eitaa logo
منتظران ظهور
400 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.6هزار ویدیو
60 فایل
ارسال ایده @M_ata1982 کپی تمامی مطالب با ذکر صلوات حلال است🌺🌿🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋بسم‌الله النور الهادي الباقي 🔥زنهايى كه در جهنم همیشه خواهند ماند. در آخرالزمان و نزدیک شدن زمان موعود (قیامت یا حضرت مهدی علیه‌السّلام) که بدترین زمانهاست (چون جهان از ظلم و ستم پر شود) زنانی ظاهر می‌شوند بی‌حجاب و عریان بیرون آمده خودنمائی می‌کنند، از دین خارج می‌شوند (به احکام دین توجهی ندارند) در فتنه‌ها (آشوبها یا محافل عیش و شهوت) داخل می‌شوند و شهوترانی روی می‌آورند و به لذات جوئیها شتابانند، حرامهای الهی را حلال می‌کنند و در جهنم همیشه خواهند ماند. [1] . یظهر فی آخرالزمان و اقتراب الساعة و هو شرّ الازمنة نسوة کاشفات عاریات متبرّجات خارجات من الدین، داخلات فی الفتن، مائلات الی الشهوات، مسرعات الی اللذات، مستحلات للمحرمات فی جهنم خالدات. آخرالزمان فتنه‌انگیزند. پی نوشت ها: (1) من لا یحضره الفقیه. ومفاتيح الجنان نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 915   ╔═══❖•ೋ° 🦋༻@montazeran_zoohor ╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 🔴 امام زمان اینطوریه! 🎙 مرحوم سید جواد حیدری (ره) ╔═══❖•ೋ° 🦋༻@montazeran_zoohor ╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
⭕️ همه می‌آیند... 🔹 علاوه بر امیرالمومنین و امام حسین، سایر ائمه نیز در عصر رجعت باز خواهند گشت. آنها می‌آیند تا از ظلم‌هایی که در حق آنها شده، انتقام گرفته شود و خداوند شکوه و عزت آنها را به دشمنان بنمایاند. 🔸 «بهشتی لاری» در کتاب خود می‌نویسد: «اگر قبول کنیم عده‌ای برای کسب کمال برمی‌گردند، پس باید قبول کنیم هادیانِ امت نیز برای تعلیم و هدایت و دادن کمال، باید برگردند؛ زیرا متعلم بدون معلم نمی‌شود.» 📚 بشارۀ الرجعۀ، ص ٣٢ 🔆 در ادعیه و زیارات ما، از جمله زیارت جامعه کبیره و زیارت اربعین، به بازگشت همه‌ی ائمه اشاره شده است و اعتقاد به آن را از ویژگی‌های شیعیان دانسته اند. ٢٢ ╔═══❖•ೋ° 🦋༻@montazeran_zoohor ╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 دعا برای گشوده نشدن پرونده اعمال بد 🔰 دست نوشته شیخ شهید نقل است که حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: هرکه میخواهد خداوند در قیامت اعمال زشتش را بر او عرض نکند و پرونده گناهانش را نگشاید، باید این دعا را بعد از هر نماز بخواند: 🌷 اَللهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَکَ أَرْجی مِنْ عَمَلی وَ إِنَّ رَحْمَتَکَ أَوْسَعُ مِنْ ذَنْبی اَللّهُمَّ إِنْ کانَ ذَنْبی عِنْدَکَ عَظیماً فَعَفْوُکَ اَعْظَمُ مِنْ ذَنْبی اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ أَکُنْ اَهْلاً أَنْ أَبْلُغَ رَحْمَتَکَ فَرَحْمَتُکَ اَهْلٌ اَنْ تَبْلُغَنی وَ تَسَعَنی لِاَنَّها وَسِعَتْ کُلَّشَیْءٍ بِرَحْمَتِکَ یاأَرْحَمَ الْرّاحِمینَ. بار خدایا! همانا آمرزش تو از عمل من امیدوارکننده تر و مهربانی تو از گناه من گسترده تر است، بار خدایا! اگر گناهانم نزد تو بزرگ است، گذشت تو از گناه من بزرگتر است، بار خدایا! اگرچه شایسته دست یابی رحمت تو نیستم، امّا رحمت تو سزاوار است به من برسد و مرا فرا گیرد، زیرا رحمتت همه چیز را فرا گرفته است، به حق مهربانیت ای مهربان ترین مهربانان! ╔═══❖•ೋ° 🦋༻@montazeran_zoohor ╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
28.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عنایت عجیب امام رضا (ع)‌ به تاجر ورشکسته نا امید از همه ! ╔═══❖•ೋ° 🦋༻@montazeran_zoohor ╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
💠 هم ابزار خیر هم ابزار شر! راستی که این زبان، کلید هر خوبی و بدی است... امام باقر (ع) منتخب میزان الحکمه-ح 5683 📙 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ مثال قدیمیِ "چاقو هم می‌کُشد هم درمان می‌کند" مناسب روایت بالاست🔹غالباً ترغیب به کار خیر و شر با زبان است(مستقیم یا هنرمندانه) مثالی برای حجاب: -بابا کی نگاه میکنه دیگه؟! +مطمئنی اصلاً دیده نمیشی؟ -الآن همه همینن، اُمّل نباش! +اگه همه برن تو چاه، منم برم؟ -این اعتراض به اختلاس و دزدیه! +برا درست کردن،خودمو خراب کنم؟ «چند لحظه، تأمّل کنیم!🫀» 📖 روزی یک‌ حدیث ╔═══❖•ೋ° 🦋༻@montazeran_zoohor ╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅اهمیت عفت و حیا 🔰 ╔═══❖•ೋ° 🦋༻@montazeran_zoohor ╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
✳️ مؤمن از یک دست می‌گیرد و از دست دیگر می‌دهد 🔻 خدای متعال در توصیف که درهای غیب به رویشان باز شده، می‌فرماید: «ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ* الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُون» (بقره، ۲ و ۳) کسی که دارد و غیب را می‌بیند، یکی از اوصافش این است که آنچه را دارد می‌دهد تا به آن غیب برسد، چون می‌داند با از این‌ها می‌تواند به آن حقیقتِ فراتر برسد؛ به عکس، آن‌ها که نگاهشان به است، سعی می‌کنند همه‌ی را کنند. اما دائم امکانات را می‌کند؛ هرچه را به او بدهی، از یک دست می‌گیرد و از دست دیگر می‌دهد. هیچ چیز را نگه نمی‌دارد، چون می‌داند هرچه را ما نگه داریم، فاسد می‌شود، «مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ» (نحل، ۹۶)، همان‌طور که اگر مادر از آن شیری که باید به فرزند بدهد دریغ کند، هم شیر فاسد می‌شود و هم آن شیر، مادر را بیمار می‌کند. آنچه به ما می‌رسد، باید از ما عبور کند اما آن‌ها که خیال می‌کنند دنیا اصل است، سدّ آن می‌شوند. 📚 تأملات قرآنی | ج۳، ص ۱۷۸ و ۱۷۹ ╔═══❖•ೋ° 🦋༻@montazeran_zoohor ╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منتظران ظهور
#رمان_یادت_باشد #قسمت_صد_و_چهل_و_دو بعد از مراسم که نیم ساعتی با هم بودیم علت غیب شدنش را جویا شدم
لیوان آب را سر کشید گفت با آقامیثم و آقا نبی الله سوار موتور می آمدیم که وسط غیاث آباد یک ماشین به ما زد. سه نفری پرت شدیم وسط خیابون. شانس آوردیم من کلاه داشتم. زخم های سطحی برداشته بود. از سیر تا پیاز قصه را تعریف کرد که چجوری شد، کجا زمین خوردند، بقیه حالشان خوب است یا نه و... این طور چیزها را از من پنهان نمی کرد. من هم فقط غر می زدم: «چرا راننده اون ماشین این طور رانندگی می کرده؟ تو چرا حواست نبوده؟» بعد یک راست رفتم سراغ اسپند. اسپند دود کردن های من ماجرا شده بود. تا میخواست بیرون برود، اسپند مشت می کردم و دور سر حمید می چرخاندم. حمید هم برای شوخی اسپند را از مشت من می گرفت زیر بغل هایش، دور کمرش و بین پاهایش می چرخاند و می خندید. حتی لباسش را میزد بالا، روی شکمش میگذاشت و می گفت بترکه چشم حسودا این اولین باری نبود که حمید تصادف می کرد. چندین بار با همین سر و وضع به خانه آمده بود، اما هر دفعه مثل بار نخست که خونین و مالین با لباس پاره میدیدمش دست و پایم را گم می کردم و توان انجام هیچ کاری را نداشتم. مخصوصا یک بار که شبانه از سنبل آباد در حال برگشت به قزوین بود، موتور حمید به یک نیسان خورده بود. شدت تصادف به حدی بود که حمید با موتور به وسط جاده پرت شده بود. هر دو طرف جاده الموت دره های وحشتناکی دارد. شانسی که آورده بودیم این بود که وسط جاده زمین خورده بود. آن شب هم که بعد از کلی تاخیر به خانه آمد، همین وضعیت را داشت؛ لباس های پاره و دست و پاهای خونی. این تصادف کردنها صدایم را حسابی در آورده بود که چرا با اینکه حساسیت من را می داند، مواظب نیست. از روی حساسیتی که به حمید داشتم، شروع کردم به دعوا کردن مگه روز رو از تو گرفته بودن؟