💕💕
اگر مجبور به ترک خانه هستید ، هیچگاه به صورت پنهانی و با فریب دادن کودک خانه را ترک نکنید.
گریهی کودک در هنگام ترک مادر آسیب کمتری وارد میکند تا اینکه کودک همیشه در این وحشت به سر ببرد که مبادا به صورت ناگهانی تنها گذاشته شود.
مغز کودک انسانی در این هنگام پیامی منتشر میکند که همهی این جهان فریب و دروغ است و فرزندتان با احساس ناامنی و ترس از رها شدن زندگی خواهد کرد .
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
درمقابل غذا نخوردن فرزند خود آرام باشید
به غذا نخوردن اوتوجه نکنید و نگرانی خود را کنترل کنید
👈تافرزند شما متوجه شود که با حربه ی غذا نخوردن نمی تواند توجه شما راجلب کند
🍲🍲🍲🍲🍲🍲
_داستانهای_کودکانه
🕊 #اربعین_حسینی 🙇🏻
بچه ها! می خوام براتون یه قصه بگم، خوب گوش کنید. قصه اربعین حسینی!
حالا اربعین یعنی چی؟
اربعین یعنی چهل روز بعد از وفات یا شهادت کسی.
این مسئله اولین بار در داستان کربلا مطرح شده است.
در مورد امام حسین (ع) داستان اربعین مطرح شده و چهل روز بعد از شهادت امام حسین (ع) ما زیارت نامه ی خاصی برای امام می خوانیم. این زیارت را امام صادق (ع) گفته اند که بخوانیم.
بچه ها گلم! مومن چند علامت دارد: یکی از آنها خواندن زیارت اربعین است. ثواب زیادی هم داره.
روز اربعین ، روزیه که قبر ابا عبدالله الحسین علیه الس لام را زیارت کردن؛ بچه ها!
اولین زائران بر قبر ابا عبدالله علیه السلام ، جابر بن انصاری و عطیه هستند.
جابر هم از اصحاب رسول خداست و از کسانی است که وقتی امام به کوفه آمد با امام صحبت کرد. او برای زیارت امام حسین (ع) آماده شد. غسل کرد و لباس مرتب پوشید. قبر هم مثل امروز معلوم نبود و صحن و سرا هم نداشت. خاک و بیابان بود. او کنار قبر آمد و قبر را تشخیص داد. در آنجا زیارتنامه را خواند. و به اباعبدالله سلام داد و سه بار الله اکبر گفت و حتی کنار قبر بیهوش شد. وقتی به هوش آمد فریاد زد یا حسین حبیبی (ای حسین عزیزم) یا حسین.
بچه های گلم! اهل بیت (ع) هم روز اربعین، مزار امام حسین (ع) را زیارت کردند.
بچه ها! یزید، که دشمن دین خدا بود، دستور داد تا اُسرای کربلا رو به مدینه ببرن. برای همین یکی از سربازانش رو مأمور کرد تا اسرا رو به مدینه برسونه.
حضرت زینب علیهاالسلام که در میون اسرا بود، از اون مأمور درخواست کرد تا اون ها رو به کربلا ببره تا حضرت زینب و بقیه اهل بیت، بتونن مرقد پاک امام حسین علیه السلام و یارانش رو زیارت کنن. اون مأمور هم قبول کرد و اون ها روز چهلم، یعنی اربعین به کربلارسیدن. پس بچه ها، اربعین روزیه که حضرت زینب و دیگر اسیران بعد از چهل روز که از عاشورا می گذشت، دوباره به کربلا اومدن و مرقد امام حسین علیه السلام و یارانش رو زیارت کردن. در اون روز، حضرت زینب وقتی به مزار برادرش امام حسین علیه السلام رسید، به یاد روز عاشورا افتاد و اشک از چشمانش جاری شد و با برادرش از رنج هایی که کشیده بود، حرف زد و از دست دشمن شکایت کرد.
بچه های عزیز! ما هم برای زنده موندنِ نام امام حسین علیه السلام ، هر سال عاشورا و اربعین رو با شکوه بیش تری عزاداری میکنیم.
❤️مادر که باشی بی خیال تر می شوی.
✅بگذار فرزندت، دیوان حافظ نازنینت را پاره کند
✅ بگذار تمام دستمال کاغذی ها را یکی یکی از جعبه بکشد بیرون. بگذار خوش باشد. خنده هایش را عشق است... .
✅بگذار روی دیوار را خطخطی کند
دیوار مهم تر است یا دل کوچکش؟ پس بخاطر دیوار،
⚠️ دلش راخطخطی نکن.
#کودک
دقت کنید #تنبیهکردن کودکان بیش فعال کاملا اثر معکوسی دارد و بعد از مدتی به جایی میرسید که خودتان از تنبیه بینتیجهاش خسته خواهید شد
#قصه
#اگر_جای_او_بودم
🐰
خرگوشک زیر درخت کاج نشست و با گریه گفت: «توی لانه مان تونل کَندم و مامانم عصبانی شده. با من قهر کرده.»
بچه سنجاب گفت: «اگر جای تو بودم...» ولی همین که دید خرگوشک گوش نمی کند، پرید و رفت. خرگوشک باز گریه کرد. بعد اشک هایش را پاک کرد و دنبال بچه سنجاب دوید.
🐰
از او پرسید: «اگر جای من بودی، چه کار می کردی؟»
بچه سنجاب گفت: «خُب، لانه مان را پُر از میوه کاج می کردم تا مامانم با من آشتی کند.»
خرگوشک زیر درخت کاج برگشت و یک بغل میوه کاج جمع کرد. آن وقت با خودش گفت: «مامانم که این ها را دوست ندارد! پس چه کار کنم؟»
🐰
میوه های کاج را به بچه سنجاب داد و به طرف لانه اش راه افتاد. به بچه کلاغ که رسید، مشکلش را گفت و از او پرسید: «اگر جای من بودی، چه کار می کردی؟»
بچه کلاغ گفت: «خُب، یک آواز جدید می ساختم تا خوشحالش کنم؛ این طوری.» و بچه کلاغ چند قارقار بامزه کرد.
ولی خرگوشک هرچه سعی کرد نتوانست قارقار کند. آه کشید و گفت: «این طوری که نمی توانم مامانم را خوش حال کنم؟»
🐰
به راهش ادامه داد. به برکه رسید.
مشکلش را به بچه قورباغه گفت و پرسید: «تو اگر جای من بودی، چه کار می کردی؟»
بچه قورباغه برگ های خشک روی آب را نشان داد و گفت: «خب، این ها را جمع می کردم تا من را ببخشد.» خرگوشک آه کشید و گفت: «من که شنا بلد نیستم. پس چه کار کنم؟»
بچه قورباغه گفت: «خب، من از کجا بدانم؟»
🐰
خرگوشک به راهش ادامه داد و با خودش گفت: «این ها که جای من نیستند. خودم باید یک راه پیدا کنم. بهترین راه خرگوشکی.» با این فکر به لانه اش رسید. یواشکی از تونلش، رفت توی اتاق. خاک های تونل را جمع کرد و اتاق را تمیز کرد.
بعد پیش مامان خرگوش رفت و گفت: «اگر جای شما بودم...» مامان خرگوش با اخم پرسید: «خب؟» خرگوش دست مامانش را تا اتاقش کشید و گفت: «اگر جای شما بودم، خرگوشک را می بخشیدم. ببین همه جا را تمیز کرده!»
🐰
و همین که مامان خرگوش اخم هایش را باز کرد و خندید، خرگوشک توی بغلش پرید و پرسید: «می توانم تونلم را نگه دارم؟»
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
تاثیر خوراکی های سالم و غیر سالم
http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
💐💫💐💫💐💫💐💫💐💫
به این دلایل کودک خود را از موبایل و تبلت دور نگه دارید :
تاخیر در رشد
دستگاه های قابل حمل مانند گوشی هوشمند موجب محدود شدن حرکت در کودکان می شوند و این شرایط می تواند تاخیر در رشد را به همراه داشته باشد زیرا تحرک توانایی های یادگیری و توجه را بهبود می بخشد. هنگام ورود به مدرسه، تاخیر در رشد تاثیر منفی بر شرایط تحصیلی کودکان می گذارد.
کمبود خواب
کمبود خواب در کودکان به مشکلات سلامت جدی و کسب نمرات پایین در مدرسه منجر می شود. متاسفانه، 60 درصد والدین توجه ای به میزان استفاده فرزندان خود از فناوری های مختلف ندارند.
رشد سریع مغز
طی بازه زمانی تولد تا دو سالگی، اندازه مغز سه برابر می شود و تا سن 21 سالگی به رشد خود ادامه می دهد. رشد اولیه مغز به واسطه محرک های محیطی یا محرومیت های آنها صورت می گیرد. تحریک رشد مغز در نتیجه مواجهه بیش از اندازه با فناوری ها نشان داده است که می تواند با کاهش توانایی خود تنظیمی، تاخیر شناختی، اختلال_در_یادگیری، کمبود_توجه، و تکانشگری افزایش یافته مرتبط باشد.
چاقی فراگیر
خطر ابتلا به چاقی در کودکانی که از دستگاه های قابل حمل در اتاق های خود استفاده می کنند، 30 درصد بیشتر است. سی درصد کودکان مبتلا به چاقی در آینده به دیابت مبتلا خواهند شد و با خطر افزایش یافته سکته مغزی و حمله قلبی زودرس مواجه هستند.
چشم_درد
خیره شدن به نمایشگر دستگاه های قابل حمل مانند گوشی هوشمند و تبلت می تواند فشار زیادی به چشم وارد کرده و موجب چشم درد یا سندرم بینایی رایانه ای شود.
💫💐💫💐💫💐💫💐💫💐
http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با کمک یه دایره کلی نقاشی قشنگ و جذاب به بچه ها آموزش بدید 😍👌
🌺🐝💖🌺🐝💖🌺🐝💖
http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
💕الگوي خوبي باشيم.
تا وقتي ما كنترل رفتار و گفتار خود را نداريم، تا وقتي فرزندمان از ما ياد ميگيرد وقت عصبانيت داد بزند، جيغ بزند زور بگويد، نميتوانيم موفق به تصحيح رفتار فرزندمان شويم.
بايد خونسرد، آرام و محكم باشم.
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌹🌹
کلاغه میگه خبرخبر پرستوها میرن سفر
حالا که فصل پاییزه برگ درختا می ریزه
بارون می باره نم نم یه وقت زیاد یه وقت کم
هوا یه خُرده سرده برگ درختا زرده
پاییز خیلی قشنگه ببین چه رنگارنگه
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
در بگو مگوی کودکان دخالت نکنید
بگو مگوی کودکان سر خوراکی، اسباب بازی یا جای محدود یا حتی تماشای شبکه تلویزیونی، فرصتی مناسب برای آموزش مهارت «حل مساله» است.
🍀تربیت فرزند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روانشناسی
روش صحیح تقویت حرف شنوی در فرزندان
─┅─═ঊঈ🌸ঊঈ═─
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
#قصه
#عقاب_مغرور
توی یک روز قشنگ، پرنده های زیبایی پرواز می کردند. یکی از اون پرنده ها عقاب مغرور بود. عقاب مغرور روی یک کنده ی درخت نشست. دید که بعضی از حیوانات دور هم جمع شدند. پرسید: «اینجا چه شده است؟»
یکی از حیوانات که آنجا که بود و می دانست چه شده، گفت: «ما می خواهیم یک مسابقه برگزار کنیم.»
روز بعد که مسابقه برگزار شده بود، عقاب رفت توی مسابقه شرکت کرد. رئیس مسابقه که جغد پیر بود، مسابقه را شروع کرد.
جغد پیر گفت: «هر حیوانی هر هنری که بلد است در این مسابقه نشان بدهد و هر کی در مسابقه ببرد، جایزه می گیرد.»
اولین حیوان، دارکوب بود. اون با نوکش روی درخت طرح های زیبایی کشید و همه برای او دست زدن.
نفر دوم مرغ ماهی خوار بود، اون با اینکه تو آب شنا می کرد، سریع سرش را کرد توی آب و یک ماهی را شکار کرد و باز اون و تو آب رها کرد و همه برای او دست زدند.
نفر هفدهم عقاب بود، او بال زد و شتاب گرفت، با چنگال های تیزش موش را در چنگال خودش گرفت، اما برای عقاب هیچ کسی دست نزد چون با اون کار موش ترسید و گریه کرد.
عقاب گفت: «برای چه برای من دست نمی زنید و جایزه را به من نمی دهید؟»
جغد گفت: «تو با این کاری که کردی موش را ترساندی.»
فلامینگو که دید موش دارد گریه می کند، سریع دوید و با منقارش زد به پنجال های عقاب و موش را با قدرت از عقاب گرفت.
جغد پایان مسابقه را تعیین کرد و گفت: «الان برنده ی مسابقه را مشخص می کنم.» و برنده ی مسابقه را فلامینگو انتخاب کرد.
فلامیگو از خجالت سرخ شده بود و از همه تشکر کرد و گفت: «من این کار را برای جایزه نکردم!»
جغد گفت: «می دانم اما اینو بخاطر این دادم چون تو موش را با شجاعت نجات دادی.»
فلامینگو هم شاد و خندان به خانه رفت.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
روانشناسها میگن:
هر برچسبی به بچه ها بزنیم، همون میشن
مثلا بگیم دروغگو! شلخته! تنبل! و ... همین خلقیات رو میگیرن.
یه دوستی داریم، خیلی به بچه هاش برچسب میزد
میگفت: عاشق امام حسین! دختر با حیا! پسر با غیرت! سرباز امام زمان و ...
خیلی وقتا هم تو لالایی هاش میگنجوند این برچسب ها رو! یادم اومد که
«روانشناس ها میگن: بچه ها شبیه برچسب هاشون میشن»
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀