eitaa logo
مربی یار
5.4هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 📌دیگران را !! 💟اگر دیدی فرزند کسی شده است پیش داوری نکن و خانواده‌اش را مسخره و متهم به بدتربيت کردن فرزندشان نکن، 👈🏻 چرا که با مشکل فرزند و همسرش مواجه بود در حالی‌که صفیّ الله هست. 💟کسی را که قومش و راندند و ناسزا گفتند مسخره مکن و نگو بی‌ارزش و بی‌جایگاه است، 👈🏻چرا که پیامبر را راندند در حالی‌که خلیل الله هست. 💟زندان رفته و را مسخره مکن و متهم صرف به بدهکاری و مجرميت 👈🏻 چرا که: پیامبر سال‌ها زندان بود در حالی‌که در نزد الله صديق هست. 💟سرمایه‌دار را مسخره نکن و نگو که نادان بود شکست خورد 👈🏻 چرا که پیامبر بعد از غنا مفلس گرديد در حالی‌که نبی الله هست. 💟 و حرفه دیگران را تمسخر نکن 👈🏻 چرا که، ، نجار، خیاط، و «چوپان» بوده است و در نزد الله حکيم هست. . 💟کسی را که همه به و ناسزاگوئی ياد می‌کنند به مسخره مگير و مگو وضعيت شبهه برانگیزی دارد 👈🏻 چرا که به اکرم ساحر، مجنون، می‌گفتند و در نزد الله حبيب هست. 👌🏻پس مسخره مکن و دیگران را پیش داوری نکن. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
✨﷽✨ 🔻☜شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه بود👇👇 🌷 💠 : 💟مرحوم سعید مجلسی خاطرات زیبایی از یک در واحد اطلاعات برای ما نقل میکرد.می گفت: آن رزمنده، یک حرفه ای، خوش صدا و سیما و یک در کار اطلاعاتی است و .... 💟آن مرد بزرگ بود که خیلی از فرماندهان ما از مردانگی و او برای ما حرف می زدند. بعد از مقدماتی بود که مرحوم مجلسی تصویر ابراهیم را برای ما آورد. 💟وقتی تصویر ابراهیم را دیدیم، شگفت زده شدیم انگار بود! خود داوود هم با تعجب به تصویر شد.... مجذوب چهره و جمال او بودیم که سعید مجلسی گفت: ابراهیم در ، همراه با برادر داوود (شهید حمید عابدی) حضور داشته و مفقود شده، خلاصه خیلی حال ما گرفته شد. 💟داوود او را خودش قرار داد. و دلش می خواست راه و ابراهیم را ادامه دهد. اواخر سال 1361 بود که با داوود بودیم. سعید مجلسی خبر داد که امروز مراسمی برای ابراهیم در مسجد محمدی در خیابان زیبا برقراره، من هم به داوود زنگ زدم و گفتم اگه می تونی با بیا دنبال من با هم بریم مراسم شهید ابراهیم هادی. 💟عصر بود که داوود اومد و با موتور رفتیم خیابان زیبا. همین که وارد شدیم، تمام نگاه ها به سوی ما برگشت. از کنار هر کسی رد شدیم با تعجب گفت: !! یکی از دوستان ابراهیم جلو اومد و در حالی که با چشمان گرد شده از به داوود نگاه میکرد، گفت آقا شما کی هستی؟انگار خود اومده! 💟داوود هم با خودش گفت: نه آقا جون چی میگی؟ ما کجا، آقا ابراهیم کجا، ما کل ابرامم نمیشیم. 💟 بعد جلسه همه با داوود کلی یادگاری گرفتند وقتی سوار شدیم برگردیم، داوود گفت : تو منو آوردی اینجا که داغ اینا رو کنی؟؟؟ من کجا، کل ابرام کجا؟؟؟ دیگه چیزی نگفت ولی تا روزای آخر تو با ابراهیم داشت.... 🌷 شادی روحش •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2642477059C7af752f8f9