عمو فلاح و نمایش عروسکی استاد بهلولی آموزش یک بازی قشنگ با حضور بچه ها و بابا پهلوون برای تماشا برو داخل لینک👇 https://www.aparat.com/v/sal6bh2 #عمو_روحانی #نمایش_عروسکی #کودک #مربی_کودک

#انرژی_مثبت💞 💫✨زیبایی آموختن این است که کسی نمی‌تواند آن را از شما بگیرد .. 💫روزتون بخیر و شادی😍 ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#آموزشی_کودک 💫کاردستی،،ساخت گل کاغذی 🌹😍 ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#قصه_شب #نویسنده_مری_الف #نام_داستان : جواب مهربانی مهربانی است ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#انرژی_مثبت💞 💫✨الهی چشماتون جز زیبایی چیزی نبینه .. 💫روزتون بخیر و شادی😍 ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#آموزشی_کودک 💫کاردستی،،ساخت وسایل بازی با دور ریزها🌹😍 ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#قصه_شب #نویسنده_مری_الف #نام_داستان : امام حسن مهربان و پیامبر مهربان ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

آماده سازی کودکان برای اول مهر 🤩 لینک ویدئو 👇👇👇👇 https://www.aparat.com/v/t389510 #مدارس #مدارس_ابتدایی #معلم_ابتدایی

#انرژی_مثبت💞 💫✨شما می‌توانید به همه‌ی خواسته‌هایتان برسید، اما نمی‌توانید همه‌ی آن‌ها را با همدیگر و به یکباره به دست آورید ... 💫روزتون بخیر و شادی😍 ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#قصه_شب #نویسنده_مری_الف #نام_داستان : چه خواب شیرینی ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#انرژی_مثبت💞 💫✨کبوتر وار می‌آیم به آب و دانه‌ای دل خوش عطش دیده، ترک خورده، به سقا خانه‌ای دل خوش دلم خورشید می‌خواهد، هوای گنبدت کرده دوباره برنگشته دل، هوای مشهدت کرده 🌹شهادت جانگداز امام رئوف حضرت امام‌ رضا علیه السلام رابه عموم مسلمانان جهان وعاشقان تسلیت میگوییم🌹 ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#قصه_صوتی 💠 انگشت های دست 🔻موضوع: همکاری 🎼 با صدای بانو مریم نشیب @MORABI_TAVANMAND

#آموزشی_کودک 💫آموزش کاردستی مداد با رول دستمال‌کاغذی😍 با استفاده از رول دستمال کاغذی این مدادهای بامزه رو بسازید می تونید انتهای اون ها رو روی یک مقوا بچسبونید و به عنوان جاقلمی استفاده کنید. ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#انرژی_مثبت💞 💫✨خدا چقدر قشنگ می‌گه: بهتر از اونی که می خوای رو بهت میدم .. ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#قصه_شب #نویسنده_مری_الف #نام_داستان : نوجوان شجاع ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#انرژی_مثبت💞 💫✨سلام دوستان عزیز صبح ادینه زیباتون بخیر وشادی نور خدایی وآرامش ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

#آموزشی_کودک 💫آموزش کاردستی،،شناخت رنگها مهارتهای فردی کودکان😍 ✳کانال مربی توانمند ╭━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╮ @MORABI_TAVANMAND ╰━═━⊰💖🌼💖⊱━═━╯

داستان کودکانه: 👀کاوه به اعضای بدنش قول می دهد👀 آن روز معلم، سرِ درسِ علوم، برای بچه ها در مورد بدن انسان صحبت می کرد. پسرهای کلاس برخلاف همیشه که شیطنت می کردند و گاهی اوقات هم باعث می شدند تا خانم معلم ناراحت شود، آرام نشسته بودند و با علاقه به حرف های او گوش می کردند. خانمِ معلم در مورد بدن انسان چیزهایی می گفت که برای پسرها واقعاً عجیب بود. کاوه، همان طور که چانه اش را روی دست چپش تکیه داده بود و با دقت به حرفای خانم معلم گوش می داد، به این فکر می کرد که چقدر تا آن روز نسبت به اعضای بدنش بی توجه بوده. راستش یک کمی هم خجالت می کشید. از کی؟ خوب معلوم است دیگر، از اعضای بدنش! مثلاً وقتی خانم معلم گفت که چشم هایِ ما یکی از مهم ترین اعضای بدنمان است، یعنی پنجره ی بدن ماست به دنیای رنگارنگ بیرون و ما باید خوبِ خوب از آن ها مراقبت کنیم، کاوه حسابی شرمنده شد. آخر او خیلی وقت ها، موقع تماشای کارتون، نزدیک تلویزیون می نشست و به حرفِ بقیه هم گوش نمی داد که می گفتند نباید این قدر از نزدیک تلویزیون ببیند و یا نباید آن قدر زیاد با رایانه بازی کند که چشم هایش خسته و قرمز شود! وقتی صحبت های خانم معلم در مورد اهمیت چشم ها تمام شد، انگار یک آدم نامریی زیرِگوش او آرام می گفت: « کاوه، به چشمات قول بدن که دیگه اونا رو این قدر اذیت نکنی! » بعد نوبت به دندان ها رسید. خانم معلم به همه گفت که دندان ها چقدر از کثیف بودن غصه می خورند و آخرش هم دلشان از غصه می پوسد! کاوه با کشیدن زبان روی دندانهایش، تک تک آن ها را لمس کرد. دوباره صدای آرامی را شنید که گفت: « کاوه، به دندونات قول بده که هر شب قبل از خواب، مسواک بزنی! » یکی از پسرها از خانم معلم پرسید: « اجازه خانم، مامانم می گه کلیه های آدم از همه چی مهم تره، درسته؟» خانم معلم جواب داد: « بله عزیزم کلیه های ما هم یکی از اعضای مهم بدن مونه! چون خون رو تسویه و آلودگی ها رو از بدن خارج می کنه!کسی می دونه چه جوری می شه از اونا مراقبت کرد؟» علی فوری گفت: اجازه ... باید زیاد آب بخوریم. اونم آب تمیز و سالم!و امیرعلی هم گفت: و باید سر ساعت بریم دستشویی. تا به کلیه هامون آسیب نرسه! عَموم که دکتره می گه یادت باشه همیشه تو باید بری سراغ دستشویی، نه اینکه اون بیاد سراغت! پسرها از شنیدن حرف های امیرعلی خندیدند، ولی خانم معلم گفت: منظور امیرعلی اینه که نباید این قدر مشغول بازی بشین که یادتون بره برید دستشویی و بعد مریض بشین! ... کاوه، کمی رویِ نیمکت جابه جا شد تا اطمینان پیدا کنه که لازم است همین الان به دستشویی برود یا نه! و وقتی خیالش راحت شد، در حالی که با دست هایش از دو طرف، کلیه هایش را آرام فشار می داد، با شنید همان صدایی که از ته گوشش می شنید، سرش را به علامت چشم تکان داد: « کاوه، به کلیه هات قول بده که دیگه زیاد آب بخوری و به موقع بری دستشویی!» با صدای زنگِ تفریح، صدای «اوف» بچه ها بلند شد. آخر آن ها دوست داشتند بیشتر و بیشتر در مورد اعضای بدنشان بدانند! خانم معلم قول داد توی کلاسِ بعدی علوم، باز هم در مورد اعضایِ مهربان بدن انسان صحبت کند. ولی کاوه منتظر کلاسِ بعدی نشد. او همان جا به همه ی اعضای بدنش قول داد که بیشتر مراقبشان باشد و همیشه به آن ها توجه کند هدایت از کانال همکار❤️🌺 @MORABI_TAVANMAND