eitaa logo
منتظران نور
2.6هزار دنبال‌کننده
58.2هزار عکس
57.6هزار ویدیو
264 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین طاهریخانوم رقیه.mp3
زمان: حجم: 9.9M
دورِ حرمت پُر شده از بنی امیه آی خانوم رقیه آی خانوم رقیـــه‌ۜ 💔 🎶
حسین ستودهمن حالم خرابه خراب بشه خرابه.mp3
زمان: حجم: 8M
من حالم خرابه خراب بشه خرابه روزاشم شبیه شباش پر از عذابه دختر غیر باباش رو پای کی بخوابه غلاف نخورده بازو این اثر طنابه 🎙
محمد حسین حدادیاننماهنگ حرم رقیه.mp3
زمان: حجم: 3.82M
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است تنها حرمی که روضه خون نمیخواهد حرم رقیه است 🎙
⚫️ شهادت غریبانه‌ی حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها در تاریکیِ خرابه‌های شام، صدای ناله‌ای از جگر خونین برخاست: «پدر... پدر کجاست؟» عمه‌اش آغوشش را تنگ کرد و با چشمانی اشکبار پاسخ داد: «فرزندم... او به سفری دور رفته...» رقیه (س)، با دلِ بی‌قرار، در گوشه‌ای از آن ویرانه زانوی غم بغل گرفت و به خواب رفت... اما ناگهان از خواب پرید و باز فریاد زد: «پدر را می‌خواهم! چرا صدایم را نمی‌شنود؟!» صدای گریه‌اش چنان بلند شد که همه‌ی اسیران را به شیون واداشت... یزیدِ سنگدل، وقتی از ماجرا باخبر شد، دستور داد سر بریده‌ی امام حسین علیه‌السلام را نزد او ببرند... وقتی سرِ پدر را پیش رویش گذاشتند، رقیه(س) با چشمانی معصوم پرسید: «این سرِ کیست؟» «سرِ پدرت است...» ناگهان، آن کودکِ یتیم، سرِ خونین پدر را به سینه چسباند... بر پیشانی‌اش بوسه زد و با صدایی لرزان گفت: «پدر جان! چه کسی صورت تو را به خونت رنگین کرد؟ چه کسی گردنت را برید و مرا یتیم گذاشت؟...» سپس، لب‌های کوچکش را بر لب‌های پدر گذاشت... و در حالی که اشک‌هایش مانند باران بر گونه‌های پدر می‌ریخت، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد... (س)
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منکر فضائلت هستند با بنی امیه همدستند همه جا بازه تو شهر اما حرم رقیه رو بستند 🆕 📺 تا 🏴 🎙 (س)💔
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نماهنگ پرچم حرم - حدادیان.mp3
زمان: حجم: 4.2M
منکر فضائلت هستند با بنی امیه همدستند همه جا بازه تو شهر اما حرم رقیه رو بستند 🆕 🔊 تا 🏴 🎙 (س)💔
محمدحسین حدادیانParchameHaram-Haddadian-(TagEdited).mp3
زمان: حجم: 2.54M
🎙 مداحی استودیویی | پرچم حرم 🎤 با نوای کربلایی محمدحسین حدادیان ✅ ویژه 📍
15.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواب نمیرم بی لالایی اصلا معلومه کجایی؟ باشه تو هر جور راحتی دق می‌کنم من بابایی 📺 🌟 (س)💔 🎙
⚫️ شهادت غریبانه‌ی حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها در تاریکیِ خرابه‌های شام، صدای ناله‌ای از جگر خونین برخاست: «پدر... پدر کجاست؟» عمه‌اش آغوشش را تنگ کرد و با چشمانی اشکبار پاسخ داد: «فرزندم... او به سفری دور رفته...» رقیه (س)، با دلِ بی‌قرار، در گوشه‌ای از آن ویرانه زانوی غم بغل گرفت و به خواب رفت... اما ناگهان از خواب پرید و باز فریاد زد: «پدر را می‌خواهم! چرا صدایم را نمی‌شنود؟!» صدای گریه‌اش چنان بلند شد که همه‌ی اسیران را به شیون واداشت... یزیدِ سنگدل، وقتی از ماجرا باخبر شد، دستور داد سر بریده‌ی امام حسین علیه‌السلام را نزد او ببرند... وقتی سرِ پدر را پیش رویش گذاشتند، رقیه(س) با چشمانی معصوم پرسید: «این سرِ کیست؟» «سرِ پدرت است...» ناگهان، آن کودکِ یتیم، سرِ خونین پدر را به سینه چسباند... بر پیشانی‌اش بوسه زد و با صدایی لرزان گفت: «پدر جان! چه کسی صورت تو را به خونت رنگین کرد؟ چه کسی گردنت را برید و مرا یتیم گذاشت؟...» سپس، لب‌های کوچکش را بر لب‌های پدر گذاشت... و در حالی که اشک‌هایش مانند باران بر گونه‌های پدر می‌ریخت، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد... (س)
10.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای شنیدنی شفای جمعی از بیماران با کرامت حضرت رقیه(س) 🎙استاد غلامرضا سازگار ┄┅┅┅┅❁🦋❁┅┅┅┅┄