eitaa logo
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
2.3هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
23 فایل
مقام معظم رهبری: ⚠️هیئت سکولار نداریم⚠️ هیئت ها نمی توانند سکولار باشند هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم هرکس علاقه مند به امام حسین(ع) است یعنی علاقه مند به اسلام سیاسی است. . مدیر کانال: @abbas_rezazade_1377 ادمین جهت تبلیغ و تبادل: @Amirmohamad889
مشاهده در ایتا
دانلود
~✦~ ‌「 یـک روزے حـق طلـاق را بـه همسـرم میدهم چـون ؛ وقتـے زن یـا دختـرے دلـش پـایبنـدت نبـاش نمیشـود بـا زور او را نگهـداشـت نگـهداشتـنش ظلم بـه خـودتـه ꧇)❗️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •| •| •| 👣• @Montazerzohor313313 ❥ ~✦~
👦🍃 🍃 °•° °•° 🔻تنـبیه کـوچیـک ؛ یک رودست زدن یا پس‌گردنے به نظر ساده می‌رسند. شاید حتے درد هم نداشته باشند اما به کودک حس بےارزشے میـدهند. به مرور وقتے این نوع تنبیه تکرار شود کودک احساس بےارزشے حقارت و سرافکندگے میـکند و حس بےاعتمادے به جامعه و انتقام در او شکل میـگیرد. مهم‌تر از آن چون احساس بےارزشے میـکند،نمیـتواند انتخاب‌هاے درستے در آینده داشته باشـد. •| |• •| |• •| |• فـرزنـد خـوب تربیت کنیـم ↓ •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
[💪🏻🇮🇷] •[ 🇮🇷]• ← یـه جمـله هسـت کـه میـگه؛ تـا زمانے که بـال هاے خود را باز نکنـید. نمےدانیـد،چقدر مےتـوانید پـرواز کنید❗️ خدا درجـات بالـایے را نصـیب حسن تهـرانے مقـدم ها کنـد چرا که بـا وجود آنهـا توانستـیم خودمان چیزے را توـلید کنیم که یک زمـان آرزوے داشتن را داشتـیم و جهـان هم حتے یک دانـه‌اش را به مـا نمےفروخت تا مقـاوت کنیم در بـرابـر ظــلم❗️ ولـے مقاومت با موشک‌هاے ما آوارے شده‌است بر سر رژیم اشغالـگر صهـیونیستے. •[ یـه بزرگے چـه خوش گـفت: محـدودیت ها فرصـت سـازند❗️ ]• ⭕️ پ‌ن‌پ ؛ زمانے که مےتوان موشک هاے فوقالعاده وپیشرفته ساخت بقـیه چیـزها هم سـاخته میـشود •| •| •| •| حمـایت از کـالـاے ایـرانے ↓ ~ @MONTAZERZOHOR313313 ~ [💪🏻🇮🇷]
•~ ~• صهیونیستا اگه خـونه شون اونجـاست چرا گـله گـله ریخـتن تو فرودگـاه فرار کنن❓😐 آدم مگه از وطنش فرار میکنه❗️❓😂 •| •| •| |• •| |• @MONTAZERZOHOR313313 •😁•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| . -ااااا...به سلامتی😊چی میگفتن که؟؟ -هیچی...دلش تنگ شده بود...در ضمن میگفتن برا پسرش میلاد خواستگاری رفتن منتظر جواب دختره ان . -به به...پس خوش خبر بودن 😊ان شاالله خوشبخت بشن؟؟ دختره کیه؟؟ همکلاسیش بود؟! -نه گفت همبازیشه... -همبازی؟!😯😨 -هم بازی بچگی دیگه...گویا همسایه اون خونه قدیمیشونه... -آها...😐...اره یه چیزتیی یادم میاد...اون موقع ما هم هر وقت میرفتیم خونشون بچه های همسایه تو حیاطشون بودن... . -خب حالا میلاد رو ولش...ندیدی معصومه چه خانمی شده ☺ -به سلامتی😐 -بی ذوق 😑...الکی خودت رو به اون راه نزن که کم کم باید آستین برات بالا بزنم...راستیتش قبلا که اونجوری بودی دلم نمیومد دختری رو بسپرم دست تو ولی الان که آقایی -پس ای کاش اونجوری میموندم😐 . -خدا نکنه...حرف اضافه نزن😑 -مادر جان بی خودی دلتون رو خوش نکنین...من قصد ازدواج با معصومه رو ندارم -وقتی پسری ندیده رد میکنه یعنی کس دیگه ای رو زیر سر داره؟! نکنه...؟!😉 -مادر 😐😐 -دختره کیه...چه شکلیه؟؟😯 -لا اله الا الله 😐 -خب حالا😑....این معصومه رو ببین شاید پسندیدی... حالا ان شاالله بله برون میلاد میبینیش -ان شاالله 😐 . خلاصه مامانم در این رابطه ها باهام حرف زد و بیرون رفت... میخواستم حرف دلم رو بهش بزنم ولی خجالت کشیدم 😕 شاید هنوز موقعش نشده... شایدم هیچوقت موقعش نشه 😔 . مشغول به خوندن ادامه کتاب ها شدم و واقعا بعضی جاهاش قلبم میلرزید و خجالت میکشیدم از خودم 😢 . . 🔮از زبان مریم . اقا میلاد اومد پایین و در ماشین رو برام باز کرد تا سوار بشم... رفتم عقب ماشین نشستم و آقا میلاد گفت: -بفرمایید جلو بشینین مریم خانم 😯 -ممنونم...فعلا عقب بشینم بهتره 😊 -هر جور راحتین 😕ولی اخه سختتونه تنهایی...آژانس نیست که عقب بشینین 😀 -تنها نیستم که ☺ -چطور؟؟ -الان مامانمم میاد ☺ -مامانتون؟! 😯 -بله دیگه آقا میلاد...هم اینکه مردم حرف درنیارن هم اینکه خوبیت نداره دوتا نامحرم تنهایی بیرون برن -درسته...هرچی شما بگین مریم خانم...ما سربازیم 😊 . چند دقیقه بعد مامانمم اومد و سوار ماشین شدیم و به سمت یکی از کافه های شهر حرکت کردیم... اولین بار بود تو همچین کافی شاپ با کلاسی میرفتم 😅 هم خیلی ذوق داشتم هم استرس داشتم... آقا میلاد برامون کلی چیز میز سفارش داد و ازمون پذیرایی کرد 😊 گاهی اوقات یادم میرفت باهم غریبه ایم و هنوز محرم نیستیم ☺ همیشه دوست داشتم شوهرم دست و دلباز باشه و با دیدن این حرکتهای میلاد ته دلم قرص تر میشد 😊 . . •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ آقا میلاد و خانواده اومدن خونمون... بعد از صحبت های اولیه قرار شد من و اقا میلاد دوباره بریم ....... •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
~{☀️🍃}~ ~{ }~ ← این بیت ملک الشعرا اندازه‌ے پنجـاه سال تجربه‌ے زندگیـه اونجــا کـه میگـه : هرکـه را دوست شدم؛ دشمـن جـان گشـت مـرا... •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ~{☀️🍃}~
°•| 🍹|•° 🔻 جمـله سـازے ؛ یکے از عوامل بسیار مهم در بهبود روابط زن و مرد و نیز استحکام آن به‌کارگیرے جملات زیبا و امیدبخش در زندگـے مشترک است. گاهے در خلوت خود فکر کنید و جملات متناسب با روحیه‌ے همسرتان بسازید و آنها را در مـواقع حسّـاس بر زبان جارے کنیـد. جملـات ساده امّا امیدبخش و لذّت‌بخش میـتواند روابط شما را گرم و صمیمے نگه دارد. ←جملـاتے مانند: •• همه جـوره قبولت دارم •• علـایقت برام مهمه •• حرفهـات همیشه آرومم میکنه •• خیلے زود دلتنـگت میشم •• تحمّل دیـدن ناراحتـیت را ندارم •• دوست دارم با تو غـذا بخورم •• و جملـات دیگر •| |• •| |• متـ[💞]ـأهـلـان انقـلـابــے ↓ °•|🍊|•° @Montazerzohor313313
• ✨🍃 • ^°^ ^°^ "َ بِّـئْ عِبَـادِی أَنِّـی أَنَـــا الْغَـفُــورُ الرَّحِیمُ " •• بندگـانم را •• آگـاه کن که مـن •• بخـشنـده مهـربـانم. •| •| •| دلــ💫ــانــهــ ↓ •~ @MONTAZERZOHOR313313 ~• • ✨🍃 •
'°| | |°' •• مصـمم شویـد، •• کـه کـارے بایـد، •• صـورت گـیرد، •• سپـس، •• راه انجام آن را، •• خواهیـد یافـت. [👤آبـراهـام لیـنکـن] •| •| •| [🌌] @Montazerzohor313313
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| . 🔮از زبان مریم . قرار شد فردا خانواده آقا میلاد برای صحبتهای نهایی و حرفهای آخر بیان خونه ما خیلی استرس داشتم... اصلا باورم نمیشد که همه چیز اینقدر زود پیش بره... اونم برای منی که تا یک ماه پیش اصلا به ازدواج فکر نمیکردم... شاید اگه اقا میلاد رو از بچگی نمیشناختم اصلا قصد ازدواج پیدا نمیکردم... ولی بودن کنار اقا میلاد یه جورایی حس خوب بچگی رو برام زنده میکرد... امروز بعد مدتها دانشگاه رفتم و سرکلاسم حاضر شدم... بعد کلاس با زهرا اومدیم یه گوشه از حیاط دانشگاه نشستیم و مشغول صحبت شدیم تا کلاس بعدی شروع بشه.. -خب عروس خانم...تعریف کن بگو چجوریا شد افتادی تو تله؟!😀 -زهرا اصلا فکرش رو نمیکردم ولی میلاد واقعا پسر خوبیه...درسته ظاهرش مذهبی نیست زیاد و اعتقاداتش زیاد شبیه ما نیست ولی اونم کم کم درست میشه... -ان شاالله...ولی خب برام عجیبه یکم 😕...من همش فکر میکردم تو با یکی از این بسیجی های سفت و سخت ازدواج کنی...اون روز اون پسره یادت میاد چی بهش گفته بودی؟! -کدوم پسره؟! -بابا همون جلو در نمازخونه اومده بود ... -آها...زهرا تو داری میلاد رو با اون مقایسه میکنی؟! 😑اون معلومه داره فیلم بازی میکنه...ولی میلاد رو لز بچگی میشناسم من -اها راستی گفتم پسره یادم اومد چند روز پیش اومده بود جلو در کلاسمون -چی میگفت؟! 😯 -منتظر تو بود...مثل اینکه کارت داشت -ای بابا...این چرا ول کن نیست...آدم اینقدر سیریش...اسمشم نمیدونم برم به حراست بگم حسابشو برسه 😑 -حالا شاید کار دیگه داشته باشه باهات😕 -اخه من چه کاری دارم با اون 😐 -به نظرم باهاش حرف بزن...زندگی صد جور چرخش داره...میترسم یه روز پشیمون بشیا خدای نکرده 😕 -تو نگران نباش😐 . فردا شد و آقا و میلاد و خانواده اومدن خونمون... بعد از صحبت های اولیه قرار شد من و اقا میلاد دوباره بریگ تو اتاق و حرفامون روبزنیم وارد اتاق شدیم و... اقا میلاد گفت: خب مریم خانم...سئوالی..حرفی...چیزی اگه هست در خدمتم 😊 سرمو پایین انداختم...قبل اومدنشون کلی سئوال تو ذهنم بود ولی الان همه رو یادم رفته بود. خب مریم خانم من یه سورپرایز براتون دارم -سورپرایز؟! چی هست؟!😯 -یهو از جیبش یه عکس قدیمی از بچگیامون بیرون آورد...من از اون موقع ها زیاد عکسی نداشتم و دیدن این عکس برام خیلی جالب بود: -وابییی اقا میلاد عالیه این عکس😊 -قابل شما رو نداره 😉 -کلی خاطره برام زنده شد... -اوخییی این پسره که دستشو تو عکس گرفتم...چه قدر مظلوم و بانمک بود اون موقع...الانم میشناسیدش؟! -اره..سهیله دیگه... . •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ دیگه باید حرفم رو میزدم... دیگه صبر کردن و موندن بسته... رفتم جلو و دلم رو به دریا زدم... •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
◦•●◉[💗]◉●•◦ [ ] معجــزه ها همیشـه دور نیسـتن یه وقتایـے اینقدر بهمون نزدیکـن که متوجه شـون نمیشـیم .. •• مثـل سلامتـے •• داشتن خانـواده خـوب •• ‌دوسـت پـایـه و خیلی چیزایے که معمولـے شدن برامـون اما خیلے باارزشـن ! •| •| •| •| ◦• @MONTAZERZOHOR313313 •◦ ◦•●◉[💗]◉●•◦
👦🍃 🍃 °•° °•° 🔻بـا بچـه‌ها مستقـیم و بدون کنـایه حـرف بزنیـم ؛ ← مثلـا به جاے: خوش به حال خاله زهرات بچه‌هاش خیلے حرف گوش کـن هستن ← بگیم: یه دقیقه حواست به من باشه عزیزم! تا ۱۰ دقیقه دیگه باید تمام اسباب بازیےهات رو جمع کنـے ←به جاے: خیلے بدم میاد وقتے یکے بهم مےچسـبه ←بگیم: بذار ۵ دقیـقه تنها بمونم، باشـه؟ •| |• •| |• •| |• فـرزنـد خـوب تربیت کنیـم ↓ •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⌈🕌💚⌋ •• •• ‌‌ -از‌مـن‌بـریـده‌اے کـہ‌صـدایـم‌نـمـےکـنـے -آقـاجان‌ببـخـش‌ اگـر‌دلتـــان‌را‌شـکسـته‌ام •| |• •| |• •||• آمده‌ام‌اےشاه‌پناهم‌بده/sᴛᴏʀʏ ↓@MONTAZERZOHOR313313 • ⌈.🎨🍃.⌋
{◼️}🍃 🍃 ~• •~ روزے مـیایـد که آخـرماه صـفر دستـه جـمعے به سوے ^حسنـسـتان^ مےرویـم. •• یـک‌روز‌میایـد‌و‌زجـان‌میخـوانم •• •• ایـوان‌بقـیع‌عجـب‌صفایےدارد•• •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 {◼️}🍃
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| . -وابییی اقا میلاد عالیه این عکس😊 -قابل شما رو نداره 😉 -کلی خاطره برام زنده شد... -اوخییی تین پسره که دستشو تو عکس گرفتم...چه قدر مظلوم و بانمک بود اون موقع...الانم میشناسیدش؟! -کی؟! اها سهیل رو میگین...چند ساله ندیدمش ولی مامانم چند روز پیش خونشون رفته بود... -ارررره...اسمش سهیل بود...همش اذیتش میکردین شما😀 -آرررره..یادش بخیر...حقش بود ولی 😁 . . یه سری دیگه از حرفامون رو زدیم و تو پذیرایی پیش خانواده ها رفتیم و حرفهای نهایی رو زدیم... قرار شد یک ماه دیگه یه عقد خصوصی انجام بدیم و یه مدت بعدش جشن بگیریم... اصلا باورم نمیشد به همین راحتی دارم عروس میشم و همه چیز به این زودی داره جور میشه😊 شاید از برکت شهدا باشه 😊 . 🔮از زبان سهیل . چند روز درگیر خودم بودم و کتاب ها رو خوندم... حس میکردم هنوز خیلی چیزا از شهدا نمیدونم و هنوز خیلی عقبم... کارم شده بود روز و شب خوندن وصیت نامه و زندگی نامه ی شهدا... بعد از چند روز دانشگاه رفتم و مستقیم رفتم دفتر بسیج پیش بچه ها... -به به آقا سهیل...کجایی داداش؟! پیدات نیست چرا؟! -سلام..هستیم گوشه کنار...زیر سایه شما☺ -شما آقایی...اتفاقا خوب شد اومدی...امروز میخواستم بهت زنگ بزنم...یه کاری باهات داشتم -اره دیگه...مگر اینکه کاری داشته باشین به ما زنگ بزنین 😀 -دستت درد نکنه دیگه...خودت که میدونی چه قدر سر ما شلوغه.. -میدونم...شوخی میکنم برادر...خب حالا چیکار داشتین؟! -مسعود رو که میشناختی؟؟ مسئول دفاع مقدسمون؟! -آره آره...خب چی شده؟! -هیچی...ترم آخره و سرش شلوغه گفته نمیتونه به کارا برسه...میخواستم بگم تو جایگزینش میشی؟! -من؟!😯اخه من که چیزی بلد نیستم😕 -اشکال نداره...یاد میگیری دیگه کم کم...ما هم که هستیم -آخه من کجا و دفاع مقدس و شهدا کجا؟!😕 -من مطمئنم شهدا دوستت دارن... -آخه... -دیگه آخه و اما نیار دیگه... -باشه...پناه بر خدا...😕😕 . اومدم تو حیاط دانشگاه و داشتم قدم میزدم که دیدم باز اون خانم داره با دوستش راه میره...رفتم جلو... دیگه باید حرفم رو میزدم... دیگه صبر کردن و موندن بسته... رفتم جلو و دلم رو به دریا زدم... . -سلام -😐..باز هم شما؟! شما دست بردار نیستین،؟ -ببخشید...اصلا من قصد مزاحمت ندارم...ولی حرفم رو باید بزنم... . •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ شما و دوستاتون پشت سر ما بودین و من همه حرفاتون رو شنیدم...شاید خواست خدا بود که بشنوم و گولتون رو نخورم •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
{••☁️🍃••} ~• •~ ‏بعضـے چیزهـا در جهان خیـلے مهم تر از دارایـے هستـند یکـے از اونـا توانـایـے خـوش بـودن با چیـزهاے ساده اسـت... •| •| •| تـوئیـتـے هـــا ↓ •• @MONTAZERZOHOR313313 •• {••☁️🍃••}
👦🍃 🍃 °•° °•° 🔻نحـوه برخـورد با کـودک غرغرو : معمولا ما موقع برخورد با بچه غرغرو واکنـش شدید نـشون میدیم مثلـا میـگیم: «بسـه دیگـه، غر نـزن!» یا اینکه بدون هیچ حرفے فقط در یخچال رو محکم میـبندیم یا با عصبانیت همون لیوانے رو که بچه‌مون از رنگ اون خوشش نمیاد جلوش میذاریم؛ اونـم نه آروم بلکه تقریبا لیوان رو روے میز میـکوبیم که نشون بدیم چقـدر از غرزدن بچه عصبانے هستیم یادتـون باشه غرزدن بچه‌ها دلـایل علمے داره و اون میـخواد با غرزدن کارے رو پیـش ببره. فقط در این صـورته که دیگه دل‌خور نمیـشید و سعے میـکنید با دل‌سوزے واکنش نشـون بدید. •| |• •| |• •| |• فـرزنـد خـوب تربیت کنیـم ↓ •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
'[❤️🍃]' ~ ~ ⭕روزے دخـتر بچـه‌اے ‌ از پـیرزنےخردمنـد پرسید چطـورے آدم به پروانه تبدیل مـی‌شود ⁉️ پیپرزن با لبخـندے بر لب و برقـے در چشـمانش پاسخ داد: «باید آنقـدر مشتـاق پرواز باشے که دیگر دلـت نخواهد کرم ابریـشم باقے بمـانے‼️.» -{شیفـتگان‌پـرواز‌را‌مـیل‌به‌خزیـدن‌نیسـت}- •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• '[❤️🍃]'
🌹🍃 🍃 •• •• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻شهید اصغـر شیـر دل : پسر عزیزم، هیچ گاه خود را خارج از محضر آقا امام زمان (عج) فرض نکن، تمام عرایض و شکوه هایت را به محضر ایشان ببر. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خــتم 14صلــوات امــروز به نیت شـ❣ــهید •| ← هــرروز مهمـان یـک شـهید ← اسـم دوستـان شهـیدتان را بفـرستید ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بـه معــراج الشــهدا بپیونـدیـد👇 [🌹] @Montazerzohor313313 🍃 🌹🍃
•~❤️🏴 ~• •~• •~• ـ•﷽•ـ یـک چیـز زِ نوکـرے خـود فهمــیدم اربـاب هـواے نوکـرش را دارد ... [ سلـام‌برآقایےکه‌نگـران،شهیدشـد ] •| •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• •~❤️🏴 ~•
(◍•💚•◍) ‌「 」 فریـاد و فغـان از غـم تنـها بـودن مـن مهدےِ صاحـب الزمـان میـخواهـم •| •| •| •➣ @Montazerzohor313313 ❥ (◍•💚•◍)
••🖇📕•• ~ ~ 🔻استـاد پنـاهیــان ; ←اگــر بــیـقــرار امـام زمــان[عـج] هستـید ایـن نشـانـه ے سلـامتے روحے شمـاسـت... •| •| منتـظـ👣ـران مهـدے زهـرا ↓ ~ @MONTAZERZOHOR313313 ~ ••🖇📕••
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| -سلام -😐..باز هم شما؟! شما دست بردار نیستین،؟ -ببخشید...اصلا من قصد مزاحمت ندارم...ولی حرفم رو باید بزنم... -چه حرفی آخه؟!من حرفی ندارم... -اما من دارم 😕 اجازه بدین بگم 🙏 -گرچه مایل نیستم بشنوم ولی بفرمایین... -راستیتش من به شما... -نمیخواد ادامش رو بگین...پس حدسم درست بود😑این همه نقش بازی کردن ها همه با هدف بود -چه نقش بازی کردنی؟!😯 -انتظار ندارین باور کنم یه شبه به راه راست هدایت شدین و... -نمیدونم شما چرا اینقدر بدبین هستین ولی من تغییرم اصلا به خاطر شما نبود...به خدا شهدا بود... -بیچاره شهدا...چه کسایی ازشون دم میزنن 😁...آقای به اصطلاح مذهبی...توی طلاییه شما و دوستاتون پشت سر ما بودین و من همه حرفاتون رو شنیدم...شاید خواست خدا بود که بشنوم و گولتون رو نخورم -میدونم چی میگید😔ولی من اون روز هنوز عوض نشده بودم -شما دقیقا فرداش اومدین جلوم رو گرفتین... -میدونم...چجوری بگم...من درست هنون شب خواب دیده بودم. -خواب؟؟؟؟چه خوابی؟!😐 -خواب شهدا رو😕 -یعنی انتظار دارین من این حرفها رو باور کنم؟! ببینید شهدا خیلی احترام دارن و بهتره مسخره دست ما نشن...چطور بگم...ولی بین شما و شهدا هیچ وجه اشتراکی نیست...پس سعی نکنید خودتونو به دروغ بهشون بچسبونید 😐 -اما... -من دیگه حرفی ندارم باهاتون... نزاشت حرفم رو ادامه بدم و سریع به سمت در دانشگاه حرکت کرد 😕 بغضم گرفته بود... میخواست اشکم دربیاد ولی به زور جلوی خودم رو گرفتم... از خودم...از دنیا...از همه چیز داشت حالم بهم میخورد 😕 شاید راست میگفت...بین من و شهدا هیچ وجه اشتراکی نیست . 🔮از زبان مریم بعد از صحبت با اون پسر سریع به سمت در خروجی حرکت کردم... منتظر تاکسی بودم که دیدم یه ماشین از اونور بوق میزنه... اول بی اعتنا بودم که دیدم در عقب باز شد و معصومه اومد بیرون -مریم جوون...مریم جوون بیا اینور... نگاه کردم دیدم آقا میلاد هم تو ماشین نشسته... -رفتم عقب ماشین پیش معصومه نشستم و آقا میلاد هم گفت: -سلام بر خانم آینده 😊خسته نباشید... -سلام...لطف دارین...شما ها چرا اومدین اینجا؟! معصومه: راستش اومدبم جلو در خونتون دنبالت که بریم بیرون مامانت گفت دانشگاهی...آدرس دانشگاه رو گرفتیم و اومدیم... -ای بابا...چرا زحمت افتادین آخه؟! -چه زحمتی...حالا حالاها مونده ما و آقا میلاد بیایم دنبال شما راستی میلاد این همون دانشگاه که خاله اکرم میگفت آقا سهیلم اینجا درس میخونه. پرسیدم کدوم سهیل؟😯 -همون سهیل که بچگی ها باهامون بازی میکرد دیگه.. •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ ای کاش اصلا اون خواب رو نمیدیدم 😔 سرم رو روی میز گذاشتم و و آروم گریه کردم که به صدای باز شدن در ..... •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
💗 ͜͡ ~ ~ ᏆᏚ NᎾᎢ ᏟᎾᎷᏢᏞᏆᏟᎪᎢᎬᎠ ᏢᎬᎾᏢᏞᎬ ᎪᎡᎬ عِشـق پيچـيده نيـست اما آدم هــا چــرا... ♥️ •| •| •| تـوئیـتـےهــــا ↓@MONTAZERZOHOR313313 ] 💗 ͜͡
°•| 🍹|•° اگر درخواستـتان پیچیده باشـد همسـرتان یا آن را فراموش میـکند یا با بےعلـاقگے آن را انجام میـدهد پـس بهتر است درخواست‌هایتـان محترمـانه و کوتاه باشـد تا عاشقـانه از آنهـا استقـبال کنـد! ←تا راه دارد ردیف کردن محدودیت‌هایے؛ •• فلـان مغازه •• فلـان مـارک •• فلـان مقـدار •• فلـان زمـان •• و .. •| |• •| |• متـ[💞]ـأهـلـان انقـلـابــے ↓ °•|🍊|•° @Montazerzohor313313