✨﷽✨
💠 #غیرت...
🔵بانو لطفا،لطفا،لطفا،مطالعه شود.🔵
⬅️ارزش خوندن داره!✅
.
⬅️مطمئن باش مردی که تو را دوست داشته باشد نسبت به تو غیرت دارد!! شک نکن!✋
مردی که دوستت ندارد,برایش فرق نمیکند... چه بپوشی...کجا بروی...کی برگردی...با کی باشی...توی پیج چه عکسی بگذاری یا پروفایلت چه عکسی باشد...❌
.
💝مردی که عاشق توست میخواهد همه چیزت....زیبایی ات...عاطفه و عشقت...زنانگی ات... پاکی و عفتت... همه صرفا و منحصرا برای خودش باشد و بس نه هیچ کس دیگر!!☝️💞
.
🔴دوست ندارد با پخش عکسهایت تو را عمومی کند....دوست ندارد اندام و چهره ات توجه مردان دیگر را جلب کند...نمیخواهد چشم هرزه ای شکارت کند...نمیخواهد وسیله ارضاء دیگران شوی...نمیخواهد بیت المال باشی...🍃👏😍
📢☝️مردی که دائم میگوید هر جور راحتی بچرخ.... هر جا دوست داری برو... هر عکسی از خودت دوست داری پخش کن...
هر مانتویی خواستی بپوش...آرایش کن... شیک برو بیرون.....😒
روشن فکر و مدرن نیست,😏 بی غیرت است....😕مرد نیست...نر است...😯عاشقت نیست...فقط کنارت زندگی میکند...
⭕️این را من نمیگویم پیامبر خدا فرمود:
💠"مردی که از بی حجابی زنش راضی است بی غیرت است و اگر دیگران بی غیرت خطابش کنند گناه نکرده اند!!!"💠
.
✨مرد بی غیرت,ناموسش را حراج چشم های دیگران میکند...👀
میبیند ناموسش جلوی چشم این و آن است و هر کس نگاهی به او میکند👀...اما سکوت میکند😶...بی تفاوت است...😒
✔️و هیچ چیز در مردان به اندازه مرد بی غیرت و سیب زمینی صفت نفرت انگیز نیست....❌😖
✔️همان طور که هیچ چیز در زنان نفرت انگیزتر از زن بی حیا و بی عفت نیست...❌😱
.
🌺دختر و بانوی پاک....‼️
وقتی پدرت،برادرت و همسرت روی بیرون رفتنت و نوع پوشش تو حساس است...روی روابط تو در فضای واقعی یا مجازی حساس است...ناراحت نشو...فکر نکن در سختی هستی و به تو ظلم شده...☝️
✅خوشحال و مغرور باش....☺️
چرا که مردی قلبش برایت میتپد.... 😍
آن هم از جنس ...پدرانه و برادرانه💓 ......عاشقانه😍💞
وچه سعادت و آرامش و امنیتی بالاتر از این برای یک دختر و زن؟💝💝💝
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
مربی یار
#فهرست6 #فیش_منبر ، #شب_قدر_از_خدا_چه_بخواهیم2؟ شهدا ، #شهیدی_که_سر_بی_تنش_سخن_گفت منبرک ، #اگ
✨﷽✨
#فهرست7
شهدا ، #ماجرای_شهیدی_که_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_در_جشن_خواستگاری_اش_شرکت_کرد
منبرک حجاب، #غیرت
داستان منبری، #صف_کشیدن_انبیاء_برای_استقبال
تلنگر ، #وقتی_ما_گناه_میکنیم
شرح حدیث ، #قیمت_زندگی
داستان منبری
#جواب_ابلهان_خاموشی_ست
#جوان_خداترس_و_آیات_عذاب_الهی
منبرک حجاب، #شاید_20سال_پیش
شرح حدیث، #طولاني_ترين_روز_عمر_انسان
منبرک، #بعد_از_ماه_رمضان_چه_کنیم؟
شرح حدیث، #بهترین_نوع_صدقه
شهدا، #شهید_مجید_زین_الدین
معرفی بازی، #بازی_های_اردویی
داستان منبری، #فضيل_عياض_شاگردان_زيادى_را_تربيت_كرد
پاسخ به شبهات، #چرا_هنگام_دعا_دست_به_سوى_آسمان_بلند_می_کنیم؟
منبرک، #اقسام_گناهان
مطالب ارسالی شما
#بهلول_هارون_را_در_حمام_دید
#چهار_علت_نمازهای_روزانه
#بابا_دلت_پاک_باشه_کافیه
پاسخ به شبهات، #ازدواج_با_خواهر_زن
شهدا، #شهیدی_که_بعد_از_شهادت_برگه_امتحانی_دخترش_را_امضا_کرد
منبر صوتی، حجتالاسلام #محرابیان ، #دنبال_عیب_مردم_نباشید
تلنگر، #مثل_آب_خوردن
منبرک، #خدایگان_رحمت
داستان منبری، #بازديد_امام_رضا_عليه_السلام_از_آية_اللّه_بهشتى
منبرک، #زن_زیبایی_به_عقد_مرد_زاهد_و_مومنی_در_آمد
داستان منبری، #عاقبت_دست_کم_گرفتن_آیات_الهی!
منبرک، #نحوه_ی_برخورد_خداوند_با_مومنان_و_کافران_در_دنیا!
شهدا، #شهیدان_زنده_اند
تلنگر، #اجازهی_اندکی_صحبت...!
اشعار سالگرد تخریب بقیع، #به_مناسبت_سالروز_تخریب_بقیع
منبرک ، #قبور_ائمه_بقیع_چگونه_و_چندبار_تخریب_شد؟
اشعار سالگرد تخریب بقیع
#ناجوانمردان_از_اینجا_صحن_را_برداشتند
#از_صفای_ضریح_دم_نزنید
#تخریب_کرده_اند_حرم_و_بارگاهتان
#فیش_منبر تخریب بقیع
#انگیزه_پیدایش_و_تخریب_حرم_ها
#یوم_الهدم
#بررسی_تاریخ_حرم_ائمه_بقیع
#فیش_روضه، #تخریب_قبور_ائمه_بقیع
#درسنامه_بقیع
اشعار سالگرد تخریب بقیع
#دیگر_زمان_آن_شده_بزمی_بپا_کنیم
#بقیع_و_چهار_مزاری_که_برده_طاقت_را
#یادش_بخیر_آن_صحن_زیبا_و_دل_آرا
#فیش_منبر تخریب بقیع
#آیتاللهی_که_جلوی_تخریب_بقیع_را_گرفت
#روز_جهانی_بقیع1
#روز_جهانی_بقیع2
#روز_جهانی_بقیع3
داستان منبری، #ماجرای_کمک_امام_زمان_ارواحناالفداه_به_فردی_بت_پرست
شرح حدیث، #توصیه_های_امام_عصر_به_شیعیان
تلنگر، #فوتبال_ایران_اسپانیا_رو_دیدی؟
منبرک، #قائم_آل_محمد
داستان منبری، #معجزه_صدقه_و_انفاق
منبرک، #پاتک_شیطان
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
باز دلِ تنگــ💗ــم هوای صحبت #با_تو دارد
با تو که راه حق را پیمودی و از ما خاکیان جدا و به افلاکیان پیوستی🕊
#ای_شهید_گمنام!
من و تو در #گمنامی با هم شریکیم
تو پلاکت را گم کردی
و من هویتم را😔
تو پلاکت را گم کردی
و من همه چیزم را😔
تو پلاکت را گم کردی
و من خدا را😔
به راستی چقدر زیبا #مادرت_زهرای اطهر سلام الله علیها را درک کردی که از خدا خواستی گمنام بمانی ، تا ایشان به جای مادرت #عصرهای_پنجشنبه بر مزارت پای گذارد
چه سعادتی نصیبت شد.
کاش بودی...😢
نه!⭕️ همان بهتر که نیستی😔
همان بهتر که نیستی و این همه #فساد را به نظاره نمی نشینی
#دوست_شهید_من!
اینجا #حجاب معنا ندارد
خیلی از دختران زمینی در ظاهر از زهرای مرضیه سلام الله عليها می گوییند اما در #عمل...
خیلی از مردان ما از غیرت عباس علیه السلام می گویند ولی چیزی از #غیرت نمی دانند...
آری!
ما #هویتمان را گم کرده ایم
ما گمنام ترین گمنامان عالم امکانیم
پس ای #شهید!🌷
برایمان حمدی بخوان که تو زنده ای و ما مُرده...
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
🔖شجاعت حضرت زینب سلام الله علیها
🔖عفت حضرت زینب سلام الله علیها
♦️در مجلس یزید، هنگامى كه چشم زينب كبرى(عليها السلام) به سر خونين برادرش امام حسين(عليه السلام) افتاد، با صداى محزونى كه دل ها را به وحشت مى انداخت فرياد زد:
🔶«يا حُسَيْناهُ! يا حَبيبَ رَسُولِ اللهِ! يَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى، يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةَ النِّساءِ، يَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى»؛ (اى حسين اى محبوب رسول خدا، اى پسر مكه و منا، اى پسر فاطمه زهرا، بانوى همه زنان جهان، اى پسر دختر (محمد) مصطفى).
راوى اين ماجرا نقل مى كند: به خدا سوگند با اين نداى زينب(عليها السلام)، تمام كسانى كه در مجلس بودند گريستند و در آن حال يزيد ساكت بود...!!
🔷يزيد لعنة الله عليه دستور داد چوب خيزرانش را آوردند و با آن به لب و دندان امام حسين(عليه السلام) مى زد.😭
♦️ ابو برزه اسلمى (كه از صحابه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود و در آن مجلس حضور داشت) خطاب به يزيد گفت: اى يزيد! آيا با چوبدستى ات به دندان حسين فرزند فاطمه مى زنى؟!
🔸من به چشم خود ديدم كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، لب و دندان حسين(عليه السلام) و برادرش حسن(عليه السلام) را مى بوسيد و مى فرمود: «أَنْتُما سَيِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنَّةِ، فَقَتَلَ اللهُ قاتِلَكُما وَلَعَنَهُ، وَأَعَدَّلَهُ جَهَنَّمَ َوساءَتْ مَصيراً»؛ (شما دو نفر، سرور جوانان اهل بهشتيد، خداوند كشنده شما را بكشد و مورد لعن قرار دهد و براى او جهنم را فراهم ساخته و بد جايگاهى است).
🔲 يزيد لعنة الله عليه خشمگين شد و دستور داد او را از مجلس بيرون كردند.
يزيد كه سرمست از باده غرور بود و گمان مى كرد در كربلا پيروز شده، اين اشعار را كه سند زنده ديگرى بر عدم ايمان او و آل اميه، نسبت به مبانى اسلام بود، با صداى بلند خواند:
🔸كاش بزرگان من كه در جنگ بدر، كشته شده بودند، امروز مى ديدند كه قبيله خزرج چگونه از ضربات نيزه به زارى آمده است.
در آن حال، از شادى فرياد مى زدند و مى گفتند: اى يزيد! دستت درد نكند!
من از فرزندان «خندف» (2) نيستم، اگر از فرزندان احمد [رسول خدا(صلى الله عليه وآله)] انتقام نگيرم).
♦️اينجا بود كه زينب دختر على بن ابى طالب(عليه السلام) برخاست و خطبه اى غرّا خواند ...
🔸در ادامه اين خطبه كوبنده فرمود:
«أَ مِنَ الْعَدْلِ يَابْنَ الطُّلَقاءِ! تَخْدِيرُكَ حَرائِرَكَ وَ إِمائَكَ، وَ سَوْقُكَ بَناتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم سَبايا، قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحْدُو بِهِنَّ الاَْعداءُ مِنْ بَلد اِلى بَلد، يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَناهِلِ وَ الْمَناقِلِ، وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ، وَ الدَّنِيُّ وَ الشَّرِيفُ، لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجالِهِنَّ وَلِيُّ، وَ لا مِنْ حُماتِهِنَّ حَمِيٌّ، وَ كَيْفَ يُرْتَجى مُراقَبَةُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ أَكْبادَ الاَْزْكِياءِ، وَ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداءِ،...
🔻(اى پسر كفّار آزاد شده! (5) آيا اين از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را پشت پرده ها بنشانى، ولى دختران رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را اسير كرده و به اين سو و آن سو بكشانى و در حالى كه پرده حرمت آنان را دريده و چهره هاى آنان را در معرض ديد مردم قرار داده اى، آنها را توسط دشمنان در شهرهاى مختلف بگردانى، تا مردم هر كوى و برزن به تماشاى آنان بنشينند و افراد دور و نزديك و پست و شريف به چهره هايشان چشم بدوزند، با آنكه همراه آنان مردان و حمايت گرانشان نبودند؛ [ولى چه سود از اين سخنان، زيرا] چگونه مى توان به حمايت و مراقبت آن كس اميد داشت كه [مادرش] جگر پاكان را به دهان گرفته [اشاره به داستان هند جگرخوار مادر بزرگ يزيد است] و گوشتش از خون شهيدان روييده؟! ....
🔻پی نوشت🔻
(2). خندف از جدّه هاى اعلاى قريش و از جمله يزيد محسوب مى شود. (ر.ك: تاريخ طبرى، ج 1، ص 24 ـ 25).
(3). سوره روم، آيه 10.
(4). سوره آل عمران، آيه 178.
(5). اشاره است به ماجراى فتح مكه كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، ابوسفيان و معاويه و ديگر سران قريش و معاندان را بخشيد و فرمود: «إذْهَبُوا فَأَنتُمُ الطُّلَقاءُ»؛ (برويد! شما آزاديد). (رجوع كنيد به: بحارالانوار، ج 21، ص 106 و تاريخ طبرى، ج 2، ص 337).
📚منبع : از کتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام، قم، 1388 ه. ش، ص 596./پایگاه آیت الله مکارم شیرازی
#حیاء
#عفت
#شجاعت
#حجاب
#حضرت_زینب
#غیرت
#داستان_اهل_بیت
#امام_حسین
#قدرت_معنوی
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔖امام کاظم علیه السلام و زن بدکاره
♦️مرحوم مجلسی نقل کرده است: که هارون، خلیفه مقتدر و بیحیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود).
🔷امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶)؛ این شما هستید که با هدایای خود شادمان میشوید»؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم.
🔶هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند.
🔖مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد.
خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب میگوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ،
جریان را به هارون گزارش داد.
🔲هارون گفت:
به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است،
کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد.
هارون پرسید: تو را چه شده؟
🔷گفت: خبر تازهای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز میخواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند میشود.
به او عرض کردم:
مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟
فرمود: با تو چه کار دارم؟
عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آوردهاند.
آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کارهاند؟!
🔶نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرشهای نفیس در آن گسترده بود و حوریههای بسیار زیبا با لباسهای آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم.
👈با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد.
هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟
گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم.
♦️هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد.
از او پرسیدند: چرا چنین میکنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهماالسلام) را چنین یافتم … .
✍راوی این داستان میگوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیهالسلام) رخ داد.
📚پایگاه عرفان /بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸.
#داستان_ائمه #امام_کاظم علیه السلام #نامحرم #نگاه_به_نامحرم #زنا #عفت #نگاه #غیرت #امتحان #ابتلاء #توبه #یاد_خدا
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔖امام کاظم علیه السلام و زن بدکاره
♦️مرحوم مجلسی نقل کرده است: که هارون، خلیفه مقتدر و بیحیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود).
🔷امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶)؛ این شما هستید که با هدایای خود شادمان میشوید»؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم.
🔶هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند.
🔖مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد.
خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب میگوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ،
جریان را به هارون گزارش داد.
🔲هارون گفت:
به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است،
کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد.
هارون پرسید: تو را چه شده؟
🔷گفت: خبر تازهای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز میخواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند میشود.
به او عرض کردم:
مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟
فرمود: با تو چه کار دارم؟
عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آوردهاند.
آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کارهاند؟!
🔶نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرشهای نفیس در آن گسترده بود و حوریههای بسیار زیبا با لباسهای آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم.
👈با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد.
هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟
گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم.
♦️هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد.
از او پرسیدند: چرا چنین میکنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهماالسلام) را چنین یافتم … .
✍راوی این داستان میگوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیهالسلام) رخ داد.
📚پایگاه عرفان /بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸.
#داستان_ائمه #امام_کاظم علیه السلام #نامحرم #نگاه_به_نامحرم #زنا #عفت #نگاه #غیرت #امتحان #ابتلاء #توبه #یاد_خدا
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━