارف است حکومتشان آمیخته به جور وفساد است، ولی سلیمان می خواست حکومتش آن طور نباشد، ونیز سلطنت وحکومت پادشاهان وامرای زمین تنها بر انسان ها است ولی حکومت سلیمان بر جن وانس وپرندگان بود. خداوند (عزّ وجلّ) می فرماید: ﴿وحشر لسلیمان جنوده من الجن والانس والطیر فهم یوزعون﴾ (سوره نمل: ۱۷) ولشکریان سلیمان از جن وانس وپرندگان برایش گرد آمدند. قائم (علیه السلام)، خداوند متعال ملک وحکومتی به او عنایت خواهد فرمود که برای احدی از اولین وآخرین - از نظر کمیت وکیفیت - مانندش نبوده. اما کمیت: برای این که آن حضرت شرق وغرب را می گیرد - چنان که در حدیث آمده - واما کیفیت: برای این که محض عدالت وعدالت خالص است، وچون که حکومتش تمام اهل آسمان ها وزمین ها را شامل می گردد،"
"سلیمان (علیه السلام)؛ خداوند باد را در تسخیر او قرار داده بود، خدای (عزّ وجلّ) می فرماید: ﴿فسخرنا له الریح تجری بأمره رخاء حیث أصاب﴾ (سوره ص: ۴۶) پس باد را به تسخیر او در آوردیم تا به نرمی هر کجا خواهد به فرمان او جریان یابد. قائم (علیه السلام) نیز، خداوند بار را در خدمتش قرار می دهد، چنان که در حدیثی که در کمال الدین روایت شده امام صادق (علیه السلام) فرموده: پس خداوند تبارک وتعالی بادی برانگیزد که در هر بیابان ندا کند: این مهدی است که به قضاوت داوود وسلیمان (علیهما السلام) قضاوت می کند وبینه نمی خواهد(۵۲۹).
سلیمان (علیه السلام)؛ مدتی از قومش غایب شد، چنان که رئیس المحدیثین شیخ صدوق در کتاب کمال الدین ضمن حدیثی روایت کرده است. قائم (علیه السلام)، غیبتش طولانی تر از سلیمان است.
سلیمان (علیه السلام)؛ آفتاب برایش بازگشت. قائم (علیه السلام)، آفتاب وماه را می خواند وآن ها او را پاسخ می دهند.
سلیمان (علیه السلام) حشمة الله بوده، قائم (علیه السلام) نیز حشمة الله است.
🔆💫🔆شباهت به آصف (علیه السلام)🍃🌴🍃🌴🍃🌴
💠🔹💠قسمت4⃣6⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆🕋🔆ادیان ابراهیمی وآخرالزمان
👤🎥جناب استادحجت الاسلام امیررضاطاهایی
📡قسمت 1⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بهانه سالگرد شهادت
🎥 سخنرانی بسیار زیبا از شهید مهدی زین الدین| از کجا معلوم امام زمان همینجایی نباشد که ما هستیم...
شهید#مهدی_زین_الدین🕊🌹اللهم صل علي محمدوآل محمدوعجل فرجهم.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🏚 اثری از مشرکین جز اقامتگاهشان نخواهد ماند
✅ از امام باقر (ع) در مورد تفسیر آیه شریفه:
📜 «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّهً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّهً»:
📃 (با همه مشرکان بجنگید، چنانکه آنان همگی با شما میجنگند) (۱)
سؤال کردند، فرمود:
🔸 «هنوز تأویل این آیه نیامده است، هنگامی که قائم ما پس از ما قیام کند، آنانکه زمان او را درک کنند، تأویل این آیه را خواهند دید. که بیتردید آئین محمّد (ص) به هر نقطهای که شب و روز میرسد، خواهد رسید و دیگر اثری از شرک روی زمین نمیماند؛ چنانکه خدای تبارک و تعالی میفرماید:
📜 [فَأَصْبَحُوا لا یُری إِلَّا مَساکِنُهُمْ]
📃 [دیگر نشانی از آنها به جز اقامتگاههایشان دیده نمیشود] (۲)،
🌱 زمین به وسیله مهدی (عج) آباد، خرّم و سرسبز میشود، و به وسیله او چشمهسارها روان گردد، فتنهها و چپاولگریها از بین رود و خیرات و برکات بسیار باشد». (۳)
⬅️ روزگار رهایی، ج۲، ص: ۶۰۳
(۱). توبه: ۳۶.
(۲). احقاف: ۲۵.
(۳). ینابیع المودّه جلد ۳ صفحه ۷۸ و ۱۳۲، الامام المهدی صفحه ۴۱، و ...
🏷 #حدیث #امام_زمان (عج) #ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
شکرانه 44.mp3
8.57M
#شکرانه 44
هر وقت دیدی
غُصه هات دارن زیاد میشن،
و قلبـ💔ـت زیر بار غصه هات لِـه شده؛
یه کم فکـــر کن؛
شاید شکـر نعمتهاتو فراموش کردی!
فقط شکـر، نعمتها رو تثبیت میکنه
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
انسان شناسی 150.mp3
10.69M
#انسان_شناسی ۱۵۰
#سردار_سلیمانی
#استاد_شجاعی
🔺من میخوام حرکتم رو بسمت تکامل انسانی، شروع کنم...
باید از کجا شروع کنم؟
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
توحید مفضل 14.mp3
26.48M
📗کتاب صوتی
پای درس امام صادق(ع)
ترجمه #توحید_مفضل
قسمت 4️⃣1️⃣
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
توحید مفضل 15.mp3
24.63M
📗کتاب صوتی
پای درس امام صادق(ع)
ترجمه #توحید_مفضل
قسمت 5⃣1⃣
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🏴 منتظران ظهور 🏴
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» #قسمت_بیستم_نهم 🎬: روزی سرنوشت ساز بود، هم برای شراره و هم روح الله و فاطمه
رمان واقعی«تجسم شیطان۲»
#قسمت_سی 🎬:
شراره طبق نقشه قبلی می خواست شماره روح الله را بگیرد و به طریقی که از ترفندهای شیطانی او بود، فاطمه را داخل دادگاه بکشاند و در یک لحظه حسین را برباید و برود، هنوز شماره نگرفته بود که متوجه شد عباس به سمت مغازه ای کمی دورتر از فضای سبز که از قضا شراره همانجا ماشینش را پارک کرده بود رفت، یک لحظه فکری جدید از ذهنش گذشت، بله بهترین کار همین بود، او می خواست جگری از روح الله و فاطمه بسوزاند، پس با ربودن عباس بهتر به آن خواسته اش میرسید.
نگاهی انداخت به سمت عباس که هنوز از خیابان رد نشده بود و بعد خیره شد به حرکات فاطمه، فاطمه غرق حسین بود و حواسش بیشتر به سمت در دادگاه بود و اصلا متوجه عباس نبود.
شراره چادرش را زیر بغل هایش جمع کرد تا سرعت قدم هایش را نگیرد و با شتاب خود را به آن طرف خیابان رساند.
عباس جلوی در مغازه بود، شراره خودش را به او رساند و با لحنی مهربان رو به اوگفت: خوبی خاله؟!
عباس با دیدن شراره انگار کمی ترسیده بود، عقب عقب رفت تا پشتش به در شیشه ای مغازه خورد و نگاهی از آن فاصله به مادرش که اصلا رویش به آن سمت نبود انداخت و با لکنت گفت:چ...چ...چکار من داری؟!
شراره جلو رفت وهمانطور که گونهٔ نرم و تپل عباس را نوازش می کرد گفت: چرا از من میترسی؟! یعنی من اینقدر ترسناکم؟! آخه پدر و مادرت چی از من تو گوش توخوندن که...
عباس آب دهانش را قورت داد و وسط حرف او پرید وگفت: به من دست نزن، چیکار داری؟! برو تو دادگاه بابام اونجاست..
شراره همانطور که هنوز لبخند کمرنگی روی صورتش نشسته بود گفت: کاری ندارم یه پیغام با یه بسته برا بابات دارم، از قول من بهش بگوکه من دیگه کاری به زندگی شماها ندارم، میخوام یه جایی برم که هیچ کس نباشه، می دونی من دارم میمیرم، مریضم...
و چند لحظه صبر کرد تا اثر حرفش را ببیند و بعد که حس کرد عباس کمی نرم شده با اشاره به ماشینش، ادامه داد: یک سری وسائل هست من گذاشتم توی کارتون صندلی عقب ماشین ، مال بابات هست، سنگینه بیا بردار ببر و پیغام منم بهش برسون..
عباس ناباورانه به شراره نگاهی انداخت و شراره زیر لب وردی خواند
عباس بی صدا به سمت ماشین شراره رفت، در عقب ماشین را باز کرد و در همین حین دستان شراره با دستمالی سفید جلوی دهان و بینی اش قرار گرفت و او چشمانش سیاهی رفت و چیزی از دور و برش نفهمید..
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید👌
مثال های ظریف امام صادق علیه السلام
#توحید_مفضل
#استاد_رحیم_پور_ازغدی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
◼️🍃◼️🍃◼️🍃
#شهادت_حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
*فرا رسیدن سالروز شهادت مظلومانۀ أمّأبیها، بنت رسولٱللّٰه، زوجة ولیّٱللّٰه، أمّٱلأئمّة، حضرت سیّدةٱلنّساء فاطمةٱلزّهراء صلواتٱللّٰه علیها را به حضرت ولیّعصر عجّلٱللّٰه تعالیٰ فرجهُ ٱلشّریف، شیعیان و موالیان حضرتش تسلیت و تعزیت عرض میکنیم.*
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c