فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من همانم که به آغوش تو آورد پناه
بغلم کن که کسی جز تو نفهمید مرا..
دلتنگیم..😔
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
من همانم که به آغوش تو آورد پناه بغلم کن که کسی جز تو نفهمید مرا.. دلتنگیم..😔
دل من گمشده گر پیدا شد
ببریدش امانات رضا :))
حال شاهی بی پسر دارم که شب ها پشتِ کاخ
رازهای سلطنت را مینویسد روی خاک
اَلَمیعلمبِاَناللهیریٰ ؟
آیاانساننمیداندکهخُدااورامیبیند ؟!
هدایت شده از Blue butterfly🦋🖤
آدم وقتی به اون نقطه میرسه که به خودش میگه "اما این حق من نبود"، باید چیکار کنه؟
هر شب که گریه هست
چرا شانه ی تو نیست ؟
این هست و نیست های
مدامم به پای کیست ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقل تراز آنیم که دیوانه نباشیم !:)"
فرق من با دیگران را تا کنون فهمیده ای
عاشقت بودند خیلی ها، ولی آواره نه
- مهدی نور قربانی
یک نفر هست که خود نیست
ولی خاطرهاش صبح ِ هر روز
مرا سخت بغل میگیرد:)
به شانه ام زدی که تنهایی ام را تکانده باشی
به چه دل خوش کرده ای ؟!
تکاندن برف از شانه های آدم برفی؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای که تار فرش تو با پود من آمیخته ..
نقش فرش عرش تو بر روی قلبم ریخته
هدایت شده از - هیـوٰآ -
یک ثانیھ خورشیدم و یک ثانیھ ابرم
تلفیق غم و شادۍ و دلتنگۍ و صبرم !
- 𝒽𝒾𝒾𝓋𝒶𝒶𝒶𝒶 .
گرچه یادی نکند پیش خود اما همهشب
دم به دم خاطر او میگذرد از نظرم ...
- محمد شیخی
هر شبم دل ز فراق تو بسوزد صد بار
باز گویم که از این سوخته تر میبایست
- اوحدی
دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمی گنجد
غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی گنجد
- محتشم کاشانی
من ریزه کاری های بارانم … در سرنوشتی خیس می مانم
دیگر درونم یخ نمی بندی … بهمن ترین ماهِ زمستانم
رفتی که من یخچالِ قطبی را … در آتش دوزخ برقصانم
رفتی که جای شال در سرما … چشم از گناهانت بپوشانم
_احسان افشاری
#تکهای_شعر
هروقت از همه جا ناامید شدید ؛
بدونید که کارتون درس میشه !
حدیث داریم که :
به عزت و جلالم قسم!
قطع میکنم امید بنده ای رو که به
غیراز من امید داره ..
- آیتاللهمجتهدیتهرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکوت میکنم نه اینکه دردی نیست!
گلویی نمانده برای فریاد ...
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
من ریزه کاری های بارانم … در سرنوشتی خیس می مانم دیگر درونم یخ نمی بندی … بهمن ترین ماهِ زمستانم رفت
اِی چشم های قهوه قاجاری … بیرون بزن از قعرِ فنجانم
از آستینم نفت می ریزد … کبریت روشن کن،بسوزانم
از کوچه های چرک می آیم … در باز کن،سردرگریبانم
در باز کن،شاید که بشناسی … نت های دولّا،چنگِ هذیانم
یک بی کجا درمانده از هر جا … سیلی خورِ ژن های خودکامه
_احسان_افشاری
#تکهای_شعر