"در امالی شیخ صدوق وبحار از امام صادق آمده که فرمود: چون روز قیامت شود خداوند اولین وآخرین را بر پهنه دشتی جمع گرداند، پس تاریکی شدیدی آنان را فرا می گیرد، ایشان به درگاه خداوند ضجه وناله می زنند ومی گویند: پروردگارا! این تاریکی را از ما دور گردان. پس عده ای می آیند که نور پیشاپیش آنان در حرکت است وزمین قیامت را روشن نموده است. اهل قیامت می گویند: اینان پیغمبران هستند. پس ندا از سوی خداوند می رسد که: اینان پیغمبر نیستند.
اهل جمع می گویند: پس این ها فرشتگان هستند. ندا از سوی خداوند می آید: این ها فرشتگان نیستند.
می گویند: پس ایشان شهدا هستند. از سوی خداوند ندا می رسد: ایشان شهدا نیستند.
می گویند: این ها کیستند؟ ندا می آید که از خوشان بپرسید کیستند. اهل جمع از آنان می پرسند: شما کیستید؟
می گویند: ما علویان هستیم، ما ذریه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می باشیم. ما فرزندان علی ولی خدا هستیم. ماییم که به گرامی داشت پروردگار اختصاص یافته ایم، ایمن وبااطمینان هستیم. پس به آنان از سوی پروردگار (عزّ وجلّ) ندا می رسد که: دوستان ومحبان وپیروانتان را شفاعت کنید. آن گاه شفاعت می نمایند(۷۴۹)."
"از جمله شفیعان، مؤمنین هستند که بعضی دلایل آن پیش تر گذشت، بعد از این نیز بعضی دلایل خواهد آمد. همچنین در بحار از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت آمده فرمود: فقرای از شیعیان علی وخاندان علی (علیه السلام) را پس از او سبک مشمارید که هر یک از آنان عده ای همچون قبایل ربیعه ومضر را شفاعت می کنند(۷۵۰).
و از جمله شفیعان، علمای عامل می باشند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: چون روز قیامت شود خداوند عالم وعابد را برانگیزد، پس هنگامی که در پیشگاه خداوند (عزّ وجلّ) می ایستند، به عابد گفته می شود، به سوی (رحمت) خدا روان شود. وبه عالم می گویند: بایست وبرای مردم شفاعت کن به پاداش این که آنان را نیکو تربیت کردی(۷۵۱).
و از جمله شفیعان، زائران قبر امام حسین (علیه السلام) هستند.
در خصائص الحسین وغیز آن از سیف تمار از حضرت صادق (علیه السلام) آمده که فرمود: زیارت کننده قبر حسین (علیه السلام) روز قیامت برای صد هزار مرد شفاعت داده می شود که همه آنان آتش (دوزخ) واجب بوده است."
در بحار از حضرت ابی عبد الله صادق (علیه السلام) آمده که فرمود: روز قیامت آواز دهنده ای ندا می کند: شیعیان آل محمد (علیه السلام) کجایند؟ پس عده ای که جز خدا کسی شمارششان نتواند کرد بپاخیزند ودر یک سمت قرار می گیرند، آن گاه منادی ندا می کند: زوار قبر حسین (علیه السلام) کجایند؟ عده بسیاری بپاخیزند. به آنان گفته می شود: دست هرکه را دوست دارید بگیرید وآن ها را به بهشت ببرید. پس هر کدام دست هرکه را که دوست دارد می گیرد به طوری که شخصی به یکی از ایشان می گوید: فلانی! آیا مرا نمی شناسی من همانم که فلان روز وفلان جا به احترام تو از جای برخاستم. پس او را داخل بهشت می نماید واز این کار جلوگیری نمی شود(۷۵۲).
چهارم - چه کسانی مستحق شفاعتند؟ بدان که - خداوند شفاعت شافعان را به من وتو روزی گرداند - جز اهل ایمان کسی شایستگی واستحقاق شفاعت ندارد، چنان که خداوند متعال می فرماید: ﴿لا یشفعون الا لمن ارتضی﴾ (سوره انبیاء: ۲۸)؛ شفاعت نمی کنند مگر برای آن که خدا پسندد. که در تفسیر البرهان وغیر آن از امام کاظم وامام رضا (علیه السلام) آمده: یعنی شفاعت نکنند مگر برای آن که خداوند دینش را پسندیده است(۷۵۳).
"اضافه بر این که خلاف این مطلب را در بین علمای امامیه ندیده ام، روایاتی نیز بر آن دلالت دارد:
در بحار از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: مؤمن برای رفیق خودش شفاعت می کند، مگر این که ناصبی باشد، که اگر هر پیامبر مرسل وفرشته مقرب برای یک نفر ناصبی شفاعت کنند شفاعت داده نمی شوند(۷۵۴).
و در حدیث دیگری از آن حضرت است: همسایه برای همسایه اش ودوست برای دوستش شفاعت می کند، وچنانچه فرشتگان مقرب وپیامبران مرسل در حق یک ناصبی شفاعت کنند شفاعتشان پذیرفته نیست(۷۵۵).
و در تفسیر علی بن ابراهیم قمی از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه شریفه: ﴿لا یملکون الشفاعه الا من اتخذ عند الرحمن عهدا﴾ (سوره مریم: ۸۷).
شفاعت ندارند مگر آن که نزد پروردگار رحمان پیمانی بسته باشد. فرمود: شفاعتشان پذیرفته نیست وشفاعت نمی شود برای آن ها، وشفاعت نمی کنند مگر برای کسی که نزد خداوند پیمانی بسته می باشد، مگر برای کسی که به جهت ولایت امیر مؤمنان علی وامامان بعد از او (علیه السلام) اجازه داده شود، که پیمان نزد خداوند همین است...(۷۵۶)."
"پر واضح است که مؤمنین دو دسته هستند: یکی صالحان واطاعت کنندگان ودیگر معصیت کاران. حال این سؤال پیش می آید که آیا شفاعت شامل حال نیکوکاران ومعصیت کاران دارد؟ چند قول است، وحق همان قول اول است، یعنی شمول وفراگیری شفاعت نسبت به هر دو طایفه نیکوکاران هر دو می شود شفاعت موجب زیاد شدن ثواب وبالا رفتن درجات است ونسبت به معصیت کاران، مایه رهایی از عقوبت ودفع ضررها یا به اضافه رستگاری به منافع. دلیل بر این - گذشته از آن که شفاعت بر هر دو نوع صادق است - چند روایت است از جمله:
۱ - ثقة الاسلام کلینی در اصول کافی ضمن خدیثی طولانی از امام محمد باقر (علیه السلام) آورده که فرمود: قرآن صاحب خود را به پیشگاه پروردگار متعال می برد ومی گوید: پروردگارا! بنده تو است، وتو بهتر از همه علم به او داری، او پیوسته مرا مواظبت می کرد، به خاطر من دشمنی می نمود، ودر راه من دوست می داشت، ودر راه من دشمنی می ورزید. پس خداوند (عزّ وجلّ) می فرماید: بنده مرا به بهشت وارد کنید واز جامه های بهشت بر او بپوشانید، وتاجی بر سرش قرار دهید، هنگامی که این امور را برایش فراهم سازند بر قرآن عرضه شود، به قرآن می گویند: آیا راضی شدی به آنچه نسبت به دوستت انجام شد؟ می گوید: پروردگارا من این را برای او اندک می بینم، پس تمام خیز او را فزونی بخش."
"آن گاه خداوند (عزّ وجلّ) می فرماید: به عزت وجلالم سوگند که امروز پنج چیز - بافزونی - برای او وکسانی که در مرتبه او هستند هدیه می کنم: اینان جوانانی باشند که پیر نشوند وسالم بمانند که بیمار نگردند، وبی نیازانی که فقیر نشوند، وخوشحالانی که محزون نگردند، وزندگانی که هیچ نمیرند. سپس امام باقر (علیه السلام) این آیه را تلاوت کرد: ﴿لا یذوقون فیها الموت الا الموته الاولی﴾ (سوره دخان: ۵۶)؛ وجز آن مرگ نخستین دیگر هیچ طعم مرگ را نچشند. این حدیث در وقوع شفاعت با درخواست برداشتن عقاب وفزونی ثواب، نص است (که تأویل وتوجیه در آن راه ندارد).
۲ - از روایت ابو ایمن - که در نکته دوم گذشت که: هیچ کس از اولین وآخرین نیست مگر این که روز قیامت شفاعت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) است - نیز این استفاده می شود که همه مؤمنین - حتی اطاعت کنندگان - بلکه پیغمبران گذشته وصالحان از امت های پیشین نیز محتاج به شفاعت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می باشند، چون عبارت حدیث عام است وهمه را شامل می شود. البته معلوم است که نیاز صلحا به شفاعت آن حضرت نه برای برداشته شدن عذاب است چون زمینه وجایی برای عذاب آنان نیست، بلکه این شفاعت برای بالا رفتن درجات وفزونی عنایات است.
در تقویت این روایت، خبری است که در بحار از امام صادق (علیه السلام) آمده که فرمود: هیچ احدی از اولین وآخرین نیست مگر این که روز قیامت، محتاج شفاعت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) است(۷۵۷)🤲اللهم اللهم ارزقنا🌷🔆🌷🔆🌷🔆🌷
🔹🔷🔶قسمت 0⃣9⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دیگر مرا ام البنین نخوانید ..
⭕️ نوحه قدیمی از مرحوم کوثری در رثای حضرت ام البنین سلام الله علیها در حضور امام خمینی رحمت الله علیه
🏴https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
افزایش رزق و روزی در قرآن
☘ شکرگزاری
«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ.»؛
«ﻭ [ ﻧﻴﺰ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻋﻠﺎم ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ ، ﻗﻄﻌﺎً [ ﻧﻌﻤﺖِ ] ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻰﺍﻓﺰﺍﻳﻢ. سوره ابراهیم، آیه ٧
✨🍃✨🌺
☘تلاش
«هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ.»؛
🍃«ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍم ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺑﺮ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺐ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﻭﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ.»
سوره ملک، آیه ۱۵
#تلنگر
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
شکر در سختی ها 11.mp3
4.87M
#شکر_در_سختی_ها 11
اهلِ شکر ازحوادث آینده نمی ترسند!
به وعده خدا ایمان دارند؛
🌸انّ معَ العُسرِ یُسرا
حتماً همراه هرسختی، آسانی است!
فقط کافیه:
خیری که پشت هر سختی هست،
رو ببینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
صوت شنیدنی ۱۲ دقیقه داستان حضرت ام البنین سلام الله علیها حاج آقا دارستانی https://eitaa.com/joi
↴
#آهای_خانوم_خونه
#آهای_آقای_خونه
زندگیِ بهتر یعنی
خانم و آقا انقد با هم خوب باشن
و
مرد به زن "محبت"کنه
و
زن از مردش"اطاعت"کنه
که خدا ،عمر حضرت نوح بهشون بده
#همسرانه
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن باید ناز کنه تا مرد بیاد خواستگاریش
نه اینکه توی خیابون و فضای مجازی
دنبال شوهر بگرده...😏
#استاد_دانشمند
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
❤️ﺗﻘﺪﯾﻢ به زنـــان ایران زمین❤️
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﺎﺯ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﺳﺠﻮﺩ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﺑﻐﻞ ﺁﺳﻮﺩﮔﯽ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﭘﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﺪﯾﻪ ﯼ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺪﻡ ﻭ ﯾﮏ ﻫﻢ ﺻﺪﺍ
⊰⃟𖠇🌹࿐ྀུ🌹༅࿇༅═┅─
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺸﻖ ﻭ ﻫﺴﺘﯽ؛ ﺯﻧﺪﮔﯽ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺎﯾﻨﺪﮔﯽ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻟﻄﯿﻒ؛ ﻓﺼﻞ ﺑﻬﺎﺭ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻻﻟﻪ ﺯﺍﺭ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺎﺷﻘﯽ؛ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﯽ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﮔﯽ
⊰⃟𖠇🌹࿐ྀུ🌹༅࿇༅═┅─
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺎﻃﻔﻪ؛ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻭﻓﺎ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﻌﺪﻥ ﻧﻮﺭ ﻭ ﺻﻔﺎ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺭﺍﺯ؛ ﻣﺤﺮﻡ؛ ﯾﮏ ﺭﻓﯿﻖ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﺎﺭ ﯾﮑﺪﻝ؛ ﯾﮏ ﺷﻔﯿﻖ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺮﺩ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺪﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺭﺩ
⊰⃟𖠇🌹࿐ྀུ🌹༅࿇༅═┅─
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺣﺲ ﺧﻮﺵ؛ ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺐ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻮﺳﺘﺎﻧﯽ ﭘﺮ ﻧﺼﯿﺐ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﺎﻏﻬﺎﯼ ﺁﺭﺯﻭ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺟﺪﺍ
⊰⃟𖠇🌹࿐ྀུ🌹༅࿇༅═┅─
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺷﻔﯿﻖ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﯾﺎﺭ ﻭ ﺭﻓﯿﻖ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﻧﻮﺭﻫﺎ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺳﺎﺯ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺟﺎﻥ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﺮﻫﻢ ﻫﺮ ﺧﺴﺘﮕﯽ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻭﺍﺑستگی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
362695_812.mp3
1.79M
زيارتنامه خانم ام البنين
أَشْهَدُ أن لا إله إلا الله وحده لا شريكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُتَدَا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ السّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ الله السّلامُ عَلَيْكَ يا أمير المؤمنين السّلامُ عَلَيْكِ يا فاطمة الزهراء سَيْدَةَ نِسَاء العالمينَ السَّلام عَلَى الحسن والحسين سيده شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السّلامُ عَلَيْكِ يا زوجة وحتى سُول اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يا عزيزة الزهراء السلام عَلَيْكِ يا أم البدو والسواطع يا فاطمة بنت حزام الكلابية المكناة به أمر البنين ورحمة الله وبركاته ، أَشْهَدُ اللهَ وَرَسُولَهُ أَنكِ جاهات | في سبيل اللهِ إِذْ ضَخَيتِ بِأَوَلا دِل دُونَ الحُسَيْنِ ابْنِ بِنْتِ سُول الله و عَبدَتِ الله مُخلصة له الدين بولايكِ لِلائمة المعصومينَ وَصَت على تلك الرزية العظيمَةِ وَاحْتَسَبْتِ ذَلِكَ عِندَ اللهِ رَبِّ الْعالَمينَ وازرت الإمام على بن ابي طالب عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الحَنِ وَالشَّدائِدِ والمصائب وكنت في قمة الطاعَةِ وَالْوَفَاءِ وَأَنَّكِ أَحْسَنُ الكفالة
*زيارةحضرت ام البنين(عليها السلام)*
السَّلامُ عَلَيكِ يَازَوجَةَ وَصِيِّ رَسَولِ الله، السَّلامُ عَلَيكِ يَا عَزِيزَةَ الزَّهرَاءِ عَلَيهَا السَّلام، السَّلامُ عَلَيكِ يَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع فَاطِمَةَ بِنت حزَام الكلابيّة، المُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِين وَبَاب الحَوَائِج، أُشهِدُ اللهَ وَرَسُولهُ أَنَّكِ جَاهَدتِ في سَبِيلِ اللهِ، إِذ ضَحّيتِ بِأَولَادَكِ دُونَ الحُسَين بنَ بِنتِ رَسُولِ الله، وَعَبَدتِ اللهَ مُخلِصَةً لَهُ الدِّين بِولائكِ لِلأَئِمَّةِ المَعصُومِين عَلَيهمُ السَّلام، وَصَبَرتِ عَلَى تِلكَ الرَزيَّةِ العَظِيمَةِ، وَاحتَسَبتِ ذَلِكَ عِندَ الله رَبّ العَالَمين، وَآزَرتِ الإمَامَ عَليَّاً في المِحَنِ وَالشَّدَائِدِ وَالمَصَائِب، وَكُنتِ في قِمَّةِ الطَّاعَةِ وَالوَفَاء، وَأنَّكِ أَحسَنتِ الكَفَالَة وَأَدَّيتِ الأَمَانَة الكُبرى في حِفظِ وَديعَتَي الزَّهرَاء البَتُول الحَسَنِ وَالحُسَينِ وَبَالَغتِ وَآثَرتِ وَرَعَيتِ حُجَجَ اللهِ المَيَامِين، وَرَغبتِ في صِلَةِ أَبنَاء رَسُولِ رَبِّ العَالَمين، عَارِفَةً بِحَقِّهِم، مُؤمِنَةً بِصِدقِهِم، مُشفِقَةً عَلَيهِم، مُؤثِرَةً هَوَاهُم وَحُبَّهُم عَلَى أَولَادكِ السُّعَدَاء، فَسَلامُ اللهِ عَلَيكِ يَا سَيِّدَتي يَا أُمَّ البَنِين مَا دَجَى الَّليلُ وَغَسَق، وَأَضَاءَ النَّهَارُ وَأَشرَق، وَسَقَاكِ الله مِن رَحِيقٍ مَختُومٍ، يَومَ لايَنفَعُ مَالٌ وَلابَنُون، فَصِرتِ قدوَةً لِلمُؤمِنَاتِ الصَّالِحَاتِ، لأَنَّكِ كَرِيمَة الخَلائِق، عَالِمَةً مُعَلَّمَةً، نَقيَّةً زَكِيَّةً، فَرَضِيَ اللهُ عَنكِ وَأَرضَاكِ، وَلَقَد أَعطَاكِ اللهُ مِن الكَرَامَات البَاهِرَات، حَتَّى أَصبَحتِ بِطَاعَتكِ لله وَلِوَصيِّ الأَوصِيَاء وَحُبّك لِسَيِّدَة النِّسَاء الزَّهرَاءِ، وَفِدَائكِ أَولادكِ الأَربَعَة لِسَيِّدِ الشُّهَدَاء بَابَاً لِلحَوَائِج، فاشفَعِي لِي عِندَ الله بِغُفرَانِ ذُنُوبِي وَكَشفِ ضُرِّي وَقَضَاءِ حَوَائِجِي، فَإنَّ لَكِ عِندَ اللهِ شَأنَاً وَجَاهَاً مَحمُودَاً، وَالسَّلامُ عَلَى أَولَادكِ الشُّهَدَاء، العَبَّاس قَمَرُ بَنِي هَاشِم وبَاب الحَوَائِج، وَعَبد الله وَعُثمَان وَجَعفَر، الَّذِينَ استُشهِدُوا في نُصرَةِ الحُسَينِ بِكَربَلاء، وَالسَّلامُ عَلَى ابنَتكِ الدُّرَّة الزَّاهِرَة الطَّاهِرَة الرَّضيَّة خَدِيجَة، فَجَزَاكِ اللهُ وَجزَاهُم الله جَنَّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهَارُ خَالِدِينَ فيهَا، اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
*اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه سلام الله علیها و زینب کبری سلام الله* .
🌹 منتظران ظهور 🌹
سامری در فیسبوک #قسمت_ششم 🎬: دو مرد بی توجه به سوالات پی در پی احمد، او را میزدند، با هر ضربه هزارا
سامری در فیسبوک
#قسمت_هفتم 🎬:
احمد با حرکاتی کند و دردی که در بدنش پیچیده بود خودش را به سمت دیوار سنگی و نمور پشت سرش کشاند و به صورت نیم خیز به دیوار تکیه داد.
چشمانش را باز کرد و خیره به تاریکی پیش رویش شد تا چشمانش به تاریکی عادت کند و بعد مشغول دید زدن اطرافش شد، اما در اتاقی که کمی از قبر وسیع تر بود چیزی برای دیدن و آنالیز پیدا نکرد، پس ناخن های کشیده و استخوانی اش را بالا آورد، نمی دانست چشمانش مشکل پیدا کرده یا واقعا زیر انگشتانش اینچنین خون مرده شده..
احمد خودش را به سمت میله های آهنین کنار دیوار کشاند و همانطور که میله ها را با دو دست محکم چسپیده بود، فریاد زد: من تشنه ام گرسنه ام، هیچ کس اینجا نیست؟! اصلا مرا برای چه به اینجا آوردید؟! شما مگه مسلمان نیستید،اصلا به هر دینی هستید، من آدمم، انسانم...
در همین حین صدای قدم های محکمی که انگار به او نزدیک می شد در فضا پیچید و قبل از آنکه جمله احمد همبوشی کامل شود، کلیدی در قفل در میله ای پیچید و در باز شد.
زندانبان سر شانهٔ لباس او را گرفت و همانطور که او را به دنبال خودش می کشید گفت: پاشو خودت را تکون بده، دنبال من بیا..
احمد دست زندانبان را گرفت و از جا بلند شد و همانطور با کمری خمیده طوری قدم برمیداشت که از مرد جلویش که نمی دانست کیست عقب نیافتد، به دنبال او راه افتاد.
از چندین راه پله مارپیچ بالا رفتند، حالا او می دانست در جایی زیر زمین زندان شده و در حال رفتن، سلول هایی را میدید که مشخص بود افرادی هم آنجا در انتظار آزادی اند، احمد فقط صدای نفس کشیدن آنها را می شنید و در تاریکی قیر گونه زندان، چیزی قابل دیدن نبود.
بالاخره بعد از آخرین پیچ پله ها، اشعه هایی که از پنجره بالای در زندان به داخل میتابید، نوید هوای آزاد را می داد.
احمد به دنبال آن مرد که حالا در روشنایی خورشید او را به خوبی میدید، جلو می رفت و به محض اینکه پایش را از در اصلی زندان بیرون گذاشت، برخورد اولین اشعه خورشید با چشمانش حس ناخوشایندی در وجودش ریخت اما گرمای خورشید به جانش نشست.
از حیاطی که پر از سنگریزه بود، گذشتند و داخل ساختمانی شدند که راهرویی دراز با اتاق هایی در دو طرفش بود.
مرد پیش رو که لباس خاکی رنگ نگهبانی به تن داشت با قدی کوتاه و هیکلی گوشالود، جلوی یکی از درها ایستاد، تقه ای به در زد و سپس در باز شد.
مرد،کمی خودش را عقب کشید و با یک فشار احمد را به داخل اتاق هل داد.
احمد تلو تلو خوران جلو رفت، در پشت سرش بسته شد، پیش رویش مردی با چشم های درشت و ابروهای پر و کشیده و صورتی سبزه که موهای جوگندمی اش نشان از میانسال بودن او میداد، به احمد چشم دوخته بود.
با ورود احمد،مرد از جا بلند شد و تازه احمد متوجه قد بلند و هیکل رشید او شد، هیکلی ترسناک که می توانست باعث هراس هر کسی شود، احمد با دیدن او لرزی در بدنش افتاد و نگاه نافذ و خشمگین مرد این ترس را بیشتر و بیشتر می کرد.
مرد، چرخی دور احمد زد و سپس صندلی فلزی که کلاهی آهنی متصل به چندین سیم رنگی روی دسته اش بود را به احمد نشان داد و گفت: روی اون صندلی بنشین
صدای مرد،ترسناک تر از هیکلش بود و عجیب اینکه لهجه عربی اش اصلا به اهالی عراق نمی خورد.
احمد به سختی آب دهانش را قورت داد و بدون اینکه جرأت کند حرفی بزند روی صندلی نشست.
مرد به طرف او آمد و کلاه آهنی را روی سر احمد گذاشت و حالا احمد می فهمید قرار است چه بلایی سرش بیاید،انگار آن کتک ها پیش زمینه ای برای این شکنجه های مهلک بود.
مرد دوشاخه ای را که به کلاه وصل بود به دست گرفت و به طرف پریز برق رفت و قبل از اینکه دوشاخه را به برق متصل کند، صدای لرزان احمد که مثل نالهٔ ضعیف گربه ای ترسان بود از گلویش خارج شد: تو را به خدا، تو را به پیر و به پیغمبر قسم میدم، بگین من چه گناهی کردم؟! اصلا چه غلطی کردم، بگین تا دیگه نکنم،لازم نیست اینهمه شکنجه بدین...
مرد روی پاشنه پایش چرخید به طرف احمد برگشت و همانطور که با دو شاخه روی شانه او میزد گفت: گناه تو این هست مسلمانی...شیعه ای...فهمیدی؟!
احمد که چشمانش به دهان گشاد و گوشت آلود مرد خیره مانده بود با هیجانی در صدایش گفت:خ....خوب اینو زودتر می گفتین... م..من غلط کردم مسلمانم، من مسیحی ام، یهودی ام، بی دینم... اصلا...اصلا به هر دین و مذهبی که شما بخوایین هستم..
ادامه دارد..
📝ط_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞