eitaa logo
خطابه
204 دنبال‌کننده
3 عکس
4 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علامه امینی و بررسی صدوری حدیث غدیر علامه امینی برای اثبات صدور حدیث غدیر از چهار روش بهره جسته است که عبارتند از: 1. اثبات وجود تواتر در نقل حدیث غدیر؛ 2. احتجاج به حدیث غدیر از سوی اهل بیت و شماری از افراد در تاریخ؛ 3. نزول شماری از آیات شاهدی بر صحت صدور حدیث غدیر؛ 4. معرفی روز غدیر به عنوان روز عید مسلمانان. 1. اثبات وجود تواتر در نقل حدیث غدیر علامه امینی برای اثبات وجود تواتر در نقل حدیث غدیر از دو روش بهره جسته است که عبارتند از: 1. بررسی ناقلان حدیث غدیر در سده های مختلف؛ 2. معرفی پدید آورندگان آثار علمی در زمینه حدیث غدیر خم. 1-1. بررسی ناقلان حدیث غدیر در سده های مختلف علامه امینی حدیث غدیر را از سه دسته نقل کرده است که عبارتند از: 1. صحابه؛ 2. تابعان؛ 3. علماء. ایشان اسامی یکصد و ده تن از بزرگان صحابه را بر اساس حروف الفبا برمی شمرد که حدیث غدیر را نقل کرده اند که در میان آنان چهره هایی همچون ابیّ بن کعب، ابوذر غفاری، براء بن عازب، زبیر بن عوام، زید بن ارقم، خزیمة بن ثابت و قیس بن ثابت وجود دارد. 2-1. معرفی پدید آورندگان آثار علمی در زمینه حدیث غدیر خم علامه امینی در کنار برشمردن اسامی صحابه، تابعان و علمایی که حدیث غدیر را نقل کرده اند، نام بیست و شش تن از عالمان اهل سنت و شیعه که در باره این حدیث آثاری را فراهم آورده اند را برشمرده است که در میان آنان رجال نامی همچون محمد بن جریر طبری، ابن عقده، ابوغالب احمد بن محمد بن رازی، کراجکی، شمس الدین ذهبی، میر حامد حسین و شیخ عباس قمی قرار دارد. 2. استدلال اهل بیت (ع) به ماجرای غدیر خم علامه امینی در دفاع از اعتبار حدیث غدیر بیست و دو مورد از مواردی که از سوی پیشوایان دینی، عالمان دینی و حتی رجال سیاسی همچون مامون عباسی، به این حدیث استشهاد شده را منعکس ساخته است. احتجاج به حدیث غدیر از سوی حضرت امیر (ع) که خود در شش مورد اتفاق افتاد، احتجاج صدیقه طاهره، احتجاج امام حسن و امام حسین (ع) از جمله این موارد است. 3. نزول شماری از آیات شاهدی بر صحت صدور حدیث غدیر سومین گامی که علامه امینی برای دفاع از اعتبار صدوری حدیث غدیر برداشته، انعکاس شماری از آیات قرآن است که به گونه ای ناظر به ماجرای غدیر خم است. ایشان برای اثبات مدعای خود از سه آیه بهره می گیرد که عبارتند از: 1. آیه تبلیغ؛ 2. آیه اکمال؛ 3. آیه عذاب واقع. علامه امینی معتقد است که آیه تبلیغ در روز هیجدهم ذوالحجه و در حجة الوداع هنگامی که رسول اکرم (ص) به منطقه غدیر خم رسید، نازل شد؛ به این معنا که با گذر پنج ساعت از روز، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و به ایشان اعلام کرد خداوند به شما سلام می رساند و از شما خواسته است که آن چه که در باره حضرت امیر (ع) نازل کرد را به مردم ابلاغ کن. پیامبر (ص) بر اساس دستور الهی مردم را در غدیر خم گرد آورد و پیام الهی را به آنان ابلاغ کرد. علامه امینی برای اثبات مدعای خود روایت و گفتار سی تن از محدثان و مفسران اهل سنت را مورد بررسی قرار داده است. ایشان هم چنین بر این نکته تاکید کرده که در همان روز هیجدهم ذی حجه پس از معرفی حضرت امیر (ع) به عنوان جانشین پیامبر (ص)، آیه اکمال دین نازل شد. از این جهت ایشان نزول این آیه در روز عرفه که در دو کتاب بخاری و مسلم آمده را نادرست اعلام کرده است. علامه امینی هم چنین نام سی تن از عالمان اهل سنت و دیدگاه آنان را برشمرده که اذعان کرده اند آیه «عذاب واقع» پس از ماجرای غدیر نازل شد. 4. معرفی روز غدیر به عنوان روز عید مسلمانان چهارمین روشی که علامه امینی برای دفاع از اصالت و اعتبار حدیث غدیر برگزید، معرفی روز غدیر به عنوان عید مسلمانان از آغاز تا کنون است. ایشان سیر تاریخی این امر را مورد بررسی قرار داده است. علامه امینی معتقد است گرامیداشت روز غدیر و پذیرش آن به عنوان روز عید از سوی مسلمانان در سده های متمادی، حکایتگر دو نکته اساسی است: 1. این عید تنها به شیعه تعلق ندارد، بلکه تمام فرق اسلامی آن را گرامی می داشته اند. چنان که ابوریحان بیرونی از آن به عنوان عید همه مسلمانان یاد کرده است. 2. گستردگی تاریخی برشمردن روز غدیر به عنوان عید مسلمانان، حکایت از آن دارد که چنین روزی از دوران رسالت و پس از اعلام حضرت امیر (ع) به عنوان خلیفه پیامبر، این چنین مورد اقبال قرار است
*بخونین قشنگه* چند ویژگی منحصر به فرد امام حسین علیه السلام -تنها امامی که شش ماهه به دنیا آمدند-تنها امامی که ازهیچ بانویی‌شیر نخوردند و تغذیه ی ایشان تنها توسط پیامبر اکرم (ص) صورت گرفته اسـت . تنها امامی که روز ولادتشان،پدر و مادر و جد و نزدیکانشان برای ایشان گریه کردند تنها امامی که در معرکه جنگ به شهادت رسیدنـد . نها امامی که در دعای توسل ازایشان به عنوان (ایّها الشهید)یاد شده با اینکه همه ائمه ما شهید شده اند. تنها امامی که در زمان حیات خود پدر دو شهید شدند علی اکبر(ع) و علی اصغر (ع ) تنها امامی‌که‌اربعین وزیارت‌اربعین‌دارند. تنها امامی‌که قبر مطهرشان بیش از ده بار توسط ظالمان خراب شد تااثری ازآن باقی نمانَد! اما همچنان پابرجاسـت . تنها امامی‌که بدون‌غسل وکفن‌دفن شدند تنها امامی‌که‌سرمبارکش ازبدن‌جدا شد. تنها امامی که تشنه لب با هزاران زخم تیر و نیزه وشمشیر وسنگ بربَدن به‌شهادت رسیدند. تنها امامی که بعد از شهادتش،خانواده اش اسیر شدند. تنها امامی که پدر و مادر و 9 نسلش معصوم بودند. -نها امامی ک تولدش در ماهی است ک هیچ شهادتی درآن نیست و شهادتش در ماهی است که هیچ تولدی درآن نیسـت . تنها امامی که خوردن خاک قبرش اشکال ندارد . -تنها امامی‌که دعاتحت‌قبه‌ایشان به‌اجابت می رسـد .-تنها امامی‌که امام زمان شبانه روز حداقل دو مرتبه بر او گریه می کند! تنهاامامی‌که‌سرعت‌ووُسعت کشتی نجاتش از سایر امامان بیشتر اسـت . تنها امامی که یک درِ بهشت به نام اوست: باب الحسین خدایا به خون امام حسین(ع) قسمت میدهم هر کس این راکپی کردغم دلش رارفع کن‌و حاجت دلش را براورده کن. آمین اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى‌سَلامُ‌اللَّهِ[اَبَداً]ما بَقیتُ وَبَقِىَ‌ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ‌اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِالْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ (ع ميخواهیم امروز هزاران نفر به امام حسين سلام بدهند خودم شروع ميکنم : اَلسلامُ عَلی الحُسین وَعَلی علی بن الحُسین وَعَلی اُولاد الـحسین وعَلی اَصحاب الحُسین به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
عاقبت سیاه پوشیدن برای آقا امام حسین علیه السلام یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه می‌گوید: یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود. من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم: فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟! ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم. پرسیدم: چطور؟ فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم: پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند. روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟ پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند، مادرم می‌گوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمی‌کنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟ پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟ مادرم در جواب می‌گوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم، اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید. در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمی‌شود. یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید. وقتی پدرم درب را باز می‌کند پس از سلام و احوال پرسی عرض می‌کند که من یک سوال دارم. پدرم می‌گوید بپرس. طلبه می‌پرسد آیا همسرشما باردار است؟ ایشان با تعجب می‌گوید بله،تو از کجا می‌دانی؟ ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و می‌گوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم. حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم. و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار... حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟.. 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله🏴
وقایع روز اول محرم سال ۶۱ امام حسين علیه‌السلام پس از دريافت نامه‌هاي فراوان از اهالي كوفه، مبني بر بيعت با امام، نماینده خود، مسلم بن عقيل(ع) را به کوفه فرستاد. مسلم(ع) پس از اطمينان از صداقت كوفيان، نامه‌اي براي امام حسين(ع) نوشت و آن حضرت را به كوفه دعوت كرد. امام حسين(ع) در روز هشتم ذي الحجه سال 60 قمري به همراه خانواده، و ياران خود عازم كوفه شد. اما در بين راه در توقفگاه زرود، خبر شكست قيام شيعيان كوفه و شهادت مظلومانه مسلم بن عقيل(ع) بدست مزدوران عبيدالله بن زياد را دريافت كرد. حر بن يزيد از سوي حصين بن نمير مأموريت داشت كه مانع ورود امام به كوفه گردد. در توقفگاه عذيب نامه‌اي از عمر بن سعد فرمانده نظامي سپاه عبيدالله بن زياد بدست حر بن يزيد رسيد و او را مأمور كرد كه بر امام حسين(ع) سخت گيرد و او را از بياباني خشك و فاقد آب و آباداني گذر دهد. حر بن يزيد بر امام حسين(ع) سخت گرفت و او را به سرزميني غيرآباد وارد و مجبور به توقف نمود. امام حسين(ع) ناچار به توقف در این سرزمین شد و فرمودند: نام اين مكان چيست؟ گفتند: كربلا. امام حسين(ع) همين كه نام كربلا را شنيد، گفت: اَللّهُمَّ اِنّي اَعوذُ بكَ مِنَ الكَربِ و البَلاءِ. سپس فرمود: اين جا، مكان كرب و بلا و محل محنت است، پس فرود آييد كه منزل و خيمه‌گاه ما اين جا است. اين زمين، محل ريختن خون ما است و در اين مكان، قبرهاي ما واقع مي‌گردد. اين‌ها را جدم محمد مصطفي صلی الله علیه و آله به من خبر داده است. پی نوشت: الارشاد، ص 416؛ منتهی الآمال، ج 1، ص 320؛ الفتوح (ابن اعثم كوفي)، ص 871 فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين علیه السلام (۱) بهترين و مطمئن‎ترين سند براي شناخت فلسفه و اهداف نهضت سيدالشهدا(ع)، كلمات خود آن حضرت و يا امامان ديگر در اين باره است، مجموع خطبه‎ها، سخنان، نامه‎ها و وصيت‎نامه امام حسين(ع) كه در باره اهداف و انگيزه‎هاي قيام عاشورا است و نيز برخي از تعابير زيارت‎ نامه‎هاي متعدّد و مختلف كه از امامان ديگر در باره حضرت رسيده است، می باشد. امام حسين(ع) در جمع گروهی از عالمان و نخبگان مكه با ايراد خطبه‎اي شور‎انگيز و كوبند‎‎ه، ضمن يادآوري وظيفه سنگين و تكليف خطير علما و بزرگان شهرها در باره پاسداري از كيان دين و اعتقادات مسلمانان و پيامدهاي سكوت در برابر جنايات امويان، از خاموشي آنان در برابر سياست‎هاي دين‌ستيزانه حاكمان اُموي انتقاد كرده و هرگونه همراهي و سازش با آنان را گناه نابخشودني دانستند. حضرت در پايان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعاليت‎هايش برضدّ نظام ستم‎گر حاكم را چنين اعلام فرمودند‎: خدايا تو مي‎داني آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات برضدّ حاكمان اُمَوِي) به خاطر رقابت و سبقت جويي در فرمانروايي و افزون‌خواهي در متاع ناچيز دنيا نبوده است، بلكه براي اين است كه نشانه‎هاي دينت را (به مردم) نشان دهيم ( برپاگردانيم) و اصلاح در سرزمين‎هايت را آشكار كنيم‎. مي‎خواهيم بندگان ستمد‎يده‎ات در امان باشند و به واجبات و سنّت‎ها و احكا‎مت عمل شود‎. «اللهم إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یکُنْ مِنَّا تَنافُساً فی سطانٍ، و لا التِماساً مِنْ فُضُولِ الحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرَی المَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، و نُظْهِرَ الإصْلاحَ فی بِلادِکَ و یأمَنَ الْمَظْلوُمُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ یعْمَلَ بِفَرائِضِِکَ و سُنَّتِکَ وَ أحْکامِکَ؛ تحف العقول، ص 239
محرّم، ماه سوگوارى قال الإمام الرضا عليه‌السلام: إنَّ أبي إِذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لا يُرَى ضاحِكاً وَ كانَتِ الكِابَةُ تَغلِبُ عَلَيهِ حَتَّى يَمضِىَ مِنهُ عَشرَةُ اَيّامٍ فَإِذا كانَ اليَومُ العاشِرُ كانَ ذلِكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ وَ حُزنِهِ وَ بُكائِهِ حضرت امام رضا عليه‌السلام فرمود: هرگاه ماه محرّم فرا می‌رسید، پدرم موسی بن جعفر علیه‌السلام دیگر خندان دیده نمی‌شد و غم و افسردگی بر او غلبه می‌یافت تا آن كه ده روز از محرّم می‌گذشت؛ روز دهم محرّم كه می‌شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. أمالى صدوق، صفحه ۱۱۱
بیانات امام رضا علیه السلام در آغاز ماه محرم الحرام طبق حدیثی از امام_رضا علیه السلام در کتاب وسائل الشیعه، می فرمایند:   كانَ أبي عليه‏السلام إذا دَخَلَ شَهرُ الُمحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا، وكانَتِ الكَآبَهُ تَغلِبُ علَيهِ حَتّى تَمضِيَ عَشرَةُ أيّامٍ، فإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائهِ، و يَقولُ: هُوَ اليَومُ الَّذي قُتِلَ فيهِ الحُسَينُ. چون ماه محرّم مى‏‌رسيد كسى پدرم ( امام_کاظم علیه السلام) را خندان نمى‌‏ديد. غم و اندوه بر او چيره بود تا آن كه ده روز مى‏‌گذشت، روز دهم (عاشورا) روز سوگوارى و اندوه و گريه او بود و مى‏‌فرمود: عاشورا، روزى است كه حسين عليه‌‏السلام در آن كشته شد. آن حضرت فرمود: اى فرزند شبيب آيا روزه هستى؟ عرض كردم: روزه ندارم. امام رضا، فرمود: در اين روز، حضرت زكريا (عليه السلام) دعا كرد و از خداوند خواست تا به او فرزندى عنايت كند، خداوند دعاى او را اجابت فرمود... سپس فرمود: اي پسر شبيب ! همانا محرم ماهي است كه مردم زمان جاهليت در اين ماه ظلم و كشتن افراد را به خاطر حفظ حرمت اين ماه، حرام مي‌دانستند؛ اما اين امت [منظور گروه بني اميه و طرفداران آنهاست كه خود را از امت اسلام مي‌دانستند]، حرمت اين ماه و حرمت پيامبرش را نشناختند و در اين ماه، ذريه و فرزندان ايشان را كشتند و زنانش را اسير و اموالش را غارت كردند؛ خداوند آنها را هرگز نيامرزد... يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ. اى فرزند شبيب اگر میخواهى براي كسى گريه كنى، براي حسين بن على عليه السلام گريه كن كه او را مانند کبش، سر بريدند. و هيجده نفر از خاندان او را كه مانند آن‏ها در زمين نبودند، با وى كشته شدند. آسمان و زمين براى كشته شدن او گريه كردند. يَا ابْنَ شَبِيبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عليه السلام أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ جَدِّي عليه السلام مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ. اي پسر شبيب! پدرم، از پدرش از جدش (امام باقر عليه السلام) نقل كرده است،‌ هنگامي‌كه جدم حسين عليه السلام كشته شد، آسمان خون و خاك سرخ باريد. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ عليه السلام حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ عليه السلام. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلي الله عليه وآله فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَه. اى فرزند شبيب! اگر بر حسين علیه السلام، گريه کردی تا اين كه اشكهايت بر گونه‏ هايت جارى شود، خداوند همه گناهان تو را می آمرزد، بزرگ باشد يا كوچك اندك باشد يا زياد. اى فرزند شبيب! اگر ميخواهى خداوند را ملاقات كنى در حالى كه گناه نداشته باشى، حسين عليه السلام را زيارت كن. اى فرزند شبيب! اگر ميخواهى در بهشت جاى گيرى و با محمد و آل محمد، هم‏نشين گردى، قاتلان حسين را لعنت كن. اى فرزند شبيب! اگر ميخواهى ثواب شهداى كربلا را داشته باشى، هر گاه ياد آنها را كردى بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»؛ اى فرزند شبيب! اگر ميخواهى با ما در درجات بلند قرار گيرى، در هنگام اندوه ما اندوهگين باش، و در وقت خوشحالى ما خوشحالى كن، به ولايت اهل بیت تمسک بجویید و بدان اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند روز قيامت او را با همان سنگ، محشور ميكند. حدیث_امام_رضا علیه السلام
قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله): «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.» «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556
سخنان مهم امام رضاعلیه السلام درباره ی محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام : از ریان بن شبیب روایت شده که گوید در روز اول محرم به محضر امام رضا (ع) رفتم، و آن حضرت به من فرمود: اى پسر شبیب! به ‎راستى محرّم همان ماهى است كه اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام مى‏ دانستند؛ امّا این امّت نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیغمبرشان صلّی‌الله‌ علیه ‌و ‌آله‌ و‌ سلّم را. در این ماه ذریه‌ او را كشتند و زنانش را اسیر كردند و اموالش را غارت كردند خدا هرگز این گناه آنها را نیامرزد. اى پسر شبیب! اگر براى چیزى گریان شدی، براى امام حسین علیه‌السّلام گریه كن كه او را سر بریدند همان‌گونه که گوسفند را سر می‌برند و هجده كس از خاندانش علیهم‌السّلام با او كشته شدند كه روى زمین مانندى نداشتند؛ آسمان‏هاى هفت‏گانه و زمین‏ها براى كشته‌شدن او گریستند و چهار هزار فرشته براى یاری‏ اش به زمین آمدند و دیدند که ایشان كشته شده‌اند.پس بر سر قبرش ژولیده و خاك‌آلود می‌باشند تا قایم علیه‌السّلام قیام كنند و یاری ‏اش كنند و شعار آن‏ها یا_لثارات_الحسین (ای خونخواهان حسین علیه‌السّلام) است. اى پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدّش علیهم‌السّلام برایم باز گفت كه: چون جدّم حسین علیه‌السّلام كشته شد، آسمان خون و خاك سرخ بارید. اى پسر شبیب! اگر بر حسین علیه‌السّلام گریه كنى تا اشک‌هایت بر گونه‏ هایت روان شود، خداوند هر گناهى که كردى از کوچک و بزرگ و كم و زیاد می ‏آمرزد. اى پسر شبیب! اگر شاد می‏شوی که خدا را ملاقات کنی در حالی که گناهى نداری، حسین علیه‌السّلام را زیارت كن. اى پسر شبیب! اگر شاد می‏شوی که در غرفه‏ هاى ساخته‌شده در بهشت با پیغمبر و آلش علیهم ‌السّلام ساكن شوى، بر قاتلان حسین علیه‌السّلام لعنت بفرست. اى پسر شبیب! اگر شاد می‏شوی که ثوابی مانند ثواب کسانی که با حسین علیه‌السّلام شهید شدند برای تو باشد، هر وقت به یادش افتادى بگو: «یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»: «ای كاش با آن‏ها بودم تا به فوز عظیمى مى ‏رسیدم». اى ابن شبيب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه ما اندوهگين و در خوشحالى ما، خوشحال باش، و بر تو باد به ولايت ما، زيرا اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قيامت او را با آن سنگ محشور خواهد كرد. عيون أخبارالرضا(ع)، ج ۱ص ۲۹۹ به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
وقایع روز دوم محرم سال ۶۱ ق پس از اینکه قافله حسيني در سرزمین کربلا فرود آمد و خيمه‌هاي مظلوميت و شرافت خود را برافراشت، در طرف ديگر، حر بن يزيد با ياران و سپاهيان خويش نازل شد و خيمه‌هاي دشمني و قتال با آل پيامبر صلی الله علیه و آله را برپا نمود. روزی که کاروان امام حسین علیه‌السلام به کربلا رسید روز دوم محرم سال 61 هجری قمری بود. پس از این روز، کار بر آنان سخت شد و هر روز محاصره سپاه کوفه تنگ و بر تعداد سپاهیان دشمن افزوده می‌شد به نحوی که امام علیه‌السلام جنگ را قطعی می‌دانست. در این روز امام علیه السلام به اهل کوفه نامه ای نوشت و آنان را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا عازم کوفه شود. اما ستمگران پلید این سفیر امام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود: اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیرٌ؛ خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی. پی نوشت: الارشاد، ص 416؛ منتهی الآمال، ج 1، ص 320؛ الفتوح (ابن اعثم كوفي)، ص 871
ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام ✍چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش می‌گیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ می‌گوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانه‌ای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن می‌نماید. می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا می‌رسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند. نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله می‌نمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت می‌فرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین ‌(عليه السلام) می فرستد. وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض می‌کند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایه‌ات در بهشت خواهند بود. از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص34و35 ‌‌‌‌ به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
روضه خوانی که یک عمر دروغ گفته بود آیت الله مجتهدے تهرانی(ره): ▫️روضه خوان های قدیم اول شروع روضه شان مےگفتند: « یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عَظیٖما» کاش ما هم در رکاب تو ای حسین بودیم و به آن رستگاری بزرگ مےرسیدیم. یک نفر روضه خوان مقید بود حتما این جمله را هر بار بگوید. یک شب برای اینکه به این شخص بفهمانند که تو اهل این ادعا نیستے، در عالم خواب دید کہ روز عاشوراست. لشکر ابن سعد این طرف و لشکر امام حسین علیه السلام آن طرف صف آرایی مےکردند. ▫️او در خواب مراقب بود که مبادا امام حسین علیه السلام او را ببیند و بگوید بیا مرا یاری کن. اتفاقا امام حسین علیه السلام او را دید و گفت: «آشیخ حسین ، بیا این اسب و زره و شمشیر را بگیر و مرا یاری کن!» او هم بہ ناچار اسب آقا را گرفت، سوار شد، زره را پوشید و شمشیر را برداشت، اما با این حال مراقب بود که به محض اینکه آقا به خیمه گاه مےروند فرار کند، که همینطور هم شد. به محض اینکه امام حسین علیه السلام وارد خیمه شدند، اسب امام علیه السلام را برداشت و فرار کرد. ▫️وقتی از خواب بلند شد فهمید کہ یک عمر دروغ مےگفته که: « یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عَظیٖما» کاش ما هم در رکاب تو ای حسین بودیم و به آن رستگاری بزرگ مےرسیدیم. و امشب به او فهماندند که تو مرد این سخن نبودی! مگر کسے مۍ تواند حبیب بن مظاهر یا زهیر بشود؟ در شب عاشورا امام حسین علیه السلام فرمودند: «من بیعت خود را از شما برداشتم ، هر کدامتان دست یکی از افراد خانوادهٔ مرا بگیرید و از اینجا بروید» ▫️حضرت سرشان را پایین انداخته بودند کہ اصحاب خجالت نکشند. اما زهیر در همان حال بہ امام حسین علیه السلام عرض کرد: «آقا، ما اگر هزار مرتبه در راه شما شهید شویم ، دست از یاریتان بر نخواهیم برداشت.»
عظمت اشک بر سیدالشهداء علیه‌السلام حکایتی از آیت‌الله بهجت در مورد توجه اهل‌بیت علیه‌السلام به گریه‌کن‌های امام حسین علیه‌السلام آیت‌الله بهجت (ره) : در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادی‌ای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام از آنجا عبور می‌كرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون می‌دانست او همواره به زیارت حضرت علی علیه‌السلام می‌رود، او را مسخره می‌كرد. حتی یک‌بار به امیرالمؤمنین علیه‌السلام جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی علیه‌السلام) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بی‌تابی كرد و عرض کرد: شما که می‌دانی این مخالف چه می‌كند؛ چرا پاسخش را نمی‌دهید؟! آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان شكایت كرد. حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند: او بر ما حقی دارد كه نمی‌توانیم در دنیا او را كیفر دهیم. مرد شیعه می‌گوید: آری، لابد به‌خاطر آن جسارت‌هایی كه او می‌كند، بر شما حق پیدا كرده است؟! حضرت فرمودند: روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می‌كرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیه‌السلام از نوشیدن آب، به خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربن‌سعد كار خوبی نكرد كه این‌ها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمی‌توانیم او را در این دنیا مجازات کنیم. آن مرد شیعه می‌گوید: از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم. با تمسخر گفت: امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد. مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ‌كس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم، علی علیه‌السلام از كجا فهمید؟! بلافاصله شیعه شد. رحمت واسعه، ص٢٧٢