eitaa logo
منتظران ظهور
399 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
6.9هزار ویدیو
63 فایل
ارسال ایده @M_ata1982 کپی تمامی مطالب با ذکر صلوات حلال است🌺🌿🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢حضرت فاطمه (عليهاالسلام) فرمودند: براى زنان بهتر است كه [بدون ضرورت] مردان نامحرم را نبينند و نامحرمان نيز آنان را نبينند . 📚 بحار الأنوار ، ج 104 ،ص 36 💚 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤🤲🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━═━⊰⊰❀ ⃟ ⃟ ❀⊱⊱━═━╮ @montazeran_zoohor ╰━═━⊰⊰❀ ⃟ ⃟ ❀⊱⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4710644225.mp3
3.43M
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ (۹۸) 🎤استاد وحیدی 👇👇👇👇👇👇👇 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤🤲🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━═━⊰⊰❀ ⃟ ⃟ ❀⊱⊱━═━╮ @montazeran_zoohor ╰━═━⊰⊰❀ ⃟ ⃟ ❀⊱⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 📢👈صوت دلنشین اذان📢 🕋👈تعقیبات نماز مغرب 🕋 🕋👈تعقیبات نماز عشاء🕋 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیای بعد از ظهور نسبت به دنیای قبل از ظهور مثل بهشت است نسبت به زندان. ما در دنیا صدها گرفتاری داریم، هر کاری می‌کنیم از این گرفتاری‌ها نجات پیدا نمی‌کنیم. گرفتاری پشت سر هم، ناراحتی‌ها، بدبختی‌ها، گرانی‌ها، توّرم‌ها، انسان را فلج می‌کند. هر کاری می‌کنیم می‌بینیم درست نمی‌شود، و همه‌ی اینها مثل این است که توی جهنّم انسان بخواهد یک محیط خنکی را برای خودش درست بکند، ولی نمی‌شود. و این وضع ادامه خواهد داشت تا وقتی که آن فرزند پاک فاطمه‌ی زهرا علیها السّلام بیاید. و لذا از خدا بخواهید و هر چه دعا دارید در این جهت کنید که خدا فرج امام زمان را برساند. و فکر هم نکنید خیلی مانده، نه. ان‌شاءالله خیلی نزدیک است. بعضی‌ها معتقدند دیر هم شده، یعنی خیلی زودتر از اینها بنا بود امام عصر علیه‌السّلام ظاهر بشود و گناهان ما و بی‌توجّهی‌های ما و بی‌محبّتی‌های ما باعث عقب افتادنش شده. دعا کنید. بهترین اعمال این است که شما انتظار فرج ارواحنافداه را داشته باشید. أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤🤲🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━═━⊰⊰❀ ⃟ ⃟ ❀⊱⊱━═━╮ @montazeran_zoohor ╰━═━⊰⊰❀ ⃟ ⃟ ❀⊱⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 ‌ 📜داستان آموزنده و واقعی مادرم اعتراضش در اومد که این چه رفتاری هست؟ ما اینطوری بچه تربیت کردیم؟ پدرم گفت: تو طرف منی یا اون مادرم گفت: این چه حرفیه مگه میدان جنگه... خودتم میدونی همیشه پشتت بودم و هستم ولی این تربیت کردن بچه‌ها نیست این بچه مدرسه داره باید بره مدرسه پدرم گفت: نمیخوام بره مدرسه همه جا آبروم رو میبره... ( مادرم همیشه به من و خواهر بزرگم میگفت که یه زن تو هر شرایط باید پشت شوهرش باشه حتی اگر کارش اشتباه باشه نباید پشت بهش کنی ولی همیشه بهش بگید که کارت اشتباه است) پدرم روز به روز به برادرم بیشتر فشار می‌آورد هوا سرد شده بود خیلی سرد.... مخصوصا شبا خیییلی سرد بود مادرم همش با پدرم دعوا می‌کرد که این چه وضعیه همیشه دعوا بود این ماجرا آنقدر طول کشید که یه شب آنقدر سرد بود رفتم یواشکی نگاش کردم دیدم که فرش رو دور خودش پیچیده از سرما داره میلرزه... فرداش مادرم گفت: میرم خونه پدرم دیگه نمیخوام اینطوری زندگی کنم ولی تا حالا نشده بود مادرم حتی یک بار از خونه قهر کنه.... پدرم گفت: برو به سلامت دیگه برنگردی ولی نرفت فقط گریه می‌کرد... یک روز پدرم اومد خونه نمیدونم باز تو بیرون چی بهش گفته بودن عصبانی شده بود اتاق داداشمو باز کرد تمام شیشه هارو بیرون آورد... گفت: این دفعه مثل سگ بمیر برادرم گفت: خدایا من از پدرم راضی هستم تو هم گناهش رو نادیده بگیر خدا ببخش... شبش برف اومد آنقدر سرد بود که بخدا من جلو بخاری سردم بود همش تو فکر برادرم بودم که الان تو چه وضعی هست رفتم بهش سر زدم گفتم: داداش به پدرم بگو ببخشدت گفت: خواهرم از چی ببخشه مگه چه ناحقی گفتم نه بخدا آگه من یخ باشم و اونا آفتاب باید اونا آب بشن هیچ وقت پشیمون نمیشم... پشت در صدای بهم خوردن دندون هاش رو میشنیدم ؛ گریه میکردم گفتم: چیکار کنم برات؟ گفت: برام دعا کن نه بخاطر اینکه تموم بشه این اذیتها بلکه بگو خدایا برادرمو ببخش چون این اذیتها چیزی نیست یکی دو روزه تموم میشه... وقتی شنید دارم گریه میکنم گفت: خواهر تو اویاما رو میشناسی گفتم: نه گفت: بنیانگزار کاراته کیوکوشین بود یه کومونیست بود و سه سال تو یک جنگل تنهایی تمرین کرده تا شده یه استاد توی اون سرما.... حالا من به خاطر خدا سرمام میشه ؛ حالا اگر اون بتونه به خاطر یه ورزش تحمل کنه بخدا منم میتونم به خاطر خدایم تحمل کنم داشت دلداریم میداد.... اون شب وقتی رفتم پایین مادرم با پدرم دعواشون بود سر برادرم مادرم گفت: اگر جگر گوشم سردشه منم باید سردم باشه همه در و پنجره ها رو باز کرد...سرما از هر سوی میومد در عرض چند دقیقه خونه تبدیل شد به سردخونه ، پدر گفت: من رو حرف خودم هستم تا بر نگرده از فکرش همین وضعه مادرم گفت: احسانم مثل خودت لجباز است، اگر تصمیمی بگیره تا آخر هست پدرم گفت: پس ببینیم کی کم میاره... خوب بود که ما لباس داشتیم ولی برادر بدون لباس تا ساعت 3 این وضعش بود که پدرم در و پنجره ها رو بست مادرم گفت: چرا میبندی؟ بخدا باید احسانم بیاد پایین به زور اوردیمش پایین لباس پدرمو تنش کردیم تمام بدنش سرد سرد بود طوری که اصلا گرمایی نداشت تا صبح پایین بود تا اینکه پدرم رفت شیشه ها رو جا انداخت...به برادرم گفت: برو بالا لباسها ی منو در بیار باز شروع شد...... ادامه دارد.... 🌹