نمیدانم خود را گم کردهام یا تو را ؛
اما مدت هاست صدایت نکردهام.
صدایت میکنم و جوابی نمیشنوم.
عیب از گوش های من است یا تو آنقدر دوری که انعکاس صدایم را نمی شنوی؟
دلتنگت هستم؛
بسیار دلتنگ!
در خواب یا بیداری فرقی نمیکند،
فقط به دیدنم بیا ..
عزیزِ دیده هایم :) .
_ زینب بهار، به دور از تو؛
هدایت شده از ‹ وُجودیدَردُرون ›
کی فکرشو میکرد مامانبزرگ انقد برام عزیز بوده باشه؟
نُتهآیِموسیقی★
روز سی ام ؛ 19 آذر 1403 • concert ☺️ • هنرررر🛐 • ریاضی🛐🛐 • دبیر ریاضی تا ابد های ابددددددد🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐
روز سی و یکم ؛
25 آذر 1403
• برف اومدن🌨>
• سرمایسوزآن🌬!
• اینکه صُبحگآه نداشتیم🥸>
• امتحان تفکر و مسخره بودنش✅>
• زنگ اول اصن نخندیدیم😧!
• دخترخالش زنگ اول بیرون نیومد🚮؛
• فهمیدن اینکه پمپ بنزین واسه کیه💀
• وقتی متوجه شدم که جواب سوالای ریاضی رو ننوشتم🌹🌹🌹🌹🌹
• گریه ی یکی از بچه ها<
• شدت رو اعصاب بودن یه نفر.
• اینکه برف قطع ش-☺️<
• اینکه دیر رسیدن مدرسه🍋>
• خرِ بیشور.
• تخمه خوردن و گشتن با اکیپ سوسن 🍾؛
• بند عینک🧣
• و در پآیان ضایع شدن خانوم مدیر😼
روز خیلی خوبی بود🐸.
🌜:
بی خبر از هم دگر ، آسوده خوابیدن
چـه سـود؟
بَر مزار مردگآن خویش نالیـدن ،
چـه سـود؟
زنده را باید به فریآدش رسیـد ..
ورنـه بر سـنگ مزارش آب پاشـیدن ،
چـه سـود؟
گر نپرسی حالِ مَن تا زنده ام ،
گریـه و زاری و نالیـدن پـس از مرگـم ،
چـه سـود؟
از خودم شرمنده شدم،
وقتی فهمیدم زندگی یک جشن بالماسکه بود، در حالی که من با چهره ی واقعی ام در آن شرکت کرده بودم.
_فرانتس کافکا
افسوس که تمام روابط انسانی
نیاز به نوعی نقاب دارد ؛
و تنهایی ، آخرین گریزگاه انسان های صادق است ..
_صادق هدایت
همانند اولـین شبی که عآشق بودی و چشمانت حاضر نبودند استراحت کنند ،
همان شبی که رؤیـا هایی درباره ی او ذهنت را در آغوش گرفته بود و از چشمانت خوشحالی میبارید 🌧..
همآن شب که در خواب حرف میزدی و برایش قصه میخواندی؛ 🎻
نیمه شب بیدار میشدی و دفترچه ات را باز میکردی ، عطری که برای او بود را بر یکی از صفحه های دفترچه ات میزدی و آن برگه را تا صبح در آغوشت پنهان میکردی،
خوآب هایی میدیدی که او مآه بود و تو خورشیدش بودی، تو نور را برایش فراهم میکردی و او میتابید🌗!
آن شب ، اولین خواب عاشقی همانند آخرین لحظاتت کنار او بود ؛
حال یادت میاید ،
میفهمی که کجایی و زمانهاست که دیده بر چشمانش نگشودی و بر آن قد رعنآیش نبالیدی🍂 ..
و حال است که خشك شده جملـه ی دوستت دارم بر زبآنت🌊