eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
332 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ؟ 💠 تماشای پشت سرِ هم برنامه‌هایی که در آن ناهنجاری‌های اخلاقی نشان داده می‌شود، آرام آرام، انسان را از قید ، خارج می‌کند. 💠 ، شراب‌خواری، مهمانی‌های مختلط، ، ترویج برهنگی و بسیاری از مسائل دیگری که هیچ سنخیتی با سبک زندگی ما ندارند، از خوراک‌های روزمرّه‌‌ی شبکه‌های ماهواره‌ای، است. 💠 شیوۀ زندگی در این شبکه‌ها، به قدری با شیوۀ زندگی ما متفاوت است که بسیاری از بینندگان، بدون دلیل خاصّی از زندگی خود شده‌اند و آرزوی داشتن یک زندگی مثل زندگی‌های ماهواره‌ای را می‌کنند. 💠 دل‌زدگی از زندگی و افسردگی، کمترین نتیجۀ این نوع است. اگه واقعا خانوادتون و محیط جامعه ای که فرزندانمون قراره درونش رشد پیدا کنند براتون مهمه،این دکل یزید رو از خونه هاتون بیرون کنید.واگرنه نتایج جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت.
! ||🔇 || آرام کنید... || 🥀 || او است... || 💤 || ‌ مبادا با گنــ……ــاه بیدارش کنید از این خوش... •{🌙 مبادا بفهمد چه میگذرد... •{🌵 ‌ … •{ اۅ ندارد... •{🕊 نمیتواند به بیاید... •{☀️ مگر نمیبینید شده... •{ مگر نمیبینید چقدر است... •{🥀 چگونه از پس این همه گناه ما برآید... •{🍁 دلش تاب نمۍآورد... •{ ‌ آخر او دید که چگونه یکی یکی بچه ها ‌ شدند...•{🏴 ای به فدای رنجیده ات... •{ ای به فدای لباس های ... •{🍂 ‌ بیدارنشو... •{ ‌ مارا دراین حال مالامال نبین... •{😔 مارا دراین همه نبین... •{💭 حالمان عجیب است... •{ میدانیم بہ این راحتۍها خوب نمیشویم...‌ •{🌼 برو به ات بزن بگو تا نیروهایش را اعزام کند...•{ ‌ ی روزگارمان از حد گذشته... •{🚨 وضعیت است... •{⭕️ آلودگی همہ جارا گرفته... •{♻️ نیاز به حال داریم... اما... •{☝️ ‌ اما جان من نگو وقتۍبیدارشدۍچه دیدے... •{👁‍🗨 آبروۍنداشته ماݩ جلوۍفرمانده ات میرود... •{🍃 •• فقط بگۅ خوب نیست •• •°🥀°• ‌ ‌ ‌
✅ سخت ترین آیه و زیباترین آیه ی ✍سخت ترین آیه جهنم🔥در قرآن را اگر بپرسی همه می گویند مار غاشیه، آب جوش و.... ولی سخت ترین آیه جهنم در سوره مبارکه ابراهیم است. می فرماید: مرگ از هر طرف به سراغ فرد می آید ولی نمی میرد... 🌼زیباترین آیه توصیف بهشت هم اگر بپرسی می گویند: نهرهای جاری از عسل و. ولی کامل ترین توصیف از بهشتی که نرفته ایم در سوره کهف است. می فرماید: اهل بهشت دوست ندارند از بشهت بروند. 💥شما هر جا بروی بعد چند روز می شوی. چون در قرآن آمده که "خالدین فیها ابدا( در آن جاودانه اند) آدم با خود فکر می کند چقدر در بهشت بمانیم! ولی اینقدر برایت شیرین می کنند که دوست خواهی داشت بمانی... 📚از بیانات استاد @montzeran
❓ ‌6⃣ کمتر استفاده نمودن از : ⤴️خب‌درمراحل قبل گفته شد که با انجام واجبات،ترک‌محرمات،انجام مستحبات‌ میتوان لذت عبادت‌ومحبت‌خداوندرادرک کرداما گاهی باید حتی راهم از زندگیمان حذف کنیم 💢احمد بن حرب می‌گوید: سال خدا را نمودم، ☝️اما تا چیز را ترک نگفتم به شیرینی نرسیدم❗️ ✅رضایت را ترک کردم تا اینکه به گفتن قدرت یافتم💪 ✅ مصاحبت را ترک کردم تا بر همنشینی دست یافتم. 👥 ✅حلاوت را ترک گفتم و به حلاوت رسیدم. 💠امام ابن‌قیم می‌فرماید: پوشیدن از محرمات 🙈 سه فائدەی مهم و بزرگ دربردارد که یکی از آن‌ها و شیرینی است که خیلی ، و 😍 از چیزهایی است که بخاطر از دیدن آن‌ها رویگردان می‌شوی ❌ 👈چرا که بی‌شک هرکس بخاطر چیزی را گوید خداوند -عز وجل- از آن را پاداش او می‌دهد. 🙂 نفس انسان شیفتەی به صورتهای زیباست، چشم هم آن است وی را می‌فرستد تا وی را از زیبا و قشنگ باخبر نماید و خیلی اوقات نفس و فرستاده‌اش را نیز دچار خستگی می‌کند، ولی هرگاه دیده‌بان از دست برداشت، نیز به می‌رسد. 🔗شاعری چه زیبا گفته؛ هرکه نگاهش را‌‌‌ سازد استمرار خواهد یافت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ و مردها حواسشان بود زمین نخوریم تا بالاخره به پاگرد مقابل در رسیدیم... ظاهراً هدف گیری مصطفی کار خودش را کرده بود.. ✌️🎯 که صدای تیراندازی تمام شد،.. ابوالفضل همچنان با اسلحه به هر سمت میچرخید تا کسی شکارمان نکند.. و با همین وحشت از در خارج شدیم.😨😰چند نفر از رزمندگان مقاومت مردمی طول خیابان را پوشش میدادند.. تا بالاخره به خانه رسیدیم... و ابوالفضل به دنبال مصطفی برگشت. یک ساعت با همان لباس سفید گوشه اتاقی که از قبل برای زندگی جدیدم💞 چیده بودم، گریه میکردم..😥😭 و مادرش با آیه آیه قرآن دلداری ام میداد که هر دو با هم از در وارد شدند... مثل رؤیا بود که از این معرکه و ولی برگشتند..😢❤️❤️ و همان رفتنشان طوری جانم را گرفته بود که دیگر خنده به لب هایم نمیآمد.. و اشک چشمم تمام نمیشد...💞❤️😭 🕊ابوالفضل انگار مچ پایش گرفته بود که میلنگید و همانجا پای در روی زمین نشست،.. 🌸اما مصطفی قلبش برای اشکهایم گرفته بود که تنها وارد اتاق شد،.. در را پشت سرش بست.. و بی هیچ حرفی مقابل پایم روی زمین نشست. برای اولین بار هر دو دستم را گرفت.. و انگار عطش عشقش فروکش نمیکرد.. که با نرمی نگاهش چشمانم را نوازش میکرد.. 😊❤️و باز حریف ترس ریخته در جانم نمیشد.. که سرش را کج کرد و آهسته پرسید _چیکار کنم دیگه گریه نکنی؟🙁😍 به چشمانش نگاه میکردم و میترسیدم این چشمها از دستم برود.. 😥😭که با هر پلک اشکم بیشتر میچکید.. و او دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که غمزده خندید و نازم را کشید _هر کاری بگی میکنم، فقط یه بار بخند!😍 لحنش شبیه... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌