•[✨∞✨]•
•~ #داستانک ~•
🔻روزے بازرگانے
خــرش را کـه دو گونے بـزرگ
بر دوش داشـت به زور ميكشـيد
تا بـه مرد حکیمے رسـيد.
حکیـم پرسيد چـه بر دوش خَر دارے
كه سنگـين اسـت و راه نمیـرود❓
←پاسخ داد ؛
•• يک طـرف گنـدم
•• و طرف ديگـر سنـگ
حکیم پرسيـد بـه جايـے
كه ميروے سنگ كميـاب اسـت❓
پاسـخ داد خـير
به منظـور حفـظ تعـادل
طرف ديگـر سنگ ريخـتم.❗️
حکیـم دانا سنگ را خالے كـرد
و گنـدم را به دوقسـمت تقسيم نمود
و به گفـت حـال خـود
نيز سـوار شو و برو به سلـامت.
مرد کاسـب
وقتے چـند قدمـے به راحتے
با خَـر خود رفـت
برگشـت و پرسـيد
با اين همه دانش چقدر ثروت دارے❓
حکیـم گفـت هيچ.
مـرد کاسـب
فورا از خر پـیاده شد
و شرايط را به شكـل اول باز گـرداند
و گفت من با این نادانے
خيلی بيشـتر از تو دارم
پس عـلم تو مـال خـودت و شروع كرد
به كشيدن خَـر کرد و رفـت...❗️
•[ ثـروت ربطے به علـم و عقـل ندارد
هر نادانے ميتـواند ثروتمـند شـود! ]•
•| #سعےکنیم
•| #درستاستفادهکنیم
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
•[✨∞✨]•