eitaa logo
منتظران ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
24.1هزار ویدیو
155 فایل
ارتباط با مدیر کانال @montazerz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم 🔴 نقل می کند: 💠 یک هفته بود مادرم در بیمارستان بود. ‌مصطفی به من سفارش کرد؛ که «شما بالای سر مادرتان بمانید؛ ولش نکنید؛ حتی شبها» و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم؛ یادم هست روزی که آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند؛ دست مرا گرفت و ؛ می‌بوسید و همانطور با گریه از من تشکر می‌کرد. من گفتم: «برای چی مصطفی؟» گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش کرده برای من مقدس است؛ و باید آن را بوسید.» گفتم: از من می‌کنید؟ خب این که من کردم مادر من بود؛ مادر شما نبود که این کارها رو می‌کنید.» گفت: «دستی که به می‌کند مقدس است؛ و کسی که به مادرش خیر ندارد؛ به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه و به مادرتان خدمت کردید.» هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم. 📙کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم 💢💥آیت الله جوادی آملی: این [ گریه‌ها ] برای اینگونه ، واقعاً کم است. من طلبه بودم و مشتاق درس و بحث ولی ایشان جدا بود. تازه ازدواج کرده بودیم؛ دو روز بعد خداحافظی کردیم. از آمل به قم آمدم؛ و ۴ سال وضع ما این بود. بحبوحه درس آقای علامه طباطبایی بود. یک بار نگفت من جوانم؛ این چه وضع زندگی کردن است. این اواخر که از بیمارستان آمدند و با واکر حرکت می‌کردند؛ کسی زنگ زد؛ ایشان در آشپزخانه بودند؛ تلفن را آوردند. گفت شما داری درس می‌خوانی. مرتب یک استکان چای و لیوان آب می‌آورد؛ نه به خاطر اینکه ما مقامی داشتیم. گفتند که تو داری درس می‌خوانی، من مواظبم.
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ🌸 🌺سَلام عَلَیکُم🌺 🤲💚🤲السلام علیک یااباصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)ادرکنی،🤲💚🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔖 یادی از حبیب‌بن مظاهر لشکر 25 ، «حاج فرضعلی احمدی»؛ پیرمرد که به مقام رسید... . ▪️نه بود؛ نه ، نه دوره دیده ی دانشگاه های افسری، بود و کشاورز متولد ۱۳۰۲ ... با شروع جنگ با عضویت ،از و ۷ فرزند خود دل می‌کند؛ و راهی جبهه ها می‌شود...!!! تا زمان هجده مرتبه عازم جبهه ها شد؛ و بیش از ۵۰ ماه در مناطق عملیاتی حضور داشت... حاج فرضعلی احمدی، پیرمردی بود،عارف. . ▪️همیشه یک همیشه تو کوله پشتی اش، و یک خرج هایی هم همراهش بود. خیلی راحت، خار و خاشاک را جمع می کرد. می ریخت تو قوطی و خیلی سریع، حتی در خطوط عملیاتی، چایی دم می کرد. تنها کسی که تو مجوز علنی رو داشت؛ حتی جلو فرمانده لشکر، حاج فرضعلی بود.😊 . ▪️انسان عجیبی بود. با نماز شب هایش، با ناله و گریه هایش، رزمنده ها را به شدت منقلب می کرد. میگفت: حاجی اواخر جنگ، خیلی گریه می کرد؛ می گفت: «کمیل! همه رفتند و من پیر شدم؛ محاسنم سفید شد؛ ولی هنوز نشدم.» شهادت حق حاج فرضعلی بود؛ و بالاخره آن پیرمرد بی سواد ، که کلاس درسش، مکتب امام بود. از فارغ التحصیل بندگی شد؛ و در تاریخ ۴ خرداد ۶۷ بشهادت رسید. .