🎞بیایید با هم یک تئاتر تماشا کنیم؛
1⃣پردهی اول؛ درخواست خرابکاری به طور بی پرده و واضح توسط براندازان طی ماههای اخیر و بالاخص درخواست خرابکاری در مدارس.
2⃣پردهی دوم؛ مسمومیت های مشکوک دانشاموزان در چند مدرسه در سطح کشور طی چند هفتهی اخیر.
3⃣پردهی سوم؛ فوت #فاطمه_رضایی ، دختر ۱۱ ساله در اثر شدتِ عفونت و سوء استفاده های رسانههای ضدانقلاب و مرتبط کردن این مرگ با مسمومیتها جهت ترساندن و تحریک کردنِ مردم.
4⃣پردهی چهارم؛ افراط و بزرگنماییِ رسانههای ضد انقلاب در پرداختن به موضوع اخبار #مسمومیت ها و نشان دادن یک بحران غیر قابل حل به مخاطبین خود.
5⃣پردهی پنجم؛ فراخوان ضد انقلاب برای تحریم کردنِ مدرسه و نرفتن دانش اموزان به مدارس.
6⃣پردهی ششم؛.....................؟
⚠️اجرای پردهی ششم این تئاتر برعهدهی پدر و مادرهاست که باید به خود پاسخ دهند آیا علاقمندند در #تئاتر شیطانی ضدانقلاب بازی کنند و فرزندان خود را از رفتن به مدرسه منع کنند یا خیر؟
✍ # دشمن _ شناسی
🔰داستان مفید وآموزنده
گویند حضرت آدم نشسته بود، شش
نفر آمدند، سه نفر طرف راستش
نشستند و سه نفر طرف چپ.
◽به یکی از سمت راستیها گفت: «تو کیستی؟»
گفت: «عقل.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «مغز.»
◽از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «مهر.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «دل.»
◽از سومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «حیا.»
پرسید: «جایت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
💫سپس به جانب چپ نگریست
◾ و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟»
جواب داد: «تکبر.»
پرسید: «محلت کجاست؟»
گفت: «مغز.»
گفت: «با عقل یک جایید؟»
گفت: «من که آمدم عقل میرود.»
◾از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
جواب داد: «حسد.»
محلش را پرسید.
گفت: «دل.»
پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.»
◾از سومی پرسید: «کیستی؟»
گفت: «طمع.»
پرسید: «مرکزت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
گفت: «با حیا یک جا هستید؟»
گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این صحنهها هرگز در تلآویو دیده نشده
🔹️ گزارش شبکه "الجزیره" از تظاهرات ضد دولتی در تلآویو؛ از بریدن گوش معترضان تا اسب تاختن بر تظاهرکنندگان صهیونیست!
داخل اسقاطیل اغتشاش شده ! باشه ! نوش جونتون! اونجا پلیس حق داره گوش اغتشاش گران رو بببره وهر کاری بکنه اما تو ایران اگه اغتشاشگرن حلقوم پلیسو برید ! پلیس نباید هیچ کاری کنه!
یک بام و دو هوا
#حکایت ✏️
حکایت می کنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: «این سبد گردو را هدیه می دهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه میرسد.»
مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکییکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمیداشت و پی کار خود میرفت. مردی که خیلی احساس زرنگی میکرد با خود گفت: «نوبت من که رسید دو تا گردو برمیدارم و فرار میکنم. در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمیرسد.»
او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابهلای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت: «من از همان اول گردو نمیخواستم. این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد.»این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد.
🔷️کانال خبری، تحلیلی و بصیرتی منتظران قائم(عج) شهباز را با آدرس زیر به دوستان خود معرفی کنید:
🆔️ایتا
https://eitaa.com/montazeranshahbaz
#کانال_منتظران_قائم_عج_شهباز
📚ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال!
🌹مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی ) روایت کرده است که :
در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که :
خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟!
🌹حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود :
تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری!
🌹گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟!
🌹ملک فرمود :
هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند...
خُب،پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟
این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید .
🌹ملک بار دیگر آمد و فرمود :
حق تعالی می فرماید :
🌹الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده .
عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم..
🌹فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو :
✨سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ✨
عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ !
🌹فرمود :
اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است...
📚 داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج1/ علي مير خلف