eitaa logo
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
841 دنبال‌کننده
400 عکس
175 ویدیو
0 فایل
‌‌کاش مۍشد فالمان از شعر حافظ این شود : عاقبت بِہ مۍشود احوال دوران غم مخور . -امیرعباس‌ . هر چه دل تنگت می‌خواهد بگو :)) https://harfeto.timefriend.net/16982390084585 . ادمین تبادلات : @Moon_nor_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
من ریزه کاری های بارانم … در سرنوشتی خیس می مانم دیگر درونم یخ نمی بندی … بهمن ترین ماهِ زمستانم رفتی که من یخچالِ قطبی را … در آتش دوزخ برقصانم رفتی که جای شال در سرما … چشم از گناهانت بپوشانم _احسان افشاری
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
من ریزه کاری های بارانم … در سرنوشتی خیس می مانم دیگر درونم یخ نمی بندی … بهمن ترین ماهِ زمستانم رفت
اِی چشم های قهوه قاجاری … بیرون بزن از قعرِ فنجانم از آستینم نفت می ریزد … کبریت روشن کن،بسوزانم از کوچه های چرک می آیم … در باز کن،سردرگریبانم در باز کن،شاید که بشناسی … نت های دولّا،چنگِ هذیانم یک بی کجا درمانده از هر جا … سیلی خورِ ژن های خودکامه _احسان_افشاری
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
اِی چشم های قهوه قاجاری … بیرون بزن از قعرِ فنجانم از آستینم نفت می ریزد … کبریت روشن کن،بسوزانم از
صندوقِ پُستِ پَستِ بی نامه … یک واقعا در جهل علامه یک واقعاتر شکلِ بی شکلی … دندانه های سینِ احسانم دندانه ام در قفل جا مانده … هر جوری می خواهی بچرخانم سنگم که در پای تو افتادم … هر جا که می خواهی بغلتانم پشتِ سرت تابوتِ قایق هاست … سر برنگردان روحِ عریانم خودکارِ جوهر مُرده ام یا نه … چون صندلی از چارپایانم می خواهی آدم باش یا حوّا … کاری ندارم، من که حیوانم -احسان افشاری
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
صندوقِ پُستِ پَستِ بی نامه … یک واقعا در جهل علامه یک واقعاتر شکلِ بی شکلی … دندانه های سینِ احسانم
یک مُژه در پلکم فرود آمد … یک میله از زندانِ من کم شد تا کِش بیاید ساعتِ رفتن … پل زیر پای رفتنم خم شد بعد از تو هر آینه ای دیدم … دیوار در ذهنم مجسم شد از دودمانِ سِدر و کافوری … با خنده از من دست می شوری من سهمی از دنیا نمی خواهم … می خواستم،حالا نمی خواهم این لاله ی بدبخت را بردار … بر سنگِ قبرِ دیگری بگذار _احسان افشاری
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
یک مُژه در پلکم فرود آمد … یک میله از زندانِ من کم شد تا کِش بیاید ساعتِ رفتن … پل زیر پای رفتنم خم
تنهایی ام را شیر خواهم داد … اوضاع را تغییر خواهم داد اندامی از اندوه می سازم … با قوزِ پشتم کوه می سازم باید که جلّادِ خودم باشم … تفریقِ اعدادِ خودم باشم آن روزها پیراهنم بودی … یک روزِ کامل بر تنم بودی از کوچه ام هرگاه می رفتی … با سایه ی من راه می رفتی اِی کاش در پایت نمی افتاد … این بغض های لختِ مادرزاد اِی کاش باران سیر می بارید … از دامنت انجیر می بارید در امتداد این شبِ نفتی … سقطِ جنونم کردی و رفتی _احسان افشاری
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
تنهایی ام را شیر خواهم داد … اوضاع را تغییر خواهم داد اندامی از اندوه می سازم … با قوزِ پشتم کوه می
در واژه های زرد می میرم … در بعد از ظهری سرد می میرم باید کماکان مُرد اما زیست … جز زندگی در مرگ راهی نیست باید کماکان زیست اما مُرد … با نیشخندی بغضِ خود را خورد انسان فقط فوّاره ای تنهاست … فوّاره ها تُف های سربالاست من روزنی در جلدِ دیوارم … دیوارِ حتما رو به آوارم آوار یعنی دوستت دارم آوار کن بر من نبودت را … باروت نه،با فوت ویرانم _احسان افشاری
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
در واژه های زرد می میرم … در بعد از ظهری سرد می میرم باید کماکان مُرد اما زیست … جز زندگی در مرگ راه
باروت نه،با فوت ویرانم از لای آجرها نگاهم کن … پروانه ای در مشتِ طوفانم طوفان درختان را نخواهد برد … از ابرِ باران زا نترسانم بو می کِشم تنهاییِ خود را … در باجه ی زردِ خیابانم هر عابری را کوزه می بینم … زیر لبم خیام می خوانم این شهر بعد از تو چه خواهد کرد … با پرسه های دورِ میدانم یک لحظه بنشین برفِ لاکردار…دارم برایت شعر می خوانم _احسان افشاری
دنیا اگر بد بود و بد تا کرد … یک مردِ عاشق،خوب می میرد از بس بدی دیدم به خود گفتم … باید کمی بد را بلد باشم من شیرِ پاک از مادرم خوردم … دنیا مجابم کرد بد باشم دنیا مجابم کرد بد باشم … من بهترین گاوِ زمین بودم😂🤌 _علیرضا آذر