eitaa logo
منتظران قائم(عج) شهباز
411 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
58 فایل
🔊 کانال خبری، تحلیلی و بصیرتی منتظران قائم(عج) شهباز را با آدرس زیر به دوستان خود معرفی کنید 🆔️ایتا https://eitaa.com/montazeranshahbaz 🆔️ روبیکا https://rubika.ir/montazeranshahbaz #کانال_منتظران_قائم_عج_شهباز
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎞بیایید با هم یک تئاتر تماشا کنیم؛ 1⃣پرده‌ی اول؛ درخواست خرابکاری به طور بی پرده و واضح توسط براندازان طی ماه‌های اخیر و بالاخص درخواست خرابکاری در مدارس. 2⃣پرده‌ی دوم؛ مسمومیت های مشکوک دانش‌اموزان در چند مدرسه در سطح کشور طی چند هفته‌ی اخیر. 3⃣پرده‌ی سوم؛ فوت ، دختر ۱۱ ساله در اثر شدتِ عفونت و سوء استفاده های رسانه‌های ضدانقلاب و مرتبط کردن این مرگ با مسمومیت‌ها جهت ترساندن و تحریک کردنِ مردم. 4⃣پرده‌ی چهارم؛ افراط و بزرگنماییِ رسانه‌های ضد انقلاب در پرداختن به موضوع اخبار ها و نشان دادن یک بحران غیر قابل حل به مخاطبین خود. 5⃣پرده‌ی پنجم؛ فراخوان ضد انقلاب برای تحریم کردنِ مدرسه و نرفتن دانش اموزان به مدارس. 6⃣پرده‌ی ششم؛.....................؟ ⚠️اجرای پرده‌ی ششم این تئاتر برعهده‌ی پدر و مادرهاست که باید به خود پاسخ دهند آیا علاقمندند در شیطانی ضدانقلاب بازی کنند و فرزندان خود را از رفتن به مدرسه منع کنند یا خیر؟ ✍ # دشمن _ شناسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰داستان مفید وآموزنده گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ. ◽به یکی از سمت راستی‌ها گفت: «تو کیستی؟» گفت: «عقل.» پرسید: «جای تو کجاست؟» گفت: «مغز.» ◽از دومی پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «مهر.» پرسید: «جای تو کجاست؟» گفت: «دل.» ◽از سومی پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «حیا.» پرسید: «جایت کجاست؟» گفت: «چشم.» 💫سپس به جانب چپ نگریست ◾ و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟» جواب داد: «تکبر.» پرسید: «محلت کجاست؟» گفت: «مغز.» گفت: «با عقل یک جایید؟» گفت: «من که آمدم عقل می‌رود.» ◾از دومی پرسید: «تو کیستی؟» جواب داد: «حسد.» محلش را پرسید. گفت: «دل.» پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟» گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.» ◾از سومی پرسید: «کیستی؟» گفت: «طمع.» پرسید: «مرکزت کجاست؟» گفت: «چشم.» گفت: «با حیا یک جا هستید؟» گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این صحنه‌ها هرگز در تل‌آویو دیده نشده 🔹️ گزارش شبکه "الجزیره" از تظاهرات ضد دولتی در تل‌آویو؛ از بریدن گوش معترضان تا اسب تاختن بر تظاهرکنندگان صهیونیست! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ داخل اسقاطیل اغتشاش شده ! باشه ! نوش جونتون! اونجا پلیس حق داره گوش اغتشاش گران رو بببره وهر کاری بکنه اما تو ایران اگه اغتشاشگرن حلقوم پلیسو برید ! پلیس نباید هیچ کاری کنه! یک بام و دو هوا
مجلس ختم مرحوم مغیوز، پیروزِ منقرض زاده توسط براندازان 😂 😁😁😁😁😁😁😁😁😁
سر مزار آرمان علی‌وردی دعاگوتون هستم اینجا همیشه شلوغ است اینجا همیشه پر از گل است اینجا بوی بهشت می‌آید اینجا بوی بهترین بندگان خدا می‌آید # شهادت _ عزت ابدی
✏️ حکایت می کنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: «این سبد گردو را هدیه می دهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه می‌رسد.» مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکی‌یکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمی‌داشت و پی کار خود می‌رفت. مردی که خیلی احساس زرنگی می‌کرد با خود گفت: «نوبت من که رسید دو تا گردو برمی‌دارم و فرار می‌کنم. در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمی‌رسد.» او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابه‌لای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت: «من از همان اول گردو نمی‌خواستم. این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد.»این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد. 🔷️کانال خبری، تحلیلی و بصیرتی منتظران قائم(عج) شهباز را با آدرس زیر به دوستان خود معرفی کنید: 🆔️ایتا https://eitaa.com/montazeranshahbaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال! 🌹مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی ) روایت کرده است که : در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که : خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟! 🌹حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود : تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری! 🌹گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟! 🌹ملک فرمود : هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند... خُب،پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟ این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید . 🌹ملک بار دیگر آمد و فرمود : حق تعالی می فرماید : 🌹الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده . عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم.. 🌹فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو : ✨سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ✨ عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ ! 🌹فرمود : اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است... 📚 داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج1/ علي مير خلف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا