💠 عبرت گیری از تجربه برجام
ديگران بايد از تجربههاى شما استفاده كنند. خب حالا يك تجربه را من بخصوص يادداشت كردهام، حرفى است كه من مكرّر [در گفتگو] با شماها و با مردم تكرار كردهام، حالا هم همان حرف را تكرار ميكنم؛ اين تجربه عبارت است از بىاعتمادى به غرب؛ آيندگان بايد از اين تجربه استفاده كنند. در اين دولت معلوم شد كه اعتماد به غرب جواب نميدهد؛ به ما كمك نميكنند و هر جا بتوانند ضربه ميزنند؛ آنجايى كه ضربه نميزنند، آنجايى است كه امكانش را ندارند؛ هر جا امكان داشتهاند ضربه زدهاند؛ اين تجربهى بسيار مهمّى است. مطلقاً نبايستى برنامههاى داخلى را به همراهى غرب موكول كرد و منوط كرد، چون قطعاً شكست ميخورَد، قطعاً ضربه ميخورَد. شماها هم هر جايى كه كارهايتان را منوط كرديد به [همراهى] غرب، ناموّفق مانديد؛ هر جايى كه بدون اعتماد به غرب، خودتان قد عَلَم كرديد و حركت كرديد موفّق شديد. نگاه كنيد كار را؛ كاركرد دولتهاى يازدهم و دوازدهم اين جورى است. هر جا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاكرهى با غرب و با آمريكا و مانند اينها موكول كرديد، آنجا مانديد و نتوانستيد پيش برويد؛ چون آنها كمك نميكنند، دشمنى [ميكنند]، دشمنند ديگر؛ هر جا شما از آنها قطع نظر كرديد، خودتان راه افتاديد و از شيوههاى مختلف [استفاده كرديد] -- هزار راه وجود دارد و اين جور نيست كه يك راه [باشد]؛ نه، راههاى مختلف وجود دارد؛ [اگر] انسانها فكر كنند، راههاى گوناگونى براى زندگى شخصى و اجتماعى و مديريّتى پيدا خواهند كرد -- هر جا اين جورى حركت كرديد، پيشرفت كرديد...
اين تجربه است؛ اين تجربه [است براى] دولت آينده، دولتمردان آينده، مردان فعّال در صحنه؛ مردان فعّال در صحنهى سياسى -- ممكن است كسى جزو مسئولين دولتى هم نباشد امّا در عرصهى سياسى فعّال باشد -- بايد هميشه اين را در نظر داشته باشند؛ اين تجربهى بسيار مهمّى است كه ما در اين دولت و هميشه -- البتّه اين تجربه را اين دولت بيشتر داشت -- پيدا كرديم و فهميديم.
(۱۴۰۰/۰۵/۰۶) بيانات در ديدار رئيسجمهور و اعضاى هيئت دولت دوازدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حسن روحانی: مگر کشورها #دیوانه شده اند که با شما مذاکره کنند!
💠 ابتدای بیان حضرت امیر در نامه 31 نهج البلاغه خطاب به امام حسن(ع):
«فَبادَرتُكَ بِالأَدَبِ قَبلَ أن يَقسُوَ قَلبُكَ و يَشتَغِلَ لُبُّكَ؛ لِتَستَقبِلَ بِجِدِّ رَأيِكَ مِنَ الأَمرِ ما قَد كَفاكَ أهلُ التَّجارِبِ بُغيَتَهُ و تَجرِبَتَهُ، فَتَكونُ قد كُفيتَ مَؤونَةَ الطَّلَبِ، و عوفيتَ مِن عِلاجِ التَّجرِبَةِ، فَأَتاكَ مِن ذلِكَ ما قَد كُنّا نَأتيهِ، وَ استَبانَ لَكَ ما رُبَّما أظلَمَ عَلَينا مِنهُ...
وَ الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ وَ خَيْرُ مَا جَرَّبْتَ مَا وَعَظَك»
💠 قرآن کریم:
▪️«إِنْ يَكُنْ مِنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا»(الأنفال: 65)
▪️«إِنَّ اَلَّذِينَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ اَلْمَلاٰئِكَةُ أَلاّٰ تَخٰافُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ اَلَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»(فصلت:30)
▪️«فَلِذٰلِكَ فَادْعُ وَ اِسْتَقِمْ كَمٰا أُمِرْتَ وَ لاٰ تَتَّبِعْ أَهْوٰاءَهُمْ»(هود:112)
▪️«وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا»(الجن: 16)
1. إنَّ اللّٰهَ لَيُؤَيِّدُ هذا الدِّينَ بالرَّجُلِ الفاجِرِ.
خداوند، اين دين را به وسيلۀ مرد بدكار، تقويت مىكند.
2. إنّ اللّٰهَ تَبارَكَ وَتَعالىٰ يُؤَيِّدُ هذا الدِّينَ بِأقوامٍ لا خَلَاقَ لَهُم.
خداوند - تبارك و تعالى - اين دين را به وسيلۀ مردمانى بىبهره از خير و دين، تقويت مىكند.
3. إنّ اللّٰهَ تَبارَكَ وَتَعالىٰ لَيُؤَيِّدُ الإسلامَ بِرجالٍ ما هُم مِن أهلِهِ.
خداوند - تبارك و تعالى - اسلام را به وسيلۀ مردانى كه اهل دين و ديندارى نيستند، تأييد و يارى مىكند.
4. سَيُشَدُّ هذا الدِّينُ بِرِجالٍ لَيسَ لَهُم عِندَ اللّٰهِ خَلَاقٌ.
به زودى اين دين به وسيلۀ مردانى استوار خواهد شد كه نزد خداوند، هيچ بهرهاى ندارند.
💠 بیان علامه مجلسی ذیل یک روایت:
🔺كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة: مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ حُجْرِ بْنِ زَائِدَةَ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ الْآيَةَ فَقَالَ كَانَ قَوْمٌ صَالِحُونَ هُمْ مُهَاجِرُونَ قَوْمَ سَوْءٍ خَوْفاً أَنْ يُفْسِدُوهُمْ فَيَدْفَعُ اللَّهُ بِهِمْ مِنَ الصَّالِحِينَ وَ لَمْ يَأْجُرْ أُولَئِكَ بِمَا يَدْفَعُ بِهِمْ «3» وَ فِينَا مِثْلُهُمْ «4».
🔰بيان: أي كان قوم صالحون هجروا قوم سوء خوفا أن يفسدوا عليهم دينهم فالله تعالى يدفع بهذا القوم السوء عن الصالحين شر الكفار كما كان الخلفاء الثلاثة و بنو أمية و أضرابهم يقاتلون المشركين و يدفعونهم عن المؤمنين الذين لا يخالطونهم و لا يعاونهم خوفا من أن يفسدوا عليهم دينهم لنفاقهم و فجورهم و لم يأجر الله هؤلاء المنافقين بهذا الدفع لأنه لم يكن غرضهم إلا الملك و السلطنة و الاستيلاء على المؤمنين و أئمتهم
كَمَا قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّ اللَّهَ يُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِأَقْوَامٍ لَا خَلَاقَ لَهُمْ.
و أما قوله ع و فينا مثلهم يعني نحن أيضا نهجر المخالفين لسوء فعالهم فيدفع الله ضرر الكافرين و شرهم عنا بهم.
کان مسبلا: یعنی کسی که لباس های بلندی میپوشید، به نحوی که لباس هایش بر زمین کشیده میشد. او این کار را به خاطر تکبری که داشت انجام میداد.
💠 لباس شهرت
1. الإمامُ عليٌّ عليه السلام: ما أرىٰ شيئاً أضَرَّ بِقُلوبِ الرِّجالِ من خَفْقِ النِّعالِ وَراءَ ظُهُورِهِم.
براى دلهاى مردان چيزى زيانبارتر از بلند شدن صداى كفشها در پشت سر آنان، نمىبينم.
2. الإمام الحسين عليه السلام: مَن لَبِسَ ثَوباً يَشهَرُهُ، كَساهُ اللّٰهُ يَومَ القِيامَةِ ثَوباً مِنَ النّار.
هر كس لباس شُهرت بپوشد، خداوند، در روز قيامت، لباسى از آتش بر او مىپوشاند.
3. الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: كَفىٰ بِالمَرءِ خِزياً أن يَلبَسَ ثَوباً يَشهَرُهُ، أو يَركَبَ دابَّةً مَشهورَةً.
آدمى را رسوايى همين بس كه جامهاى بپوشد كه باعث انگشت نمايى او گردد يا مركبى انگشتنما سوار شود.
4. عنه عليه السلام: إنَّ اللّٰهَ يُبغِضُ الشُّهرَتَينِ: شُهرَةَ اللِّباسِ وشُهرَةَ الصَّلاةِ.
خداوند دو شهرت را دشمن مىدارد: شهرت لباس و شهرت نماز.
5. عنه عليه السلام - لمّا سُئلَ عن زيارةِ قَبرِ الحسينِ عليه السلام -: في السَّنَةِ مرّةً؛ إنّي أكرَهُ الشُّهرَةَ.
در پاسخ به سؤال از [تعداد] زيارت قبر حسين عليه السلام - فرمود: سالى يك بار. من انگشتنما شدن را خوش ندارم.
6. عنه عليه السلام: الاشتِهارُ بِالعِبادَةِ رِيبَةٌ.
شهرت يافتن به عبادت، موجببدگمانى است.
5. عنه عليه السلام: إنَّ اللّٰهَ تَباركَ و تَعالىٰ يُبغِضُ شُهرَةَ اللِّباسِ.
خداوند تبارك و تعالى، لباس ِشهرت را دشمن مىدارد.
6. رجال الكشي عن الحسين بن المختار: دَخَلَ عَبّادُ بنُ كثيرٍ البَصريّ علىٰ أبي عبدِ اللّٰهِ عليه السلام وعَلَيهِ ثيابُ الشُّهرَةِ غلاظ، فقالَ: يا عَبّادُ، ما هذهِ الثِّيابُ؟! فقالَ: يا أبا عبدِ اللّٰهِ، تَعِيبُ هذا عَلَيَّ؟! قالَ: نَعَم، قالَ رسولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله: مَن لَبِسَ ثيابَ شُهرَةٍ فِي الدُّنيا ألبَسَهُ اللّٰهُ ثيابَ الذُّلِّ يَومَ القِيامَةِ.
عبّاد بن كثير به امام صادق عليه السلام وارد شد در حالى كه لباس شهرت ضخيمى پوشيده بود، حضرت فرمود: اى عبّاد! اين چه لباسى است؟ عرض كرد: اى ابا عبداللّٰه! اين را براى من عيب مىدانى؟ حضرت فرمود: آرى. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هركه در دنيا لباسى شهرتآور بپوشد، خداوند در روز قيامت جامۀ خوارى بر او بپوشاند.
7. الإمامُ الرِّضا عليه السلام: مَن شَهَرَ نفسَهُ بِالعِبادَةِ فاتَّهِمُوهُ علىٰ دِينِهِ؛ فإنَّ اللّٰهَ عَزَّوجلَّ يُبغِضُ شُهرَةَ العِبادَةِ وشُهرَةَ اللِّباسِ.
هركه خود را به عبادت شهره سازد، به دين (ديندارى) او بدگمان باشيد؛ زيرا خداوند عزّوجلّ از شهرتِ عبادت و شهرتِ لباس نفرت دارد.
💠 بیان شهید مطهری
در احاديث زيادى امر شده #تحت_الحنك هميشه در زير گلو افتاده باشد، نه در حال نماز فقط بلكه در همه احوال. يكى از آن احاديث اين است: «اَلْفَرْقُ بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُشْرِكينَ التَّلَحّى» يعنى فرق بين مسلمان و مشرك تحت الحنك در زير گلو انداختن است.
عدهاى از #اخباريين به اين حديث و امثال آن تمسك كرده مىگويند هميشه بايد تحت الحنك افتاده باشد. ولى مرحوم #ملامحسن_فيض با اينكه به #اجتهاد خوشبين نبوده، در وافى باب الزىّ و التجمل، اجتهادى دارد، مىفرمايد در قديم مشركين شعارى داشتند كه تحت الحنك را به بالا مىبستند و نام اين عمل را «#اقتعاط» مىگذاشتهاند.
اگر كسى اين كار را مىكرد معنايش اين بود كه من جزء آنها هستم. اين حديث دستور مبارزه و عدم پيروى از آن شعار را مىدهد. ولى امروز ديگر آن شعار از بين رفته پس موضوعى براى اين حديث باقى نيست. حالا برعكس چون همه تحت الحنك را به بالا مىبندند اگر كسى تحت الحنك را در زير چانه چرخ بدهد حرام است، زيرا #لباس_شهرت مىشود و لباس شهرت حرام است.
در اينجا جمود اخباريگرى حكم مىكند كه بگوييم در متن اين حديث دستور تحت الحنك انداختن رسيده و ديگر فضولى است كه ما در اطراف آن حرف بزنيم و نظر بدهيم و اجتهاد كنيم. ولى فكر اجتهادى مىگويد ما دو دستور داريم: يكى دستور احتراز از شعار مشركين كه روح مضمون اين حديث است، و يكى دستور ترك لباس شهرت.
در ايامى كه آن شعار در دنيا موجود بوده و مسلمانها از آن شعار احتراز مىكردهاند، بر همه واجب بوده كه تحت الحنك بيندازند، ولى امروز كه آن موضوع از بين رفته و از شعار بودن خارج شده و در عمل هيچ كس تحت الحنك نمىاندازد، اگر كسى اين كار را بكند مصداق لباس شهرت است و حرام است.
مجموعه آثار استاد شهید مطهری (اصل اجتهاد در اسلام)، جلد: ۲۰، صفحه: ۱۷۱
💠 ماجرای مسیحیان نجران و پیامبر
قَالَ فَقَدِمُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَقْتَ الْعَصْرِ وَ فِي لِبَاسِهِمُ الدِّيبَاجُ وَ ثِيَابُ الْحَبَرَةِ عَلَى هَيْئَةٍ لَمْ يَقْدَمْ بِهَا أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ لَوْ لَبِسْتَ حُلَّتَكَ الَّتِي أَهْدَاهَا لَكَ قَيْصَرُ فَرَأَوْكَ فِيهَا قَالَ ثُمَّ أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ ص فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ فَلَمْ يَرُدَّ عَلَيْهِمُ السَّلَامَ وَ لَمْ يُكَلِّمْهُمْ فَانْطَلَقُوا يَتَتَبَّعُونَ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ وَ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ عَوْفٍ وَ كَانَا مَعْرِفَةً لَهُمْ فَوَجَدُوهُمَا فِي مَجْلِسٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ فَقَالُوا إِنَّ نَبِيَّكُمْ كَتَبَ إِلَيْنَا بِكِتَابٍ فَأَقْبَلْنَا مُجِيبِينَ لَهُ فَأَتَيْنَاهُ وَ سَلَّمْنَا عَلَيْهِ فَلَمْ يَرُدَّ سَلَامَنَا وَ لَمْ يُكَلِّمْنَا فَمَا الرَّأْيُ فَقَالا لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مَا تَرَى يَا أَبَا الْحَسَنِ فِي هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ قَالَ أَرَى أَنْ يَضَعُوا حُلَلَهُمْ هَذِهِ وَ خَوَاتِيمَهُمْ ثُمَّ يَعُودُونَ إِلَيْهِ فَفَعَلُوا ذَلِكَ فَسَلَّمُوا فَرَدَّ عَلَيْهِمْ سَلَامَهُمْ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ أَتَوْنِي الْمَرَّةَ الْأُولَى وَ إِنَّ إِبْلِيسَ لَمَعَهُم.
راوى گويد: نصاراى نجران هنگام عصر خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله رسيدند و لباسهاى فاخر و گرانبهائى در بر داشتند و اين جماعت با طرز مخصوصى كه در ميان اعراب رسميت نداشت در نزد پيغمبر حاضر شدند ابو بكر عرض كرد: يا رسول اللَّه پدرم و مادرم فدايت گردد، شما نيز لباس مخصوصى را كه از طرف قيصر هديه شده است در بر كنيد تا اين گروه نصارى شما را در آن لباس زيبا مشاهده كنند.
راوى گفت: پس از اين كه نصرانيان در نزد آن جناب حاضر شدند، ابتداء بر آن حضرت سلام كردند، پيغمبر جواب سلام آنان را نفرمود و با آنها سخن نگفت، نصارى از اين جريان ناراحت شدند و در دنبال عثمان بن عفان و عبد الرحمن بن عوف براه افتادند.
در اين هنگام عثمان و عبد الرحمن در ميان گروهى از مهاجرين بودند، نصرانيان پس از اينكه در نزد اين دو نفر حاضر شدند اظهار نمودند: پيغمبر شما براى ما نامهاى نوشت و ما هم دعوت او را اجابت كرديم، هنگامى كه در مجلس وى وارد شديم ابتداء بر وى سلام نموديم و ليكن او جواب سلام را بر نگردانيد، و ما هم با وى سخن نگفتيم اكنون نظر شما در اين باره چيست؟.
عثمان و عبد الرحمن به على بن ابى طالب گفتند: يا ابا الحسن نظر شما در اين موضوع چگونه است؟، حضرت فرمود: عقيده من اين است كه اين جماعت از اين هيئت و لباس و زيورهائى كه اكنون در بر دارند بيرون شوند و پس از آن خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله حاضر گردند.
علماى نصارى طبق دستور امير المؤمنين عليه السّلام عمل كردند، و پس از اين در نزد حضرت خاتم النبيين صلّى اللَّه عليه و آله حضور بهم رسانيدند، ابتداء بر آن جناب سلام كردند و در اين مرتبه جواب سلام خود را شنيدند حضرت رسول فرمود: به خداوندى كه مرا براستى برانگيخت سوگند ياد ميكنم، اين جماعت در مرتبه اولى كه در نزد من حاضر شدند، شيطان را در ميان آنان مشاهده كردم.
إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القديمة)، النص، ص: 129