eitaa logo
منتظران نور
2.6هزار دنبال‌کننده
57.4هزار عکس
56.8هزار ویدیو
263 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️🍃 از شیخ بهایی پرسیدند: "سخت می گذرد" چه باید کرد؟ گفت: خودت که می گویی سخت "می‌گذرد" سخت که "نمی ماند" پس خدا را شکر که "می گذرد" و "نمی‌ماند". امروزت خوب یا بد "گذشت" و فردا روز دیگری است قدری شادی با خود به خانه ببر... راه خانه ات را که یاد گرفت، فردا با پای خودش می آید...
♥️🍃 از شیخ بهایی پرسیدند: "سخت می گذرد" چه باید کرد؟ گفت: خودت که می گویی سخت "می‌گذرد" سخت که "نمی ماند" پس خدا را شکر که "می گذرد" و "نمی‌ماند". امروزت خوب یا بد "گذشت" و فردا روز دیگری است قدری شادی با خود به خانه ببر... راه خانه ات را که یاد گرفت، فردا با پای خودش می آید...
♥️🍃 از شیخ بهایی پرسیدند: "سخت می گذرد" چه باید کرد؟ گفت: خودت که می گویی سخت "می‌گذرد" سخت که "نمی ماند" پس خدا را شکر که "می گذرد" و "نمی‌ماند". امروزت خوب یا بد "گذشت" و فردا روز دیگری است قدری شادی با خود به خانه ببر... راه خانه ات را که یاد گرفت، فردا با پای خودش می آید...
♥️🍃 از شیخ بهایی پرسیدند: "سخت می گذرد" چه باید کرد؟ گفت: خودت که می گویی سخت "می‌گذرد" سخت که "نمی ماند" پس خدا را شکر که "می گذرد" و "نمی‌ماند". امروزت خوب یا بد "گذشت" و فردا روز دیگری است قدری شادی با خود به خانه ببر... راه خانه ات را که یاد گرفت، فردا با پای خودش می آید...
♥️🍃 از شیخ بهایی پرسیدند: "سخت می گذرد" چه باید کرد؟ گفت: خودت که می گویی سخت "می‌گذرد" سخت که "نمی ماند" پس خدا را شکر که "می گذرد" و "نمی‌ماند". امروزت خوب یا بد "گذشت" و فردا روز دیگری است قدری شادی با خود به خانه ببر... راه خانه ات را که یاد گرفت، فردا با پای خودش می آید...
همه‌روز روزه بودن، همه‌شب نماز كردن همه‌ساله حج نمودن،سفر حجاز كردن شب جمعه‌ها نخفتن به‌خدای راز گفتن ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز كردن به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن ز مدینه تا به كعبه، سر و پا برهنه رفتن دو لب از برای لبیک به وظیفه باز كردن به‌خدا كه هیچ‌یک را ثمر آنقدر نباشد كه به‌روی ناامیدی درِ بسته باز كردن...! 🌿💕🌿💕🌿💕🌿 ➖➖➖➖➖➖➖➖
📗 رسم رفاقت در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند! به شیخ بهایی که اسبش جلو می‌رفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می‌ماند. شیخ بهایی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش این همه عظمت را ندارد. ساعتی بعد شیخ بهایی عقب ماند، به میرداماد گفت: این شیخ بهایی رعایت نمی‌کند، دائم جلو می‌تازد. میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهایی بر پشتش سوار است سر از پا نمی‌شناسد و می‌خواهد از شوق، بال در آورد. در غیابِ یکدیگر حافظِ آبروی هم باشیم این است رسم رفاقت.👌🌺