نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
_
اینی که هست بدترین منه، ته ظرفیتمه ، نمیدونم باهاش چیکار کنم :)))
نیازم دارم وایسم کنار و یکی به خاطرم شلوغش کنه ، یکی سنگم رو به سینه بزنه و بشه کاسه داغ تر از آشم ،مثل وقتی که بچه بودم اگه چیزی میخواستم و کسی پاسخگو نبود مامان زودی اعتراض میکرد:
《این بچه هلاک شد!》
نیاز دارم یکی بیاد سمتم دستم رو بگیره بیافته جلو و سر زندگی داد و بیداد کنه بهش بگه این بچه هلاک شد که ...
بیکسانیم، گذاری به سر ما که کُند
مگر از گریه گهی بگذرد آب از سر ما
#کلیم_کاشانی
نـــــــورِ مــــــاه :)🇵🇸
تنهایی ام را شیر خواهم داد … اوضاع را تغییر خواهم داد اندامی از اندوه می سازم … با قوزِ پشتم کوه می
در واژه های زرد می میرم … در بعد از ظهری سرد می میرم
باید کماکان مُرد اما زیست … جز زندگی در مرگ راهی نیست
باید کماکان زیست اما مُرد … با نیشخندی بغضِ خود را خورد
انسان فقط فوّاره ای تنهاست … فوّاره ها تُف های سربالاست
من روزنی در جلدِ دیوارم … دیوارِ حتما رو به آوارم
آوار یعنی دوستت دارم
آوار کن بر من نبودت را … باروت نه،با فوت ویرانم
_احسان افشاری
#تکهای_شعر
یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب
وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش
- علی صفری