eitaa logo
منتظران نور🌤🇮🇷
479 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
9 فایل
به سنگر مجازی امام زمان (عج) خوش آمدید🌿 🌼امام زمان🌼 دعوتت کرده دست دوستی دراز کرده به سویت همراه با امامت باشی سخت نیست یه اللهم عجل لولیک الفرج ✨ خودش دستت را می‌گیرد🤝:)❤ "ارتباط با ما" @Nas122
مشاهده در ایتا
دانلود
شب بخیر گفتن ما محض ادای ادب است 🖐🏻 ور نه چون شب برسد اول بیداری ماست 👀 @montazeranoor
🍃امام غریبم من زود خسته می‌شوم. با زحمت کم و در زمان اندک می‌خواهم به نتیجه‌ای که می‌خواهم، برسم. عظمت فرمان و دستور تو برایم معلوم نیست. حرف تو را گوش می‌کنم تا به نتیجه‌ای که دلم می‌خواهم برسم. زمان رسیدن به نتیجه را هم خودم معلوم می‌کنم. به نتیجه اگر نرسیدم، با یک «پس چه شد»، دستور تو را روی زمین می‌گذارم و شاید زیر پا! مرا ببخش آقا! ضعیفم چه کار کنم! تو چه قدر غریبی که مأمومی چون من داری! مأمومی که با «پس چه شد»هایش بهانه‌ای می‌تراشد برای بر زمین کوفتن حرف تو. دعا کن خوب شوم آقا! شبت بخیر امام غریبم! @montazeranoor
🍃محبوب خدا دلم را ببین! با همۀ سیاهی‌اش؛ هر چند کم اما برای تو تنگ شده. تنگ شدن دل من برای تو یعنی هنوز امیدی به عاشق شدنم هست. این نشانه را هیچ گاه از من نگیر آقا! من با این نشانه زندگی می‌کنم. می‌شود بگویی روزی اگر دلم برای تو تنگ نشد، با کدام نشانه نام خودم را همچنان در زمرۀ انسان‌ها نگه دارم؟ اگر مرا به رتبۀ عاشقی نمی‌رسانی و اگر دیدارت را روزی‌ام نمی‌گردانی، التماست می‌کنم دل‌تنگی‌ام را مگیر از من! شبت بخیر محبوب خدا! @montazeranoor
🍃منجی دل‌ها من در دلِ ذکر گفتن‌هایم، غافلم. وای به حالم وقتی که زبانم هم به ذکر، گویا نیست. غفلت، قاتل جان است و من روز و شبم را با این قاتل نامرئی سپری می‌کنم. بارها و بارها تیغ کاری این قاتل، بلای جانم شده و هنوز هم که هنوز است دست از همنشینی با این قاتل سنگدل بر نداشته‌ام. آقا! هنوز کمی ترس از غفلت در دلم مانده. می‌ترسم روزی برسد که همین ترس هم از وجودم برود. آن روز روز بدبختی من خواهد بود. می‌شود تا آن روز نرسیده، کمکم کنی تا از این قاتل بی‌رحم فاصله بگیرم؟! می‌ترسم ضربۀ آخرش را بزند و دیگر کار از کار بگذرد! تا ضربۀ آخر را نزده کاری کن! شبت بخیر منجی دل‌ها! @montazeranoor
من یادم می‌رود که بنده‌ام و برای خودم خدایی می‌شوم و خدایی می‌کنم. می‌شود هر وقت که یادم رفت، تو به یادم بیاوری؟! می‌ترسم وقتی بمیرم که احساس خدایی دارم. من فراموش می‌کنم که ارادۀ حاکم، ارادۀ خداست و هر چه او بخواهد، همان می‌شود. همۀ زندگی را حول ارادۀ خودم تعریف می‌کنم و وقتی هم که اراده‌ام محقق نمی‌شود، بر سر خدا فریاد می‌کشم. می‌شود هر وقت فراموش کردم تو به یادم بیاوری؟! می‌ترسم در حال فریاد کشیدن بر سر خدا بمیرم. مرا دائم به ذکر دعوت کن. من نیاز دارم به تلنگرهای تو. از من خسته نشو. شاید یک روز به دردت خوردم. شبت بخیر ذکر خدا! @montazeranoor
🍃یار دلسوزم آقا! وقتی کسی دل تو را می‌شکند، تو چه کار می‌کنی؟ اگر از کسانی باشد که مدّعی دوست داشتن توست چه؟ اگر طوری رفتار کند که انگار آب از آب تکان نخورده و دلت را نشکسته، آن وقت چه؟ آنها را از خودت می‌رانی؟ در دل نفرینشان می‌کنی؟ تو هم دلشان را می‌شکنی؟ یا تحملشان می‌کنی؟ تحمل این آدم‌ها خیلی سخت است. راه تحمل کردنشان را یادم بده. این حرف‌ها را که گفتم، در دلت به من نگفتی: «تو خودت یکی از همین‌ها هستی»؟ چه کار کنم؟ از عهدۀ خودم بر نمی‌آیم. از خودم ناامیدم. امیدم به خداست که تو را از آزارهای من نجات دهد. می‌ترسم در این حال بمیرم. کمکم می‌کنی آقا؟! شبت بخیر یار دلسوزم! @montazeranoor
تو چه قدر برای من ارزش داری؟ به اندازه‌ای که برایت قربانی شوم؟ اگر این چنین نیست عید قربانی برایم نیست. شبت بخیر قربانت شوم! @montazeranoor
🍃امام خوبی‌ها این روزها حرف از انتخابات است. چه قدر خوب که خدا ما را در معرض انتخاب امام نگذاشت، خودش تو را انتخاب کرد و به ما گفت می‌خواهید قبولش کنید نخواستید هم قبول نکنید. قبولش کردید بهشت می‌خورد به نامتان و اگر نه، ته جهنم می‌شود جایتان. ما بارها ثابت کرده‌ایم که توان انتخاب کردن نداریم. خوش سلیقه‌تر از خدا مگر کسی در این عالم هست؟ وقتی می‌فهمم که تو انتخاب شدۀ خدایی، وجودم می‌شود شعف. چه قدر خوب من مأموم امامی می‌شوم که خدا برایم انتخاب کرده. آقا! می‌شود بگویم خدا مرا هم به عنوان مأموم تو انتخاب کرده؟ یعنی من انتخاب شدۀ خدا برای تو هستم؟ می‌شود بگویم خدا خوش سلیقه‌ است و ... . نه، اگر باور کنم که خدا مرا برای تو انتخاب کرده، از شدّت شوق می‌میرم. من به همان قانون اول فکر می‌کنم: خدا تو را انتخاب کرد و به ما گفت می‌خواهید قبولش کنید و می‌خواهید قبولش نکنید. خدا را شکر که قبولت کردم! بگذار دلم را به این خوش کنم که تو هم در دلت خدا را شکر می‌کنی که من مأموم تو شدم. مرا ببخش که اگر در قلبم تو را قبول کردم، ولی در عمل نشد که مأموم خوبی برای تو بشوم. خدا کند یک روز به قدری خوب شوم که با لبخند برایم دعا کنی! شبت بخیر امام خوبی‌ها! @montazeranoor
🍃ارباب من چقدر این روزها قصۀ حرّ، ذهن و دلم را فرا گرفته است. گویی او مأمور است تا مرا از افتادن در ورطۀ یأس نجات دهد. قشنگ‌ترین قسمت قصۀ حرّ برای من، آن جایی است که حسین بالای سرش حاضر شد. حرّ آخرین نفس‌ها را می‌زد که نگاهش به نگاه مولایش گره خورد. گرمای خونی که از حر می‌رفت به خنکایی بهشتی تبدیل شد وقتی که حسین دست بر صورتش کشید و خون‌ها را پاک کرد. وقتی هم که فرمانده سربازش را آزاده نامید، امضای عاقبت‌بخیری را پای عمر حرّ زد و چنان جان به جان آفرین تسلیم کرد که مرگش آرزوی هر عاشق شیدایی شد. از این زیباتر چه عاقبتی در این عالم وجود دارد؟ مرا اگر حبیب خودت نمی‌کنی، حرّ سپاهت کن آقا! شبت بخیر ارباب من! @montazeranoor
🍃دل‌خوشی همیشگی‌ام کاش یکی از موکب‌هایی را که برای استراحت در آن می‌نشینی ، می‌شناختم. آن وقت از همان ابتدایی که زائران، راه کربلا را در پیش می‌گیرند، می‌رفتم به پای صاحب موکب می‌افتادم تا قبول کند خادم موکبش شوم. شب تا صبح و صبح تا شب، پلک‌هایم را روی هم نمی‌گذاشتم. هر زائری که می‌آمد، جانم را اگر می‌خواست فدایش می‌کردم. کسی جز لبخند از من نمی‌دید و حتی نمی‌گذاشتم گردی از خستگی رو صورتم بنشیند. تا لحظۀ آخر هم در موکب می‌ماندم. شاید تو آخرین زائر بودی! حتی اگر تو می‌آمدی و می‌رفتی و نمی‌شناختمت، باز هم با همۀ وجودم سرمست بودم، چون یقین داشتم که یکی از زائرانی که خدمتش کرده‌ام، تو بوده‌ای. آقا! حالا می‌شود یکی از موکب‌هایی را که می‌خواهی نورانی کنی به حضورت، به من نشان بدهی؟! شبت بخیر دل‌خوشی همیشگی‌ام! @montazeranoor
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃امام غریب همیشه می‌ترسیدم و می‌ترسم از این که به نبودنت عادت کنیم. از وقتی رفته‌ای تا همین امروز دهشتناک‌تر از نبودن تو اتّفاق دیگری افتاده است؟ هر چه قدر از نبودنت می‌گذرد، باید سخت‌تر جان بدهیم از غم فراقت؛ ولی چرا این قدر آسان شده نبودنت؟! کسی از ما اگر یک روز و حتی نصف روزی نباشد و ما از او بی‌خبر باشیم، از هم سراغش را می‌گیریم، به این امید که شاید دستمان به خبری از او برسد. آخرین باری که سراغ تو را از کسی گرفتم کی بود؟ نمی‌دانم. چه قدر بد! و چه اندازه مایۀ شرمندگی! کدام درد و کدام مصیبت بدتر از عادت کردن به نبودن توست؟! چرا برای رهایی از این درد، رو به آسمان فریاد نمی‌کشیم؟ التماس می‌کنم آقا که تو به نبودنت در میان ما عادت نکن. وای بر ما اگر روزی برسد که تو میل آمدن نداشته باشی! اگر چه حق داری اگر لحظه‌ای دلت برای ما تنگ نشود. ما را ببخش برای این همه عادت کردن و این قدر عاشق نبودن. شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🌌 ای شرمنـده‌ام که بـا همه درددل می‌کـنـم؛ بـا تو اما نه. شرمنده‌ام که بـه همه تکـیه می‌کنـم؛ بـه تـو امـا نـه. شـرمنـده‌ام کـه بــه فـکـر هـمـه هـسـتـم؛ بـه فـکـر تـو امـا نـه. شـرمـنـده‌ام کـه منتظر همه هستم؛ منتظر تو اما نه. شرمنده‌ام که برای همه خرج می‌کـنم؛ بـرای تـو امـا نـه. شـرمـنـده‌ام کـه خـودم را به همـه ثابت می‌کنم؛ به تو اما نه.شرمنده‌ام که دل به همه داده‌ام؛ به تو اما نه. شرمـنـده‌ام کـه از همه خجالت می‌کشم؛ از تو اما نه. شرمنده‌ام که‌حتی شرمندگی‌هایم نیز لقلقۀ زبان است؛ از ته دل اما نه. مرا ببخش برای این همه عاشق نبودن آقا! شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi