eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.6هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
4.8هزار ویدیو
338 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 وتبلیغات 👇👇 @appear تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 استاد دانشمند 🎼 داستان حسن تربت فروش 💠 بسیار زیبا و شنیدنی @montzeran
🌺"دعای فرج و گشایش امور-قسمت1/2" 🔸ملا محمود عراقی (ره) در کتاب دارالسّلام می فرماید: « سال 1266، با امام جمعه تبریز، حاج میرزا باقر تبریزی(ره)، در تهران بودم و در خانه آقا مهدی ملک التجار تبریزی منزل داشتیم. من مهمان امام جمعه بودم؛ ولی ایشان به خاطر این که از طرف شاه اجازه نداشت به تبریز مراجعت کند و با من هم انسی داشت، مرا نزد خود نگه داشت و مخارج خورد و خوراکم را می داد. من هم چون فکر نمی کردم مسافرت طول بکشد، تهیه ندیده بودم و به همین جهت از نظر مخارج جانبی از قبیل حمام و امثال اینها در فشار بودم و چون کسی را هم نمی شناختم، نمی توانستم قرض بگیرم. روزی در میان تالار حیاط، با امام جمعه نشسته بودم. برای استراحت و نماز برخاستم و به اتاقی که در بالای شاه نشین تالار واقع است، رفتم و مشغول خواندن نماز ظهر و عصر شدم. بعد از نماز، در طاقچه اتاق کتابی دیدم. آن را برداشته و گشودم دیدم ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار است که در احوالات حضرت حجت علیه السلام می باشد. وقتی نظر کردم، قضیه ابی البغل کاتب در باب معجزات آن حضرت را دیده و خواندم. بعد از خواندن قضیه با خود گفتم: با این حالت و شدتی که دارم، خوب است این عمل را تجربه نمایم. برخاستم، نماز و دعا و سجده را بجا آوردم و از خدای متعال برای خود فرج را طلب کردم. بعد هم از غرفه پایین آمدم و در تالار نزد امام جمعه نشستم. ناگاه مردی از در وارد شد و نامه ای به دست ایشان داد و دستمال سفیدی جلویش گذاشت. وقتی نامه را خواند آن را با دستمال به من داد و گفت: اینها مال تو می باشد. ملاحظه کردم دیدم آقا علی اصغر تاجر تبریزی، که در سرای امیر تجارتخانه داشت، بیست تومان پول در دستمال گذاشته و در نامه ای به امام جمعه نوشته که این را به فلانی بدهید. وقتی خوب دقت کردم، دیدم که از زمان تمام شدن دعا و استغاثه من، تا زمان ورود نامه و دستمال، بیشتر از آن که کسی از سرای امیر بیست تومان بشمارد و نامه ای بنویسد و به این جا بفرستد، وقت نگذشته بود. جریان را که دیدم تعجب کردم و سبحان الله گویان خندیدم. امام جمعه از علت تعجب من پرسید. ✍:قسمت اول.. @montzeran
🌸🌸🌸 ♦او یک فرشته بود.. ❣حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند. ❣نقاش به جستجو پرداخت که چه بکشد که نماد "فرشته" باشد؟ چون فرشته ای برایش قابل رویت نبود، "کودکی خوش چهره و معصوم" را پیدا نمود و تصویر او را کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند. ❣"نقاش" به جاهای بسیاری می رفت، تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمی یافت چون همه بندگان خدا بودند هر چند اشتباهی نمودہ بودند. ❣سالها گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد، پس از چهل سال که "حاکم" احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است به نقاش گفت: هر طور که شده است این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود. ❣نقاش هم بار دیگر به جستجو پرداخت تا مجرمی زشت چهره و مست با موهایی درهم ریخته را در گوشه ای از خرابات شهر یافت. ❣از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیش را به عنوان شیطان رسم کند، او هم قبول نمود،متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می چکد. از او علت آن را پرسید؟ ❣گفت:من همان بچه ی معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی! امروز اعمالم مرا به "شیطان" تبدیل نموده... ♦"داستانی بسیار تامل بر انگیز است." ❣"خداوند" همه ما را همانند فرشته ای معصوم آفرید، این ماییم که با اعمال ناشایست قدر خود را نمی دانیم و خود را به شیطان مبدل می کنیم. 💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖
خداوند مهربان، مردم را از اخبار روز قیامت آگاه می سازد تا با ایمان و کارهای شایسته، خود را برای آن روز بزرگ آماده سازند. به نام خداوند بخشنده مهربان آیا خبر روز قیامت به تو رسیده است؟ در آن روز چهره هایی خوارند؛ رنج کشیده و فرسوده اند. در آتش سوزان وارد می شوند. از چشمه ای داغ به آنان می نوشانند. غذایی به جز خار خشک ندارند که نه چاق می کند و نه گرسنگی را رفع می سازد. در آن روز چهره هایی شادابند. از تلاش خود راضی هستند. در بهشت عالی هستند. در آن جا سخن بیهوده نمی شنوند. در آن چشمه ای روان است. تخت های زیبای بلند و جام های گذاشته شده و بالش های پهلوی هم و فرش های گسترده فراهم است.
شتر حیوان پرفایده 👈🏻👈🏻شتر پر فایده ترین حیوان اهلی است. حیوانی نیرومند، رام و پرطاقت. شتر قادر است بار زیادی حمل کند و برای آن که بار را بر پشتش ببندند، می نشیند و کار را بسیار آسان می کند. این حیوان می تواند حتی یک هفته چیزی نخورد و نیاشامد و می تواند در یک روز پنجاه فرسنگ راه بپیماید. شتر می تواند در بیابان راه را تشخیص دهد و بدون اشتباه به مقصد برسد. کف پاهایش نرم است و در شن فرو نمی رود؛ برای همین می تواند به آسانی در شنزارها راه برود. انسان از شیر و گوشت و پشم شتر استفاده می کند. غذای این حیوان پرطاقت خار و گیاهان بیابان است. خداوند مهربان مردم را به تفکر درباره ی خلقت این موجود و سایر موجودات دعوت می فرماید: آیا شتر را نمی بینند که چگونه آفریده شده است و آسمان را که چگونه آفریده شده است و آسمان را که چگونه افراشته شده و کوه ها را که چگونه استوار شده اند و زمین را که چگونه گسترده شده؟! پس تذکر بده که تو تذکر دهنده ای! تو بر آنان مسلط نیستی. مگر کسی که روی بگرداند کافر شود؛ پس خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات می کند. به راستی بازگشت ایشان به سوی ماست. آن گاه حسابشان با ماست. آیات 17 الی26
....وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ ...ﺍﺯ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﻨﻤﺎﻳﻴﺪ،ﺁﻳﺎ یکی ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ؟بی ﺗﺮﺩﻳﺪ[ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ]ﻧﻔﺮﺕ ﺩﺍﺭﻳﺪ،ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻮﺑﻪ ﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ. 📚سوره مبارکه آیه ۱۲ وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ﻭﺍی ﺑﺮ ﻫﺮ ﻋﻴﺐ ﺟﻮی ﺑﺪﮔﻮی! 📚سوره مبارکه آیه ۱ لَّا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺸﺎی ﺑﺪی ﻫﺎی ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ،ﺟﺰ ﺑﺮﺍی کسی ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ [ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﺘﻤﺪﻳﺪﻩ ﺑﺮﺍی ﺩﻓﻊ ﺳﺘﻢ،ﺍﻓﺸﺎﻱ ﺑﺪی ﻫﺎی ﺳﺘﻤﻜﺎﺭ ﺟﺎﻳﺰ ﺍﺳﺖ ] ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ. 📚سوره مبارکه نساءآیه ۱۴۸ پیامبر صلّی الله و علیه و آله وسلّم هل تَدْرُونَ مَا الْغِيبَةُ؟ قَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُ قِيلَ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَ فِي أَخِي مَا أَقُولُ قَالَ ص إِنْ كَانَ فِيهِ مَا تَقُولُ فَقَدِ اغْتَبْتَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فِيهِ فَقَدْ بَهَتَّه آيا مى دانيد چيست؟عرض كردند:خدا و پيامبر او بهتر مى دانند،فرمودند:اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد،عرض شد:اگر آنچه مى گويم در برادرم بود چه؟ فرمودند:گر آنچه مى گويى در او باشد،غيبتش كرده اى و اگر آنچه مى گويى در او نباشد،به او تهمت زده اى. 📚مجموعه ورام جلد ۱ صفحه ۱۱۸ يُؤْتَى بِأَحَدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُوقَفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَلَا يَرَى حَسَنَاتِهِ فَيَقُولُ إِلَهِي لَيْسَ هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي لَا أَرَى فِيهَا طَاعَتِي فَيُقَالُ إِنَّ رَبَّكَ لَا يَضِلُّ وَ لا يَنْسى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغْتِيَابِ النَّاسِ ثُمَّ يُؤْتَى بِآخَرَ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَيَرَى فِيهِ طَاعَاتٍ كَثِيرَةً فَيَقُولُ إِلَهِي مَا هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ فَيَقُولُ إِنَّ فُلَاناً اغْتَابَكَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَيْكَ.   روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند،اما حسنات خود را در آن نمى بيند،عرض مى كند:الهى! اين كارنامه من نيست!زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم!به او گفته مى شود:پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش،عمل تو به سبب كردن از مردم بر باد رفت،سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند،در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند،عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام!گفته مى شود:فلانى از تو كرد و من حسنات او را به تو دادم. 📚جامع الأخبار (شعیری)صفحه 147 امام عليه السّلام اَلسامِعُ لِلغيبَةِ كَالمُغتابِ شنونده مانند كننده است. 📚تصنیف غررالحکم و دررالکلم صفحه 221 حدیث4443 انس بن مالك مى‌گوید:روزى رسول خدا صلّى الله علیه و آله وسلّم  امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند،مردم روزه گرفتند،چون غروب شد هر روزه‌دارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد. در آن وقت مردى آمد و عرضه داشت دو دختر دارم که تاكنون افطار نكرده‌اند و از آمدن به محضر شما حیا مى‌كنند،اجازه دهید هر دو افطار نمایند،حضرت جواب نداد،آن مرد گفته‌اش را تكرار كرد،حضرت پاسخ نگفت،چون بار سوم گفتارش را تكرار كرد حضرت فرمود:آنها که روزه نبودند،چگونه روزه بودند در حالی كه گوشت مردم را خورده‌اند،به خانه برو و به هر دو بگو قِی (استفراغ) كنند،آن مرد به خانه رفت و دستور قی کردن داد،آن دو قی كردند در حالی كه از دهان هر یک قطعه‌اى خون لخته شده بیرون آمد،آن مرد در حال تعجب به محضر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم آمد و داستان را گفت،حضرت فرمود:به آن كسى كه جانم در دست اوست اگر این گناه  بر آنان باقى مانده بود اهل آتش بودند!! 📚عرفان اسلامی(شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)حسین انصاریان جلد10
مردي نزد جوانمردی آمد و گفت: تبرُّکي ميخواهم. جامه ات را به من بده تا من نيز همچون تو از جوانمردي بهره اي ببرم. جوانمرد گفت: جامه ي مرا بهايي نيست. اما سوالي دارم؟ مرد گفت: بپرس. جوانمرد گفت: اگر مردي چادر بر سر کند زن مي شود؟ مردگفت: نه. جوانمرد گفت: اگر زني جامه ي مردانه بپوشد مرد مي شود؟ مرد گفت: نه. جوانمرد گفت: پس در پي آن نباش که جامه ي از جوانمردان را در بر کني که اگر پوست جوانمرد را هم در بر کشي جوانمرد نخواهي شد . زيرا جوانمردي به جان است نه به جامه.
مردى به رسول خدا عرض كرد:يا رسول اللّه ! فلانى در منزل همسايه اش نگاه حرام مى كند و اگر بتواند بدنبال آن كار حرامى انجام دهد انجام مى دهد. رسول خدا خشمگين شد و فرمود:او را نزد من بياوريد. مرد ديگرى كه در آنجا حضور داشت عرض كرد:يا رسول اللّه !او از شيعيان شماست كه به ولايت شما و على عليه السلام اعتقاد دارد و از دشمنان شما بيزار است. رسول خدا فرمود:نگو او از شيعيان ما است ، اين يك دروغ است. شيعه ما كسى است كه دنباله روى ما باشد و از اعمال ما پيروى كند و اين كارهاى او كه نام بردى از اعمال ما نيست. 📚بحارالانوار،ج۶۸،ص۱۵۵📚 @montzeran
🧕🏻 شروع : دختر بی حجابی بودم.. کلاً اعتقادی به حجاب نداشتم.. به محرم و نامحرم.. به حجاب ... برام بی اهمیت بود. سفت و سختم پای خواستم بودم. اصلا علاقه ای به چادر نداشتم.حس میکردم بی کلاس و بی پرستیژ میشم. کل تفریحاتمون تو مهمونی و دور همی و خرید و اینجور چیزا خلاصه میشد.. کاری نداشتم آرایشم مناسبه یا نه. مشهد زیاد قسمتم میشد، میرفتم حرم.. یه چادر الکی سر میکردم و زیارت و بعد تو مرکز خریدا می چرخیدم، یادم می رفت اصل قضیه چیه . نزدیک روز پدر بود روز ولادت حضرت علی قرار شد خانوادگی بریم ترکیه کلی برنامه ریزی کردیم که همه شهراش رو بریم یه هفته مونده بود به سفر نمیدونم چرا.. ولی یه هو به دلم افتاد پیش خودم گفتم اگه بهت بگن جای ترکیه برو کربلا ، میری؟ کلی واسه سفرم برنامه ریزی کرده بودم خرید و تفریحو.. تو دلم گفتم اگه بگن برو کربلا میرم! آخه یه دوست امام حسینی پیدا کرده بودم که ازکربلازیادمیگفت بهم یهو تلفن خونمون زنگ خورد داداشم گفت سانازیه کاروان داره میره کربلایه هفته دیگه گفتن جای خالی داره؛ میری؟ هنگ بودم پشت تلفن بخدا گریم گرفت گفتم حتما.. معلومه که میرم به مامان و بابا و خواهرم گفتم من ترکیه نمیام میخوام برم کربلا ! مادربزرگم حدود 87 سالش بود و قسمتش نشده بود. گفتم میبرمش با ویلچر من باید برم کربلا! باید! به دلم افتاده . خواهرم گفت نمیام و ترکیه مو کنسل نمی کنم. گفتم هرکی میخواد بره ترکیه بره؛ من میرم کربلا پدر و مادرم وقتی اشتیاقمو دیدن همراهیم کردن خواهرمم دید اینجوریه گفت بعدش میریم ترکیه درعرض ۶ روز راهی کربلا شدم… نمیدونستم چه جور جاییه،کلی لباس و کفش و وسایل خوب بردم. می گفتم یه روز اینو می پوشم یه روز اونو ! وقتی رفتم خسته خرابات می رفتم حرم کدوم مد؟ کدوم تیپ؟ روز ولادت امام علی نجف ولادت جواد الائمه کاظمین نیمه رجب کربلا پنجشنبه شب کربلا خدایا من کجا بودم...با ویلچر مادربزرگم همه جا رفتیم. سفر سختی بود.. روزی ۵، ۶ بار میرفتم حرم امام حسین. روزی۳،۴ ساعت بیشتر نمی خوابیدم همش بی دلیل گریه گریه… اصن نمیدونم چه حالی بود... من فقط گریه میکردم . یه حاج آقایی تو کاروانمون بود بهش گفتم حاج آقا من دختر بی حجابی بودم.. ساز می زدم... الآن از همه چی افتادم... گفت : من حاضرم قسم جلاله بخورم تو نظرکرده امام حسینی… پایان 🌹
🍃 فرض کن قیامت شده و نامه اعمالت رو آوردن...📜 توش نگاه می‌کنی می‌بینی نوشته ۱۰۰,۰۰۰ نفر رو باحجاب کرده!!😳😳 از تعجب شاخ‌ درمیاری: «این چیه؟ من کی این کارو کردم که خودم‌ خبر ندارم ؟!!!»😍😍😍 مأمور حساب و کتاب: «این آثار نهی از منکرهاته تا سال‌ها پس از مرگت!»😊 ▫️این همه...!!! نکنه به ریال نوشته😳 ▪️نه بابا ریال چیه؟ ▫️آخه من که هر چی نهی از منکر کردم خیلیا «به تو چه» و «تو‌ نگاه نکن» و این حرفا جواب می‌دادن... چه اثری؟!🤔 ▪️جلوی تو این حرفا رو می‌زدن. بعدتر که می‌رفتن و به حرفت و رفتار مؤدبانه‌ات فکر می‌کردن تأثیر می‌گرفتن اما خودت بی خبر بودی...😇 ▫️بازم این همه نمی‌شه!🤔 ▪️بعضیاشونم چون قبل از تو کسی بهشون تذکر داده بود اما فقط ۱ نفر بود بی‌اثر بود. تو گفتی شد دو‌ نفر و اثر گذاشت...😊 ▪️بازم این همه نمیشه!!🤔 ▫️خیلیا هم بچه‌ها و‌ نسل خانمایی هستن که محجبه شدن... از مادرشون که تو با تذکرت باحجابشون کردی اثر مثبت گرفتن... با واسطه ثوابش مال تو هم شده...😉 ▫️ولی بازم این همه نمیشه...!🤔 ▪️خیلی از محجبه‌ها از ترویج حجابت ثابت قدم‌تر شدن... ▫️خب، بازم ایـــن همه نمیشه... !!🤔 ▪️توی دنیا که بودی، این آیه رو نخونده بودی که هر کس کار خوب انجام بده «فله عشر أمثالها..» ده برابر براش حساب می کنن؟؟؟😠 ▫️چرا، خوندم... اما بازم ایـــن همه... !!!🤔 ▪️اه... بسه دیگه، چقدر گیر دادی... اگه نمی‌خوای پاکش کنم، نامه عملت رو‌ بدم دست چپت؟😡 ▫️نه نه نه...! غلط کردم. دیگه حرف نمی‌زنم.😅 ▪️بیا... اینم اجر توهیناییه که توی این راه شنیدی... اگه یک کلمه باز حساب کتاب کنی من می‌دونم و تو...😒 ▫️وااااای... عجب اجری‌...😍😍 کاش بیشتر از اینا بهم توهین می‌کردن... کاش میزدن تو گوشم، کاش می‌کشتنم... با این حساب اجر چیه؟🤔 ▪️اون مقامش خیلی خاصه👌 شماها نمی‌بینید. وگرنه از حسرت کلی غبطه میخورین... بهتون رحم کردن که بی خبر گذاشتنتون. ▫️خوش به سعادتش... ▪️یه مژده هم دارم برات...☺️ ▫️چی هست؟ ▪️صفحه پشتی نامه عملت رو نگاه کن... ▫️اینجا...؟! أ....!!!! آخ جوووون، این چیه؟ چقدر زیاده... همش مال منه😃 ▪️بله، توی دنیا یه خاطره امر به معروف برای یه گروه فرستادی، خیلیا خوندن و و رو‌ شروع کردن... اینم ثواب داره💯 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَج⚘ 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺